پتروشيمي
«بهش ميگم آخه فاطمه، دختر، اقلا به خودت رحم كن، ديگه حامله نشو، 30 سالت نشده هفت تا از بچههات سقط شدن، گريه ميكنه و ميگه من بچه دوست دارم، من بچه ميخوام.» «ميگفت نبايد به بچهات شير بدي، ميگفت به بچه خودت، عزيزت، تيكه جونت نبايد...