- کد مطلب : 17466 |
- تاریخ انتشار : 13 اردیبهشت, 1397 - 19:58 |
- ارسال با پست الکترونیکی
آیا ایران سومین کشور بدبخت جهان است؟
به گزارش امیدنامه به نقل از فرارو،حسین راغفر که در حوزههای نابرابری فعالیت کرده است میگوید چنین تحلیلهایی به سیاستگذاران آمریکایی و غربی این پیام را میدهد که فشارهای خود علیه تهران را تشدید کنند. مهدی پازوکی هم که هانکه را بیسواد خطاب میکند، میگوید این آدم همگام با تندروهای داخل و دشمنان ما مثل اسرائیل و ترامپ فکر میکند که میخواهند علیه کسب و کار در ایران فضایی جوی روانی ایجاد کنند.
ایران سومین کشور بدبخت جهان است!
استیو هانکه، استاد اقتصاد دانشگاه جان هاپکینز اخیرا در یادداشتی ادعاهایی در ارتباط با اقتصاد ایران مطرح کرده است. هانکه مشاور اقتصادی روسای جمهور بلغارستان، اندونزی، قزاقزستان، ونزوئلا و صربستان بوده و حالا با اشاره به وضعیت اخیر بازار ارز ایران گفته: نرخ تبادل بازار آزاد، میتواند به طرز قابل اعتمادی به یک اندازهگیری دقیق از نرخهای سراسری تورم تبدیل شود. او مدعی شده است که نرخ نورم سالانه ایران ۵۳.۸ درصد بوده است و اگر از این عدد برای محاسبه در شاخص بدبختی استفاده شود، «فقط دو کشور قبل از ایران خواهند بود: ونزوئلا و سوریه.»
هانکه همچنین گفته: «فروپاشی اخیر ریال در برابر دلار، از تهدیدهای دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، درباره پاره کردن توافق هستهای ناشی شد.» یکی از خوانندگان در بخش نظرات این مطلب نوشته بود: فکر میکنم بیشتر مردم کشور هم با آقای هانکه در زمینه نرخ تورم و فلاکت همنظر هستند. بین ۵۰ درصد هانکه و ۱۰ درصد روحانی مسلما تحلیل هانکه معقولتر به نظر میرسد.
ادعای تورم ۱۲۱ درصدی در زمستان ۹۱
اما هانکه پیش از این نیز درباره ایران ادعاهای جنجالی دیگری کرده بود. مثلا در پاییز سال ۹۱ مدعی شده بود تورم سالانه در ایران به ۱۱۰ درصد رسیده است. او در زمستان آن سال هم تورم سالانه را ۱۲۱ درصد ارزیابی کرده بود. هرچند کسانی در آن زمان آمارهای بانک مرکزی را مشکوک میدانستند، اما اعدادی هم که هانکه میگفت: کمی عجیب و غریب به نظر میرسید. آنچه استاد دانشگاه جان هاپکینز گفته حالا هم با واکنش بعضی اقتصاددانان رو به رو شده است.
غارتگران و قربانیان منابع عمومی کشور
حسین راغفر، اقتصاددان و استاد دانشگاه در ارتباط با این ادعاهای جنجالی میگوید: اینکه فشارهای دولت آمریکا منجر به اوضاع نابسامان اقتصادی در ایران شده است ادعایی نیست که فقط هانکه آن را بیان میکند. مایک پمپئو و جان بولتن نیز قبلا ادعاهایی در این زمینه داشته اند. این استاد دانشگاه میگوید: سیاستهای اقتصادی که به تشدید نابرابری در کشور میانجامد، منجر به فرسایش شدید سرمایه اجتماعی یعنی اعتماد مردم به سیاست گذاران نیز میشود. این اتفاق در سه دهه اخیر کشور رخ داده و همه هشدارها به فرسایش این سرمایه اجتماعی نیز نادیده گرفته شده است.
این اقتصاددان که در حوزه نابرابریها فعالیت کرده است، اعتقاد دارد در کشور گروههایی وجود دارند که از فرسایش سرمایه اجتماعی سود میبرند. به گفته او، بسیاری از آنها فرصتهای سرمایه گذاری را به خارج از کشور منتقل کرده اند و ممکن است با کوچکترین تکانههایی کشور را ترک کنند. ما در سه دهه گذشته شاهد یک نوع غارت منابع عمومی از سوی کسانی بوده ایم که برندگان اصلی سیاستهای اقتصادی سه دهه گذشته بوده اند. در مقابل جمعیت بزرگی قربانیان نظام اقتصادی بوده اند.
سیاستهای اقتصادی غلط اقتصادی زمینه ساز تهدیدات بیرونی اند
راغفر میگوید: تهدیدات کشورهای غربی به خصوص سیاستمداران آمریکایی نیز به دامن زدن وضعیت نابسامان اقتصادی کمک میکد. این سیاستمداران با مشاهده نابسامانیهای اقتصادی تشویق میشوند وضعیت پیش آمده را نشانههای موفقیت خود ارزیابی میکنند و تلاش میکنند با سرمایه گذاریهای بیشتری به فعالیت خود در این باره ادامه دهند. اما ما باید اصلیترین عامل را در داخل کشور جست و جو کنیم چرا که این عوامل داخلی هستند که زمینه ساز تحقق اهداف بیرونی اند. به عبارت دیگر سیاستهای اقتصادی غلط اقتصادی زمینه ساز تهدیدات بیرونی اند.
منابعی که تلف شده اند
به اعتقاد این استاد دانشگاه بسیاری از سرمایه گذاری دولتها در داخل کشور اتلاف منابع بوده است. او میگوید: ما میلیاردها دلار از سرمایههای این کشور را در وسط کویرها به کارخانههای پتروشیمی یا فولاد تبدیل کرده ایم. این کارخانهها اکنون به دلیل فقدان آب در مناطق کویری به صورت نازل کار میکنند و این در عمل به معنای اتلاف منابع و اصلیترین دلیل ناکارآمدی اقتصاد کشور است. این اتفاقات مربوط به دورانهای گذشته نیست. این سیاست گذاریها را گروههای ذی نفعی که در سیاست گذاریهای بخش عمومی نفوذ ذاشتند انجام داده اند.
حسین راغفر بر این باور است که تحلیلهایی مانند تحلیل هانکه پیامهایی خاصی دارد. او میگوید: دیگران با شاخصهای فلاکتی که تعریف میکنند پیامهایی به داخل کشور میدهند. هدف، پیام و مخاطب این دسته از تهدیدها عمدتا مردم ایران هستند. اما همزمان نیز تحلیلهایی به سیاستگذاران آمریکایی و غربی داده میشود که سیاستهای خود را دنبال کنند.
سیاست شکل دادن به ذهن مردم است
این استاد دانشگاه با تعریف سیاست به نتیجه گیری بحث خود میپردازد و میگوید: سیاست پرداختن به واقعیتها نیست، بلکه شکل دادن به ذهن مردم و ساختن واقعیتها در اذهان آنهاست. در اینجا نیز تلاش میشود مردم متقاعد شوند نابسامانیها ناشی از فشار غرب است. در حالی که اتفاقا ناشی از ناکارآمدی سیاستهای بخش عمومی اقتصاد در داخل است. من نمیتوانم را بپذیرم فشار غربیها عامل نابسامانی هاست یا اینکه خواست مردم به نگه داری دلار و اشتیاق آنها به غرب تلقی شود.
راغفر میل مردم به خرید دلار و نگهداری آن را رفتاری عقلایی توصیف میکند و میگوید: وقتی مردم صبح بیدار میشوند و میبینند سیاست دولتها جز دست بردن در جیب مردم و برداشت از پس اندازهای آنها نیست طبیعی است که مضطرب میشوند. مردم صبح بیدار میشوند و میبینند در اثر افزایش قیمت ارز ۳۰ درصد پس اندازهایشان از بین رفته است. این در واقع سیاستهای غلط دولت هاست، نه فشارهای خارجی و یا اشتیاق مردم به سیاستهای غربی.
خیانتهای نظام آماری
راغفر در ارتباط با ادعایی که هانکه درباره وجود تورم ۵۳.۸ درصدی و نرخ تورمی که به صورت رسمی از سوی دولت اعلام میشود نیز میگوید: رقم نزدیک ۵۴ درصد بسیار بالا به نظر میرسد. اما رقمهایی که دولتها میگویند هم به خصوص رقمهایی که در دولتهای نهم و دهم به عنوان تورم اعلام میشد واقعیت ندارد.
به اعتقاد این اقتصاددان رقم اعلام شده تورم پایینتر از میزان واقعی آن بوده است. ارقام به صورت سیاسی اعلام شده اند و همین باعث شده است که مسئولین عالی رتبه کشور درباره تورم بالایی که در کشور وجود داشته حساسیت بالا نداشته باشند. این یکی از خیانتهای نظام آماری است. با این حال میانگین ۵۴ درصدی تورم هم به همین میزان بی اعتبار است.
دانشگاه جان هاپکینز در اقتصاد دانشگاه درجه یک نیست
فقط حسین راغفر نیست که به آمار ارائه شده توسط هانکه با تردید نگاه میکند. مهدی پازوکی، اقتصاددانی که مواضعش با راغفر متفاوت است نیز اصل گزارش را از اساس زیر سوال میبرد. پازوکی پیش از هرچیز میگوید: جهت اطلاعتان باید عرض کنم دانشگاه جان هاپکینز اصلا جزء دانشگاههای رده بالا در رشته اقتصاد نیست. ما دانشگاههایی مثل دانشگاه هاروارد، MIT، شیکاگو، تگزاس و آکسفورد داریم که در رشته اقتصاد دانشگاههای درجه یک به حساب میآیند. تا جایی که من اقتصاددانهای درجه یک دنیا را میشناسم هیچ کدام از آنها در دانشگاه جان هاپکینز تحصیل نکرده اند.
هانکه اقتصاد ایران را نمیشناسد
این اقتصاددان ادامه میدهد: نمیگویم اقتصاد ایران مشکلی ندارد. اتفاقا من یکی از نقادان سیاستهای اقتصادی دولت هستم. اقتصاد ما اشکالات ساختاری زیادی دارد و باید با آن برخورد علمی و کارشناسی کرد. اما اینکه این آقای به اصطلاح اقتصاددان بیان کرده اصلا مشکل اقتصاد ایران نیست. چیزی که این آقا گفته نشان میدهد که او اصلا اقتصاد ایران را نمیشناسد. چند سال پیش یکی از اقتصاددانان برنده جایزه نوبل به ایران آمده بود. من از او درباره مسائل ایران سوال کردم. او جواب بسیار زیبایی داد و گفت: من درباره اقتصاد ایران چیزی نمیدانم و اظهار نظر نمیکنم. من خودم اواخر سال قبل که با فرارو گفت و گو کرده بودم، پیش بینی کردم تورم سال ۹۷ ایران دورقمی شود، اما نه اینکه نزدیک ۵۴ درصد باشد. در گزارش نوشته شده بود هانکه مشاور چند رئیس جمهور هم بوده، اما من اولین بار اسم او را در گزارش فرارو دیدم.
هانکه تورم ۵۴ درصد را از کجا آورده؟
این استاد دانشگاه با اشاره به ادعای ۵۳.۸ درصد نرخ تورم سالانه در ایران میگوید: در ایران نرخ تورم دو جا محاسبه میشود. یکی در مرکز آمار و دیگری در بانک مرکزی جمهوری اسلامی. هردوی این نهادها مورد تایید سازمانهای بین المللی هستند. معمولا گزارشهای صندوق بین المللی پول و بانک جهانی بر اساس گزارشهای این دو نهاد است. من تعجب میکنم با وجود آنکه بانک جهانی پول و صندوق بین المللی پول نرخ تورم ایران را اعلام کرده اند این آقای هانکه تورم ۵۴ درصدی را از کجا آورده است. به همین خاطر من به علم این اقتصاددان مشکوکم. عددی که او به دست آورده نشان میدهد او بی سواد است.
یک تقسیم ساده است، نه فرمول
پازوکی با اشاره به نحوه محاسبه تفاوت قیمت ارز در بازار آزاد و دولتی که هانکه آن را ۳۴.۵ درصد اعلام کرده میگوید: هانکه نرخ افزایش دلار را گرفته و جای تورم جلوه داده است. اصلا چنین چیزی نیست. مگر مردم ایران در سبد مصرفی خود دلار دارند؟ هانکه قیمت ارز غیررسمی یعنی ۵۶۰۰ تومان را نسبت به دلار ۴۲۰۰ تومانی به دست آورده است. این یک تقسیم ساده است و اصلا فرمول خاصی نیست. من از این تعجب میکنم که این را تحت عنوان یک فرمول به کار برده است. در حالی که نرخ رشد عبارت است از عدد فعلی منهای عدد قبلی تقسیم عدد قبلی ضرب در ۱۰۰.
این اقتصاددان همچنین ادعای این که در شاخص فلاکت ایران بعد از ونزوئلا و سوریه قرار داد را رد میکند و میگوید: ما در استانداردهای بین المللی شاخصی تحت عنوان فلاکت به این مفهوم که هانکه به کار برده است نداریم. ایران جزء کشورهایی است که اگر از بسیاری از کشورها عقب است، اما از بسیاری از کشورها مثل کشورهای آفریقایی جلوتر است. هانکه اصلا تورم اقتصاد آفریقای جنوبی را نمیشناسد.
همسو باتندروهای آمریکایی
این استاد دانشگاه میگوید: اعدادی که هانکه حساب کرده اعدادی غیرعلمی و بی ربط است. به نظرم این آدم همگام با تندروهای داخل و دشمنان ما مثل اسرائیل و ترامپ فکر میکند که میخواهند علیه کسب و کار در ایران فضایی جوی روانی ایجاد کنند. مخالفین ایران بدشان نمیآید فضا مشوش باشد، جو روانی با توجه به شرایطی که ما در برجام داریم روز به روز منفیتر شود و اقتصاد ایران آسیب ببیند.
افزودن نظر جدید