مهرداد فرید: فیلمسازان در دولت احمدی‌نژاد در تنگنا و مضیقه بودند 

 مهرداد فرید کارگردان، نویسنده و تهیه کننده سینمای ایران و دارای مدرک کارشناسی روانشناسی از دانشگاه شهید بهشتی و کارشناسی ارشد علوم ارتباطات اجتماعی است. فرید سینما را با ساخت فیلم های کوتاه آغاز و در سال 1384 با فیلم «آرامش درمیان مردگان» پا به عرصه کارگردانی فیلم بلند گذاشت. او در این سال ها فیلم های همخانه (۱۳۸۶)،از ما بهتران (۱۳۸۷)،زن‌ها شگفت‌انگیزند (۱۳۸۹) و بی‌تابی بیتا (۱۳۹۰) را به عنوان کارگردان ساخت. اما درفاصله سالهای 90 تا 95 مهرداد فرید هیچ فیلمی نساخت تا آنکه عاقبت در جشنواره سی و پنجم فیلم فجر با فیلم «دعوتنامه» حضور پیدا کرد. از دیگر فعالیت‌های فرید میتوان به سردبیری فصلنامه نقد سینما، مؤسس و سردبیر اسبق مجله «فیلم نگار»، مدیر دفتر پژوهش های کاربردی سینما (حوزه هنری)، عضویت در انجمن منتقدان سینمای ایران، مدیر پژوهش مرکز مطالعات سینمایی وزارت ارشاد و ... اشاره کرد. گفت‌و‌گوی «امید ایرانیان» با این کارگردان سینما را در زیر می‌خوانید:

 

-بعد از چند سال دوری از فیلمسازی بار دیگر و این بار با فیلم «دعوتنامه» در جشنواره فیلم فجر حضور داشتید و می توان گفت که بازگشته‌اید. این فاصله زمانی برای چیست؟ 
من 5 سال فیلم نساختم چرا که اقتصاد مملکتمان زمین گیر شده و رکود تورمی وجود داشت به تبع آن ما هم مثل بقیه مردم ایران زمین گیر شدیم. به بیان بهتر با توجه به بحران اقتصادی موجود ، بخش خصوصی از تولید سینمایی، کنار کشید و کسانی مثل من هم که فیلمساز متعلق به بخش خصوصی بودند ترجیح دادند که فیلم نسازند. واقعیت این است که سینما یک صنعت است و از قواعد صنعت هم پیروی می کند.درنتیجه وقتی ثبات اقتصادی وجود ندارد بخش خصوصی هم تمایلی به سرمایه گذاری ندارد و همین فیلمسازان بخش خصوصی را ناخودآگاه از جریان تولید خارج می کند. ضمن اینکه رفتار دولتمردان به خصوص در دوران آقای احمدی نژاد با فیلمسازان مناسب نبود و قاعدتا اهالی فرهنگ و هنر در مضیقه بودند، من هم یکی مثل بقیه فیلمسازان... 
-باتوجه به اینکه بعد از 5 سال عاقبت فیلم ساخته اید آیا می توان گفت سینما و فرهنگ از نظر اقتصادی شرایط بهتری پیدا کرده‌اند؟ 
بله من فکر می کنم اگر به همین آمار و ارقام موفقیت سینمای ایران در گیشه‌ی سال 95 توجه کنید متوجه خواهید شد فروش فیلم‌ها نسبت به سال قبل تر به طور کلی چهار برابر شده است و این نشان می دهد برای کسانی که در سینما فعال هستند شرایط کار بهتر است. دراین وضعیت بخش خصوصی اطمینان بیشتری دارد که سرمایه‌اش را در اختیار فیلمسازان قرار بدهد. با این وجود امیدوارم این روند ادامه پیدا کند. بخصوص امروز که بحث انتخابات هم هست امیدوارم فرهنگ برای دولت آینده در اولویت باشد. 
-فیلم «دعوتنامه» چه زمانی اکران خواهد شد؟و آیا چقدر به موفقیت اقتصادی فیلم امیدوار هستید؟ 
انسان با امید زنده است و اگرما امیدوار نبودیم تلاش نمی کردیم. اما فارغ از شوخی، باید بگویم همه چیز به شرایط برمی گردد. یکی از شرایطی که می تواند به موفقیت یک فیلم کمک کند بحث آزادی در تبلیغات است. البته دولتمردان را نمی توانم متهم کنم اما جاهایی مثل قوه قضاییه، پلیس امنیت و حتی اخیرا سپاه پاسداران درمورد محدود کردن سینماگران در زمینه تبلیغات دست به کار شده اند. آنها امکانات تبلیغاتی فیلمسازان بخصوص تبلیغات در شبکه های فارسی زبان را از ما گرفته اند. از طرف دیگر صدا و سیما را داریم که متاسفانه در زمینه تبلیغات با سینمای ایران میانه خوبی ندارد. در تبلیغات محیطی و شهری نیز شهرداری تهران تبلیغات محیطی را آنقدر گران کرده که قاعدتا برای فیلمساز و تولیدکننده محصولات فرهنگی مقرون به صرفه نیست. درحال حاضر چیزی که برایمان باقیمانده شبکه های اجتماعی و مجازی است و امیدواریم این را دیگراز ما دریغ نکنند. 
-به طور کلی و با یک نگاه منصفانه عملکرد دولت یازدهم را در بخش فرهنگی و بخصوص سینما چگونه ارزیابی می کنید؟ 
من در زمینه کار خودم- سینما- می توانم بگویم دولت روحانی نمره قبولی می گیرد. ما ناچار هستیم این دولت را با دولت‌های قبلی مقایسه کنیم نه با خودش. اگر بخواهیم با خودش مقایسه کنیم خب باید به وعده های تبلیغاتی که در زمینه فرهنگ و سینما در سال 92 داده شده توجه کنیم که قاعدتا بخشی از این وعده ها امکان تحقق نداشت چون خارج از اختیارات دولت و رئیس جمهور بود. به هرحال همه می دانیم که سازمان های غیردولتی که متعلق به حکومت است اما تحت اختیار دولت نیستند در این زمینه بسیار تاثیرگذار هستند. آنها متاسفانه خودشان را در مسایل فرهنگی ذیمدخل می دانند و از همین زاویه دولت را تحت فشار قرار می دهند و اجازه نمی دهند سیاست های مد نظرش را با آزادی پیش ببرد. اما من با همه این محدودیت ها، به چند دلیل به عملکرد دولت در سینما نمره قبولی می دهم. موضوع اول اینکه نمایش فیلم در ایران دیجیتالی شد و این یک اتفاق تمدنی مهم بود که در دیگرجاهای دنیا انجام شده بود و ایران در اجرای آن تاخیر داشت که خوشبختانه انجام شد. دوم بحث شبکه های مجازی است که دولت اجازه نداد که بیش از پیش محدود شود و همین موضوع به سینما کمک کرد که بتواند محصولاتش را تبلیغ بکند. امروز بخش عمده ای از تبلیغات سینمایی در شبکه های مجازی انجام می شود. سومین دلیل اینکه در زمینه تولید –یک مقدار- آزادیهایی به فیلمنامه نویس ها داده شد و این باعث شد تا فیلمهای جذاب تر و مردم پسندتری ساخته شود. هرچند تعدادی فیلم هم تحت همان فشارهایی که گفتم توقیف شده اند. در مجموع معتقدم بخشی از آن اقبالی که مردم به فیلم ها نشان داده اند مربوط به اقدامات دولت در بخش فرهنگی است.
از طرف دیگر اقدامات کلی تر دولت در سطح جهانی، سایه جنگ را از سر مردم ایران دور و فضا را امن کرد. همین شرایط جدید باعث حال خوش مردم شد و این دلخوشی نیز موجب شد مردم بخشی از زمان و درآمدشان را صرف محصولات فرهنگی مانند سینما بکنند. دراین رابطه هم می توان به دولت در قیاس با دولت آقای احمدی‌نژاد نمره قبولی داد. 
-باوجود اقدامات مثبت و موثری که انجام شده اما بخش یا گروهی در سینما و رسانه ها فعالیت دارند که معتقدند سینما در سه سال و‌اندی که از عمر دولت یازدهم می گذرد همواره در شرف نابودی قرار دارد. چقدر با تئوری این گروه که پرچمدارشان برنامه «هفت» و تلویزیون بودند موافق هستید؟ 
درباره این هیاهویی که در برنامه هفت راه افتاد باید بگویم برنامه هفت در خلال این چندسال فعالیتش یک بداخلاقی نگارشی و اظهار نظری در طیفی از منتقدان تازه کار و کم بنیه ایجاد کرد و به این گروه اینگونه آموزش داد که باید و می توان بدون داشتن سواد کافی در نقد ساختاری و تکنیکی و نقدی که مبتنی بر زیبایی شناسی مکاتب هنری است، به فیلم ها و فیلمسازان پرخاش کرد. برنامه هفت به این گروه آموزش داد بدون اتکا به دانش سینمایی می توان پنبه فیلم ها را زد و کسب اعتبار کرد. چنین روندی باعث شد که امروز متاسفانه گرایشی در طیفی از منتقدان جوان تر ایجاد شود که سواد چندانی ندارند و در عین حال هتاک و گستاخ. به نظرم این نتیجه همان آموزش هایی است که رسانه ملی به آنها داده است. از آنجایی که بداخلاقی ها مورد تشویق قرار گرفتند دیگران هم فکر کردند که با این رویه می توانند با پرخاش به فیلمسازان بزرگ ، بزرگ شده وکسب اعتبار کنند. گذشته از این بداخلاقی که بسیار رایج شده، فکر می کنم اگر به بخش عمیق تر جریان رسانه ای و نقدنویسی در سینما اتکا کنیم می توانیم بپذیریم که سینمای ایران در حال پوست اندازی و شروع دوران بالندگی است .

افزودن نظر جدید