خیابانهای خاکی، سگهای بلاصاحب و بیآبی، علاوه بر مشکلات فاضلاب، در این منطقه به چشم میخورد. با نگاهی گذرا میبینید که در این محله، خبری از ماسک و فاصلهگذاری هم نیست، انگار کرونایی وجود ندارد؛ اهالی میگویند قبل از اینکه کرونا بگیریم، شاید از فاضلاب بمیریم.
مسئولان بهداشتی میگویند بارها در مورد خطرات جاری شدن فاضلاب و بروز بیماریها در این منطقه هشدار دادهاند اما همچنان این وضعیت ادامه دارد.
اهالی از وضعیت نابسامان محله از جمله کمبود آب شرب، جمعآوری نشدن زبالهها و فاضلاب گلایه میکنند و میگویند که ما چیزی به جز کمترین امکانات زندگی شهری نمیخواهیم.
با این حال زندگی با این شرایط را کودکان منطقه هم یاد گرفتهاند؛ یک سگ ولگرد به دنبال یک موتورسوار که با کودک خردسالش در حال عبور از خیابان هستند، میافتد و کودک هم که زندگی در این محله را یاد گرفته، پایش را بالا میبرد تا سگ گازش نگیرد و راهشان را ادامه میدهند.
نرسیدن خدمات به این منطقه یک روی مشکل است و روی دیگر مشکل نیز به گفته مسئولان شهری، نحوه زندگی خود مردم منطقه است. برخی از اهالی کوی سیاحی دامدار هستند و تعمدی راه عبور فاضلاب را میبندند تا برکهای از فاضلاب ایجاد شود و احشام بتوانند درون این فاضلاب، آبتنی کنند. گاومیشها آبتنی در آبهای جاری را دوست دارند اما در کوی سیاحی، نه در آب بلکه در برکههای فاضلابی که توسط دامداران ایجاد شدهاند آبتنی میکنند و همین فاضلاب هم باعث بیماری آنها میشود.
در مسیر عبور از کوچههای کوی سیاحی، چند دامدار در حال پر کردن گونیهای خاک و قرار دادن آنها در مسیر عبور فاضلاب را میبینیم؛ آنها میخواهند برکه فاضلاب را بزرگتر و عمیقتر کنند. آن طرفتر گاومیشها در حال آبتنی هستند. یکی از دامداران میگوید که به دلیل آبتنی دامها در فاضلاب، سال گذشته چند گاومیش او بیمار شدند و او هم گاومیشهای بیمار را فروخت.
همین دامداران میگویند که حداقل امکانات را برای دامداری میخواهند و اگر از آنها حمایت شود نیازی به واردات گوشت نیست اما باز هم از آنها حمایت نمیشود.
در همین مسیر، یک گودال بزرگ فاضلاب سیاهرنگ مملو از زباله و پلاستیک، میان منازل مسکونی، زندگی را برای اهالی این محله به ویژه خانوادههایی که دامدار نیستند، سختتر کرده است. زمینهای خالی که در مجاورت منازل قرار دارند هم محلی برای فاضلاب و زباله شده است.
برخی از اهالی، در فاصله سه چهار متری از جویهای روباز و فاضلاب جاری در خیابان، جلوی درب منازل خود بساط فلالفروشی یا نان تنوری راه انداختهاند.
فاصله درب خانههای این منطقه تا جوی روباز پنج تا شش متر میشود. دختربچهها جلوی در خانهها خالهبازی میکنند، در کنار لجنها و زبالههای رهاشده در خیابان.
کودکان این محله عصرها با مادرانشان دور همین دکهها جمع میشوند و فلافل میخورند و همزمان در جوار فاضلاب، بازی میکنند.
یکی از این کودکان، فلافلی را از زن همسایه میخرد و میدود تا دمپاییاش که در جوی افتاده را پیدا کند. کودک فلافل به دست، با یک چوب دمپایی را جابهجا میکند و دوستش هم آن طرف جوی، آن یکی لنگه را در میآورد. دمپایی لجنی را به پا میکند و فلافل را در دست دیگرش میگیرد و گاز میزند.
کودکان این محله در برکههای فاضلاب شنا میکنند! جلوی چشممان، چند کودک بدون پیراهن شیرجهای در گندآب میزنند و با سری که فاضلاب از آن میچکد، بیرون میآیند.
ولی این تصویر، وجه دیگری هم دارد؛ بعضی از کودکان این منطقه ناخواسته در فاضلاب میافتند. اهالی میگویند تاکنون پنج کودک در این جویهای روباز افتاده و جان خود را از دست دادهاند.
هفته پیش بود که خبر سقوط یک دختربچه در فاضلاب کوی سیاحی و فوت او، رسانهای شد. "ریتاج" دختربچهای که هنوز یک ساله نشده بود.
خانواده حیدری مستاجر و ساکن خیابان فلاح کوی سیاحی هستند. حیاط خانه خانواده حیدری چهار پنج متر طول دارد و یک جوی روباز هم با عمقی کمتر از نیم متر در فاصله دو سه متری جلوی خانه آنها قرار دارد. علاوه بر آب گندیده و لجن، زباله هم در جوی روباز دیده میشود و بوی تعفن جوی تا داخل حیاط میآید.
شامگاه چهارشنبه (۱۵ مردادماه) بود که مادر ریتاج برای چند دقیقه از خانه خارج میشود تا کمی آرد به همسایه رو به رویشان بدهد. وقتی به خانه برمیگردد دخترش را نمیبیند. دختربچه بدون اینکه کسی متوجه شود، از حیاط خارج شده و در جوی رو به روی خانه افتاده بود.
یک هفته بعد از این حادثه، مادر ریتاج، به رسم زنان عزادار محلی پیراهن بلند سیاهی بر تن دارد و سربند مخمل سیاهی هم دور سرش بسته است. با صورت خراشیده، صدای گرفته و چشم ورم کرده، جوی روباز جلوی خانه را نشان میدهد و در مورد مرگ دخترش میگوید: "وقتی دخترم را ندیدم به پدرش گفتم سریع دنبالش بگردیم شاید او را دزدیده باشند. در حال جستجو بودیم که ناگهان فکر کردم نکند دخترم در فاضلاب افتاده باشد. داشتیم در فاضلاب دنبال دخترم میگشتیم که پسر ۱۲ سالهام، دست خواهرش را دید."
او ادامه میدهد: "شاید کمتر از ۱۰ دقیقه از گم شدن دخترم گذشته بود اما او کوچک بود و تحمل نداشت و با افتادن در فاضلاب، در جا فوت شد. اگر زنده میماند، عاشورای امسال یک سالش میشد."
بغضش میترکد و عکس دختر از دست رفتهاش را در گوشی موبایلش نشان میدهد و میگوید: "سه دختر و دو پسر داشتم و حالا ته تغاریام را از دست دادهام. نمیدانم با جای خالی او چه کنم."
عکسها را نشان میدهد و به عکسی میرسد که نشان میدهد ریتاج را کالبدشکافی کردهاند. میگوید: "دخترم را کالبدشکافی هم کردند تا مطمئن شوند چگونه فوت شده و به این نتیجه رسیدند که خودش در فاضلاب افتاده است."
او میگوید: "قبلا هم چهار کودک دیگر این محله در فاضلاب افتادند و مردند اما نمیتوانم باور کنم این اتفاق برای دختر من هم افتاده است. من تنها چند دقیقه از خانه خارج شدم. مسئولان بارها آمدند و عکس گرفتند و رفتند، حالا حتی اگر همه مشکلات محله هم رفع شود کسی نمیتواند دخترم را به من برگرداند."
اهالی منطقه میگویند که خانواده حیدری وضعیت مالی خوبی ندارند و تنها با مبلغ یارانه زندگی خود را میگذرانند. حالا هم که دخترشان را از دست دادهاند، وضعیت زندگیشان سختتر شده است.
به گزارش ایسنا، با وجود اینکه بارها خبر سقوط کودکان در فاضلاب نقاط مختلف از جمله کوی سیاحی به گوش رسیده است، همچنان کودکان دو سه ساله در حال بازی کردن در کنار جویهای روباز فاضلاب هستند.
ریتاج هم چندمین کودکی است که قربانی جویهای فاضلاب شد اما این بار هم معلوم نیست کدام نهاد در این حادثه باید پاسخی بدهد.
افزودن نظر جدید