افزایش اختلافات دراردوگاه جناح راست

آنچنان جامع و مانع بود که از آغازین دقایق تولدش، آوازه‌اش در سراسر دنیا پیچید و چشم‌ها را به خود خیره کرد. کم تر کسی در داخل کشور و همینطور در جامعه بین‌المللی توانست بر آن خرده گیرد.

به گزارش امیدنامه، اگر از داد و فغان‌های بنیامین نتانیاهو نخست‌وزیر اسرائیل عبور کنیم که مدتهاست حنایش حتی در میان آمریکاییان هم رنگی ندارد، «برجام» (برنامه جامع اقدام مشترک) به راحتی توانست بر لبان مخالفان بین‌المللی‌اش مهر سکوتی بکوبانَد و حتی آنها را وادار سازَد که علی رغم میل باطنی شان، آن را قابل قبول توصیف کنند چراکه به خوبی می‌دانستند برجام همان میوه‌ای است که ملت‌های جهان، مدت‌های مدید چشم انتظار تولدش بودند تا با ظهورش از تنش‌های
موجود در عرصه جهانی بکاهد و در قامت الگویی ظاهر شود.

برای دولت‌هایی که جنگ را بر صلح و مذاکره ترجیح می‌دهند. از همین روی می‌توان استنتاج کرد که برجام یک اتفاقی تاریخی است که جهان را به سوی وحدت و آشتی سوق داده است. برجام در داخل کشور نیز یک وفاق و اتحاد ملی را ایجاد نمود به طوری که پس از حصولش آحاد ملت ایران به خیابان‌ها سرازیر شدند و به جشن و پایکوبی پرداختند و در این حین نیز سران و چهره‌های شاخص نظام و مراجع عظام، اعم از چپ و راست برجام را ستودند و تیم مذاکره کننده هسته‌ای دولت تدبیر و امید را مجرب ترین و خبره ترین کارشناسان و دیپلمات‌های تاریخ ایران نامیدند و بدین ترتیب برجام باعث نزدیکی هرچه بیشتر مردم ایران و مسئولان شد و در داخل هم یک وحدت رویه ایجاد نمود. اما برجام در میان برخی اصولگرایان بسان یک تیغ برنده عمل کرد که آن موی باریکه‌ای هم که در میانشان وجود داشت و برایشان در حکم اتحاد ضمنی، تصنعی، تشریفاتی و نمایشی بود را از هم گسست و چید و به چندین و چند بخش تقسیم نمود و بدین سان برجام اگر برای همه مایه وصل بود در میان اصولگرایان فصلی عمیق ایجاد کرد.

خط کشی برجام
اگر تنها برای چند لحظه اصلاح‌طلبان و اصولگرایان یعنی طیف چپ و راست را در میانه قراردهیم و مرزهایشان را درهم شکنیم، به راحتی می‌توانیم دریابیم که برای چه کسانی وقتی پای منافع ملی به میان می‌آید دیگر چپ و راست بودن رنگ می‌بازد و از اهمیت می‌افتد. در چنین شرایطی، برجام دو نقش بسیار مهم را ایفا می‌کند؛ هم در قامت یک محافظ منافع ملی ظاهر می‌شود و هم به عنوان «خط‌کش» عمل می‌کند و حافظان منافع ملی را از حافظان منافع جناحی جدا می‌سازد. اصلاح طلبان که از همان روزهای انتخابات سال 92 رای خود را به مذاکره دادند و تمام قد پشت حسن روحانی و تیم مذاکره کننده هسته‌ای ایستادند و اکنون نیز با مردم ایران و سران نظام هم صداهستند و تکلیفشان مشخص است. اما قضیه در جناح مقابل متفاوت است. برجام در قامت یک خط کش به خوبی مرز میان اصولگرایان سنتی، اصیل و پایبند به اصول نظام را با اصولگرایان تندرو، افراطی و دلواپس آشکار ساخت و چنان دیواری میان این دو گروه از یک طیف کشید که دیگر تنها باید در خواب‌هایشان رویای حصول یک ائتلاف و اتحاد را ببینند و در واقعیت هم کابوس پیروزی اصلاح‌طلبان را مشاهده کنند. برجام شکاف میان اصولگرایان را درمجلس نهمِ تمام اصولگرا به وضوح آشکار ساخت و نشان داد که میان اصولگرایانی چون علی لاریجانی، علاء‌الدین بروجردی و محمد حسن ابوترابی فرد با اعضاء جبهه پایداری و اصولگرایان تندرو، تفاوت از زمین تا آسمان است.

جرمش این بود که اسرار هویدا می‌کرد
برجام برای جناح اصولگرا در بد زمانی حاصل شد. چراکه از یک سو درست در آستانه دهمین انتخابات مجلس شورای اسلامی، برجام از دل دولتی بیرون آمد که با رای اصلاح طلبان و اعتدال گرایان مشغول به کار شد و توانست مزد رای آنها را تا به امروز به خوبی بپردازد درست برخلاف دولتی که اصولگرایان روزی تمام قد از آن دفاع می‌کردند و محبوب دل هایشان بود و امروز یک به یک از این دولت تبری می‌جویند و بدین ترتیب برجام برگ برنده‌ای برای اصلاح طلبان و اعتدال‌گرایان در انتخابات مجلس دهم شد. از سوی دیگر زمانی که اصولگرایان در به در به دنبال وحدتی حتی نصفه و نیمه بودند، دو شاخه شدند و گروهی از آنها منافع ملی را به منافع جناحی‌شان ترجیح دادند. مبنای مخالفت اصولگرایان دلواپس و تندرو با برجام منافع جناحی شان بود و ازینکه چرا سعید جلیلی رئیس سابق تیم مذاکره‌کننده نتوانسته بود برجام را به ارمغان بیاورد و تلاش‌هایش حاصلی جز 6 قطعنامه سازمان ملل علیه ایران نداشت، پریشان شدند وازینکه برجام ضعف بزرگ آنها را آشکار ساخت به تلاطم افتادند و تا توانستند برجام را کوباندند و له کردند و تنها جرم برجام این بود که اسرارشان را هویدا می‌کرد. اما اصولگرایان سنتی و میانه روی مجلس، اصالتشان را ثابت نمودند و آنجایی که پای منافع ملی به میان آورده شد خط بطلانی کشیدند بر منافع حزبی شان و چوب این کارشان را از خودی‌ها یعنی اصولگرایان تندرو به شدت خوردند.

شلیک به عقلای اصولگرایان
تندروها و دلواپسان مجلس نهم تنها به دولت و اصلاح طلبان تیراندازی نمی‌کنند بلکه اگر نیروهای خودی هم به میل آنها کنشی نداشته باشند یک به یک آنها را به صلابه می‌کشند. علی لاریجانی، رئیس مجلس نهم، عضو فراکسیون اصولگرایان رهروان ولایت، اولین فردی بود که در تیررس گروه دلواپس بهارستان قرار گرفت چرا که از آغازین روزهای روی کار آمدن دولت تدبیر و امید برروی خط اعتدال قدم بر داشت و جامه حامی سیاست‌های مدبرانه دولت حسن روحانی و به خصوص برجام و مذاکرات هسته‌ای را به تن کرد و در برابر اقدامات نابه جا و برخی اصولگرایان تندرو از دولت منتخب ملت دفاع کرد و خود را در معرض آماج حملات دلواپسان قرار داد. نفر بعدی محمد حسن ابوترابی فرد، نائب رئیس مجلس نهم، عضو فراکسیون اصولگرایان رهروان ولایت است. هرچند در دولت یازدهم تا پیش از حصول برجام تغییر رویکردی در خط‌مشی ابوترابی فرد دیده نمی‌شد اما گویی برجام نگاه این اصولگرای سنتی را تغییر داده و متوجه منافع ملی ساخته است چرا که وی در تمام جلسات کمیسیون ویژه بررسی برجام از تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای حمایت نمود و از نحوه برخورد دلواپسان با آن با صراحت انتقاد کرد. به طوری که در یکی از جلسات کمیسیون ویژه بررسی برجام در حمایت از تیم مذاکره کننده هسته‌ای خطاب به دلواپسان حاضر در این کمیسیون گفت: «آقایانی که انتقاد می‌کنند و همه چیز را زیر سوال می‌برند، آیا مدل بهتر از این مدلی که دولت به توافق رسیده‌ است، دارند؟ پس ارائه دهند. تیم‌ مذاکره‌کننده توانست برخلاف دولت قبل که باعث شد ایران به ذیل فصل 7 منشور سازمان ملل متحد برود، ما را از ذیل این فصل منشور ملل خارج کند.». اما در این میان آن کس که به شدت این روزها متفاوت ظاهر شده است، رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی یعنی علاءالدین بروجردی است. بروجردی از آغازین روزهای حصول توافق هسته ای به حمایت از آن برخاست و در روزی که کمیسیون ویژه برجام تشکیل شد به مردم این دلگرمی را داد که: «مجلس در هر صورت رای مثبت به برجام خواهد داد.» با این حال این پیش‌بینی خوشبینانه بروجردی در کمیسیون ویژه بررسی برجام ثمری نداشت و رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی، نارضایتی خود را از گزارشی که مشخص شد در خارج از این کمیسیون به رشته تحریر درآمده است، با همگام و همراه شدن با 4 تن از موافقان برجام در این کمیسیون به وسیله امضاء بیانیه جامعی، ابراز نمود و بسان خاری شد که در چشمان تندروها فرو رفت.

پیامدهای یک امضا
اما این روزها دلواپسان حتی اگر بتوانند افرادی چون علی لاریجانی و ابوترابی فرد را نادیده بگیرند، مواضع بروجردی یکی از موافقان همیشگی شان نسبت به برجام را هیچ جوره نمی‌توانند تحمل کنند. به خصوص پس از آنکه امضاء بروجردی را پای بیانیه‌ای دیدند که بر ضد گزارشی بود که خودشان آن را قلم زده بودند. در همین راستا در سه روزی که از زمان انتشار این بیانیه می‌گذرد بروجردی را در معرض آماج حملات خود قرار داده‌اند به طوری که حسین نجابت یکی از اعضاء کمیسیون ویژه بررسی برجام و عضو جبهه پایداری در مصاحبه ای گفته است:« از آقای بروجردی برای زیر سوال بردن کمیسیون ویژه گله مندیم. جای تعجب دارد افرادی مانند آقای بروجردی و حقیقت پور که رئیس و نایب رئیس کمیسیون امنیت ملی هستند چنین اقدامی را انجام داده اند.» از سوی دیگر جنبش عدالتخواه دانشجویی نیز در بیانیه‌ای بلند بالا خطاب به رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی گفته است: « پیش از این با دفاع جانانه حضرتعالی و جناب ابوترابی در کمیسیون برجام موجبات آشنایی ملت شریف ایران با دیدگاه‌های آن جنابان ایجاد شده بود. لذا جملات و عبارات و نامه‌های جدید حضرتعالی در دفاع از برجام، دیگر موجب تعجب نمی‌شود! دیگر سطح تحلیل رییس کمیسیون امنیت ملی مملکت موجب غصه جامعه دانشگاهی نمی‌شود! دیگر اینکه شما حتی تفاوت تحریم‌های اولیه و ثانویه را هم نمی دانید بسیار عادی جلوه می‌کند! ظاهرا جنابعالی آنقدر از توافق ذوق زده شده‌اید که حتی وظائف ذاتی خود در مقام ریاست کمیسیون امنیت ملی مجلس را هم فراموش کرده‌اید و الفبای اولیه مسئولیت خود را هم از یاد برده اید.» برایشان باور پذیرنیست که یک اصولگرای سنتی از آنها و گزارششان، تبری جوییده است و اتفاقا از نخبگان کشور هم می‌خواهد که بر ضد این گزارش غیرواقعی بیانیه بدهند اما بروجردی تمام قد پای امضایی که کرده ایستاده است به طوری که روز گذشته در مصاحبه‌ای گفت:« ما اشکالات گزارش را در کمیسیون مطرح کردیم، اما مقبول واقع نشد. مثلاً ما گفتیم که تدوین گزارش طبق شئونات مجلس باید توسط نمایندگان صورت بگیرد، اما این اتفاق نیفتاد و تیمی خارج از نمایندگان گزارش را تدوین کردند؛ البته گفتند که گروهی از متخصصان و اساتید محترم دانشگاه این کار را کرده‌اند که برای ما محترم هستند، اما شان مجلس حکم می‌کرد که ما این کار را می‌کردیم.ما با این موضوع مخالفت کردیم اما مسموع واقع نشد و گفتند که موضوع تدوین شده و وقتش گذشته است.ما معتقد بودیم و هستیم که تدوین و نگارش را خود نمایندگان باید انجام دهند. دیگران هم می‌توانند علیه گزارش کمیسیون بیانیه بدهند دموکراسی یعنی همین.»
آنچه مبرهن است این است که لاریجانی، ابوترابی فرد و بروجردی، از چهره های شاخص و مورد قبول اصولگرایان هستند که تمام طیف های این گروه سیاسی در پی آنند تا این سه نفر را در احزاب خود جای دهند و به نوعی از نام و برند آن ها برای اخذ رای مردم هزینه کنند. اما این سه نفر تا به اینجای کار ثابت کرده اند که منافع ملی شان را در اولیت منافع جناحی شان قرار می‌دهند و هر نوع خط مشی ای در سلوکشان جایی ندارد.پس اصولگرایان تندرو و دلواپس باید این سیاست مخدوش «یا با ما باش یا. .. » را فراموش کنند اگر می‌خواهند از اندک شانسی برای پیروزی در انتخابات مجلس شورای اسلامی برخوردار باشند.

افزودن نظر جدید