ازدواج سفيد


 کمی سکوت می‌کند؛ انگار بخشی از حرف‌هایش را می‌خورد و دوباره ادامه می‌دهد: «وقتی اولین بار بهش خبر دادم باردار شدم را هیچوقت فراموش نمی‌کنم؛ چطور تونست بی‌درنگ توی چشمانم نگاه کنه و بگه خب بندازش؟؛ مانده بودم بین تردید لذت وجود نوزادی در درونم و وحشتی که از...