اهم اظهارات آشنا به شرح زیر است:
*نمیگویم همه چیز خوب است، ولی میگویم که امروز مردم یاد گرفتهاند که چگونه مطالباتشان را از حاکمیت بخواهند؛ فکر نمیکنم ما ۱۰ سال پیش میتوانستیم تصور کنیم که کارگران نیشکر اعتصاب و تحصن میکنند. ما خیلی زود فراموش میکنیم که به غیر از دورهای که الان در آن زندگی میکنیم، هیچ وقت تحصن و اعتصاب را به رسمیت نشناخته بودیم؛ الان است که این موضوع را به رسمیت میشناسید، ولو اینکه قوهای فکر میکند با بازداشت میتواند مشکل را حل کند، قوه دیگری کارگران را آزاد میکند و برای اینکه همان کارگرانی که معترض به خودش هستند، دچار گرفتاری و دردسر نشوند، مذاکره میکند.
*هم ما و هم دیگران بررسی کردهاند که جنس اغلب مطالباتی که ما از آنها صحبت میکنیم و این روزها با آنها درگیر هستیم، جنس مطالبات براندازانه نیست، بلکه حتی امید اینکه حل مسئله در گرو این اعتراضها هست در مردم خیلی زیاد است. بحث غلط یا درست بودن نیست، ولی بالاخره سپردهگذاران، مالباختگان یا قربانیان و دیگر عنواینی که برای این افراد به کار برده میشود، بالاخره توانستند با تظاهرات، اجتماع و اعتراض برخی مطالباتشان را زنده کنند؛ کارگران و کشاورزان هم توانستند این کار را بکنند؛ این موضوع نشان میدهد که زبان مسالمتآمیزی که نه سکوت و نه خشونت، بلکه اعتراض است، میتواند تا حد زیادی کاربری داشته باشد.
* صریح میگویم تا وقتی که ما اپوزیسیونی داریم که ترامپ از او حمایت میکند، خیالمان راحت است که هیچ اتفاقی در کشور نمیافتد؛ این حرف بسیار مهمی است و نه شوخی و نه کنایه است. به هر حال تجربه ما از ۲۸ مرداد سال ۳۲ به بعد، تجربهای ملی است که میگوید که مردم از هر حرکتی که پشتیبانی خارجی داشته باشد، حس نفرت دارند. همیشه هم اقلیت خیلی ضعیفی وجود داشتند و همچنان هم هستند که حتی زمان ریاست جمهوری بوش هم میگفتند ایران را بمباران کنید؛ این حرفها و ادعاها برای ما جدید نیست و بدنه بزرگ جامعه بیدی نیست که با این بادها بلرزد.
* تفاوت رژیم شاه با جمهوری اسلامی ساده است؛ در آن رژیم تصمیمات سیاسی داخلی در خارج گرفته میشد و در این رژیم تصمیمات سیاست خارجی در داخل گرفته میشود. در نتیجه رسیدن به این استقلال سیاسی نیز میتواند از دستاوردهای جمهوری اسلامی در این سالها محسوب شود.
* اختیارات خیلی مهم است، اما قدرت ایجاد اجماع از اختیارات مهمتر است. اگر ما رئیسجمهوری داشته باشیم که بتواند با رهبری، مجلس، شورای نگهبان و نیروهای مسلح تعامل کند یک اتفاق میافتد و اگر هم مقابل آنها بایستد و شاخ و شونه بکشد، اتفاق دیگری میافتد. در این میان اگر رئیسجمهوری بخواهد با همه این اینها کار کند، باید با تعارض منافع و تعارض نظرات چه کند؟ یعنی وقتی که نهادهای مختلف در وارد همکاری میشوند، نسبت به شناخت مسئله یک نگاه و موضع دارند؟
*ترامپ اول تابستان داغ داشت، بعد شد پائیز داغ و احتمالا الان زمستان داغ است و بعد هم میشود بهار داغ! از نظر او کلاً شرایط داغ است، در حالی که من فکر میکنم الان دیگر درجه حرارت ما با واشنگتن تنظیم نمیشود.
*تحلیلهای متفاوتی وجود دارد. تحلیل برخی این است که عدهای فکر کردند دولت روحانی را میتوان تضعیف کرد، ولی نظام را تضعیف نکرد، اما تجربه ۵ دی به بعد نشان داد که تضعیف دولت و نظام در یک مسیر است. زمینه اعتراضات دی ماه خیلی متنوع است و جرقههای متنوعی دارد که کاملا قابل مطالعه و پیگیری است. آنچه برای من درس دی ماه است، هیچکدام از این موارد نیست؛ من دی ماه ۹۶ را با خرداد ۸۸ مقایسه میکنم و معتقدم که دو جور برخورد شد و دو جور نتیجه گرفت.
*ما احتیاج به اصلاح سیستمی داریم؛ منظورم این است که باید باور کنیم که «همهچیز را همگان دانند»؛ یعنی باور کنیم که باید درباره مشکلات جدی با هم گفتوگوی معطوف به حل مسئله انجام دهیم.
افزودن نظر جدید