روایت هاشمی از جلسات خبرگان برای تعیین جانشین رهبری در سال های آتی

ایلنا نوشت: آیت الله هاشمی گفت: رهبری مال همه٬ و پدر کل جامعه، یعنی چپ و راست است و باید مرجعی که ایشان را تعیین می‌کند، متعلق به همه باشد. با تنوع پیکره خبرگان، اعتبار رهبری بالاتر می‌رود.

رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام اظهار داشت: البته خود خبرگان می‌تواند قوانین مربوط به انتخابات خود و ردّ صلاحیت‌ها و مرجعش را اصلاح کند. الان در خبرگان، نظرات و تصمیم ردّ و تأیید صلاحیت‌ها را به شورای نگهبان دادیم. البته آن موقع می‌خواستیم از خودمان بگذاریم که ‌گفتند از خودتان نمی‌شود و باید کسی از بیرون باشد که بعضی‌ها گفتند مراجع را بگذاریم. گفتیم که مراجع اجباری ندارند حرف کسی را بپذیرند و قبول نمی‌کنند و نمی‌خواهند دخالت کنند. راه‌های مختلفی را رفتیم و ناچار به شورای نگهبان رسیدیم. آن موقع تقریباً همه شورای نگهبان را قبول داشتند. اوایل بود که رأی دادند تا شورای نگهبان باشد.

وی افزود: اصل کار خبرگان تعیین رهبری است که انجام دادند. نظارت بر رهبری است که این کارِ کمیسیون تحقیق است که آنها هم نظارتشان را می‌کنند و نهادهای زیرنظر رهبری را بررسی می‌کنند و به رهبری گزارش می‌دهند. اگر هم لازم باشد که لازم هم است، در هر دوره‌ای کمیسیون‌ها گزارششان را به جلسه خبرگان می‌دهند. 

وی ادامه داد: حالا هر وقتی که بنا شد رهبری عوض شود یا نباشد و کس دیگری بیاید، دوباره باید کار عمده‌ای انجام دهند. البته دارند آماده می‌شوند و مطالعه می‌کنند و گروهی را گذاشتند که دارند افراد را بررسی می‌کنند تا آنهایی را که صلاحیت دارند که اگر بعداً حوادثی پیش آمد، بتوانند برای رأی‌گیری مطرح کنند. کار خبرگان عمدتاً همین است.

هاشمی ادامه داد: در خبرگان هم گفتم که اگر بخواهیم وظیفه خود را به خوبی انجام بدهیم، همه کارهای کشور زیرنظر رهبری است و ما نباید از آنها غافل باشیم. رهبری قدرت مطلق کشور هستند، لذا ما باید لااقل نهادهایی را که زیرنظر رهبری هستند، و هر عیبی دارند، با رهبری مطرح و پیگیری کنیم که آن عیب برطرف شود و اگر حسنی هم دارند، آن حسن را بزرگ و تشویق کنیم. این کار تا به حال می‌شد، اما قوانینی را که خودمان گذراندیم، محدود است. در آینده خبرگان دیگری می‌آید که باید ببینیم چه کار می‌کند.

اهم اظهارات آیت الله هاشمی را در ادامه می خوانید:

*در همه دوره‌های انقلاب تندروی داشتیم. در مجلس اول هم که مجلس انقلاب بود و حقیقتاً نیروهای جوان، متدین و انقلابی در میدان بودند، تندروی داشتیم و خیلی تصمیم‌ها گرفتیم که بعداً نیاز شد که تعدیل کردیم. بعد از آن هم همیشه یک جریان تندرو بوده که گاهی وابسته به راست‌ها و گاهی وابسته به چپ‌ها بوده است. اما نهاد‌ها از تندروی‌ها دور بودند. تندروی‌های فعلی و جریان‌هایی که در دولت قبل به وجود آمدند، ریشه در نهادهای قدرت پیدا می‌کردند و از آن‌ها هم استفاده می‌کنند که تندروی‌های خیلی مزاحمی هستند.

*مثلاً یک عده در مجلس هستند که با استفاده از تریبون باز آنجا تندروی را اشاعه می‌دهند و متأسفانه بعضی از نهادهای کشور هم کم و بیش با آن‌ها همکاری می‌کنند. صداوسیما هم تندروی‌های آن‌ها را پخش می‌کند که تشویق می‌شوند. فکر می‌کنم تندروی الان قوی‌تر از سابق شده است. ولی اکثریت جامعه و مسئولان به‌‌ همان اعتدال رسیدند که این یک موفقیت تاریخی است. یعنی تاریخ و عملکرد‌ها، مردم، مخصوصاً جوان‌ها و تحصیل‌کرده‌ها را قانع می‌کند که راه درست اعتدال است.
*ما بیشتر به افکار عمومی می‌پردازیم. فعلاً قدرتی دست ما نیست و اگر هم بود، نمی‌شد با زور افراد را وادار به موضع‌گیری کرد. ما معتقد هستیم که اگر کسانی عقاید دیگری دارند، باید عقایدشان را بگویند. البته حد و حدودی دارد که قوهٔ قضائیه و مسئولان زیربط آن حدود را مشخص می‌کنند.

*سوءاستفاده سیاسی و جناحی از تذکرات کلی رهبری هم بی‌سابقه نیست و همیشه بعضی از گروه‌های سیاسی چنین کارهایی می‌کنند که البته پسندیده نیست و نباید شخصیت حقیقی و حقوقی ایشان را صرف بازی‌های سیاسی کنیم.
*الان جریان تندرو هر چه را که دوست نداشته باشد، می‌گوید: نفوذ است. حتی دامنه برخورد با مخالفان سیاسی خود را به کتاب‌ها و روزنامه‌ها هم گسترش دادند که یعنی همه این‌ها را باید صاف کرد. این حرف یعنی چه؟یعنی تا اینجا هم پیش می‌روند و اسم هر کار خود را مقابله با نفوذ می‌گذارند.
 
(در پاسخ به این سوال که حاضرید از لیستی در انتخابات حمایت کنید): لیست نمی‌دهم. در هیچ انتخاباتی لیست ندادم. مگر زمانی که حزب داشتیم و حزب جمهوری لیست می‌داد و ما هم لیست می‌دادیم، چون ما جزو آن بودیم. الان لیست نمی‌دهیم. ولی از کسانی که نظر داریم، وقتی نامزد شدند و از فیلتر گذشتند، حمایت می‌کنیم.
*آنچه که در حدّ کنونی با آمریکا انجام می‌شود، کاری است که قبلاً با اذن رهبری شروع شده بود. رهبری پنج، شش ماه قبل از دولت آقای روحانی، در مورد مذاکره با آمریکا و با میانجیگری سلطان قابوس در عمان، موافقت کرده‌ بودند و مذاکره هم شروع شده بود.چند دوره هم در سطح کار‌شناسی مذاکره کردند که البته نتیجه‌ای نداد. بنابراین اصل مذاکره، به خصوص در مسایل هسته‌ای را رهبری هم تأکید کردند و مشکلی ندارد و داریم مذاکره می‌کنیم. در حواشی این، اتفاقات دیگری هم افتاد. مثلاً در قضیه سوریه اخیراً دو اجلاس در یمن برگزار شد و باز هم ادامه دارد، در آنجا هم مسئولان ما و هم مسئولان آمریکا حضور دارند و درباره همین مسئله صحبت می‌کنند. سابقه هم داشته است.مثلاً در افغانستان بعد از جنگ طالبان، وقتی مسائل جدیدی پیش آمد، ما و آمریکا همکاری و مذاکره می‌کردیم. در عراق هم همین طور بود و مذاکره می‌کردیم. در هر دو جا مذاکرات ما مفید بود و توانستیم برای هر دو کشور قانون‌های اساسی خوبی بنویسیم و نظرات دو ملت افغانستان و عراق را در قانون اساسی تأمین کنیم. همین الان هم در حاشیه مذاکرات، اتفاقات دیگری می‌افتد.

*درباره رابطه با آمریکا، فکر می‌کنم هنوز‌‌ همان مطلبی که امام مطرح کردند، برقرار است؛ امام گفته بودند: اگر آمریکا آدم شود، با او همکاری و صحبت می‌کنیم. در مورد آدم شدن، یک بار از ایشان پرسیدیم و گفتند که بالاخره باید ارتباط مساوی داشته باشیم و اینطور نباشد که آمریکا بخواهد از ابرقدرتی خودش استفاده کند.فکر می‌کنم که اگر روزی آمریکا دست از خصومت‌هایش بردارد و خصومت‌های گذشته‌اش را جبران کند، می‌توانیم وارد شویم. یک مقدار به آنها بستگی دارد که اگر آن مسئله حل شود، کسی مخالفتی ندارد که با آمریکا حرف بزنیم. با اسرائیل چون مشروع نیست، حرف نمی‌زنیم. اما آنها دولت مشروعی هستند و ملیت دارند.
*تندرو‌ها هیچ‌وقت به آن صورت موفق نمی‌شوند و فقط می‌توانند اذیت کنند. اگر در این مورد انسان سعه‌صدر داشته باشد، این اعتراض‌ها چاشنی خوبی است و بد نیست یک عده‌ای هم انتقاد کنند. اگر ادب را مراعات کنند و منطقی حرف بزنند، اگرچه حرفشان درست هم نباشد، به نظرم خوب است. ... در مورد خودم، فشار این‌ها روی من هیچ تأثیر ندارد و مثل کلاغ‌هایی هستند که از روی درخت‌ها می‌پرند. برای من این‌گونه است و کاری با آن‌ها ندارم. 
*تندروهای چپ بودند که در دوره من روزنامه داشتند و آن حرف‌ها را می‌زدند.‌‌ همان زمان، بعضی‌ها در دولت گلایه می‌کردند و می‌گفتند: این روزنامه سلام و این افراد و روحانیون این‌گونه اذیت می‌کنند، من گفتم: این‌ها جرأت نمی‌کنند به مجلس چیزی بگویند. چون تریبون مجلس به آن‌ها بد جواب می‌دهد. به قوه قضائیه هم نمی‌توانند چیزی بگویند. به رهبری هم نمی‌توانند چیزی بگویند. لااقل بگذارید ما باشیم و اختلاف نظری در جامعه دیده شود. از این حرف‌هایی که این‌ها می‌زدند، خوشم می‌آمد و گاهی هم جوابشان را می‌دادیم.

*دولت وقت(نهم و دهم) اصلاً برنامه را قبول نداشت. کارهای دولت‌ روزمره بود و تصمیم‌ها عمدتاً به صورت تقریباً انفرادی و شخصی گرفته می‌شد. {دولت} نه مجلس، نه مجمع و نه شورا را قبول داشت.حتماً یادتان هست که بیش از ۵۰ شورای‌عالی و سازمان‌های تصمیم‌ساز و تصمیم‌گیر را یک‌شبه منحل کرده بودند که نمونه بارز آن سازمان برنامه و بودجه بود. درباره مجلس هم حتماً شنیدید که جمله تاریخی امام (ره) را مقطعی می‌دانست. خیلی چیز‌ها را قبول نداشت.
* من هم قبول دارم که دولت می‌توانست از پیش برای بعد از توافق برنامه‌های میان‌مدت داشته باشد. آنها فکر می‌کردند مذاکرات ۱+۵ زود‌تر از این به نتیجه می‌رسد٬ اما معطل شد. الان هم تلاش‌های زیادی هست که یک مقدار تأخیر بیاندازند تا انتخابات بگذرد.یک عده مایل نیستند این امتیاز قبل از انتخابات به دست دولت باشد که در آرای مردم خیلی تأثیر دارد. عوامل مانع‌تراشی را هم می‌بینید که چگونه عمل می‌کنند! تلاش می‌کنند این کار تا اسفند نشود. از این چیز‌ها که بگذریم، فکر می‌کنم که اگر برجام در موقع زمان‌بندی خودش و پیش از سال جدید که نوبت بودجه و برنامه خواهد بود، اجرا شود، وضع دولت خیلی مناسب‌تر شود. چون ارتباطات ما با کشورهای دنیا قوی می‌شود و دادوستد‌ها بالا می‌رود. صادرات تقویت می‌شود. اشتغال‌زایی خیلی بالا می‌رود و همهٔ این اتفاقات می‌افتد.

 

افزودن نظر جدید