ارتباط شهرداری با مردم از جنس آتش است

روزنامه الکترونیک امید ایرانیان نوشت: صبح روز یکشنبه، صدای آژیر مخصوص آتش‌سوزی در راهروهای ساختمان شماره دو شورای اسلامی شهر - در خیابان بهشت تهران-، می‌پیچد؛ مردی میانسالی، خود مقابل «دفتر ارتباطات مردمی شهرداری» که در طبقه همکف ساختمان شورا قراردارد، به آتش کشیده است. «گمشو برو بیرون»؛ و این یکی از جمله‌های مشترکی است میان پچ‌پچه‌های کارمندان و ارباب‌رجوع‌ها؛ جمله‌ای خطاب به مرد سانحه‌دیده (البته پیش از رخداد سانحه)؛ می‌گویند که آن مرد جانباز بود؛ می‌گویند پیش از ریختن بنزین، روی خودش، ماسک اکسیژن را به سمت دفتر ارتباطات مردمی پرتاب کرده و بعد شعله‌های آتش بوده که دیگر نگذاشته چیزی ببیند. او یکی از غرفه‌داران میادین میوه و تره‌بار تهران بوده که بنا به گفته سخنگوی شهرداری تهران در کانال تلگرام شهرداری این غرفه به مدت چهار سال در اختیار این فرد بوده و حالا که شهرداری خواسته غرفه را پس بگیرد، این جانباز خودسوزی کرده است.

آتش اما داغ است و شعله‌هایش آدم را می‌سوزاند؛ برای او مهم نیست که بسوزد؛ گیرم که زخم‌هایی به همه زخم‌های قبلی اضافه شود؛ شاید این قضیه مهم باشد؛ نه این‌که آن‌ها که جانباز نیستند مشکلی ندارند؛ بلکه این‌جا و در این روز، یک جانباز، آتش گرفته است.

برای پیداکردن مشکلات جانبازان و کمی‌ها و کاستی‌هایشان در زندگی، نیاز نیست چند نفر جانباز را پیدا کنید یا با مسئولانی از بنیاد امور ایثارگران و جانبازان به گفت‌وگو بنشینید؛ همین نصاب ماهواره‌ای که با هزاران سرفه، هر روز توی محله می‌چرخد و دیش‌های ماهواره را روی پشت‌بام جایه جا می‌کند یا آن‌ها را توی صندوق عقب پیکان رنگ و رو رفته‌اش جا می‌دهد، برایتان کفایت می‌کند. می‌گوید این پیکان را زمانی‌که جنگ تازه شروع‌شده بود خریده، آن موقع توی بنیاد مستضعفان کار می‌کرد، استعفاء داده تا به جبهه برود؛ تا با خیال راحت به جبهه برود؛ دفاع از خاک و آب و ناموس از یک‌سو، هزینه خانواده و فرزندان قد و نیم‌قد و آینده آن‌ها از سوی دیگر.

حالا صحنه‌ها باز تکرار می‌شوند؛ صدای خمپاره‌ها و ترکش‌های گاه و بیگاه امان را بریده، از دویدن‌ها خاک به پا شده و تانک‌ها نزدیک می‌شوند؛ صدای مهیبی می‌آید، عده‌ای روی زمین دراز می‌کشند؛ انفجاری؛ آتشی و بعد بوی سوختگی انسان؛ زن و دخترانی روی زمین نشسته‌اند روبه‌روی شهرداری تهران و توی سر خودشان می‌زنند؛ ماسک‌ها توی هوا می‌چرخند؛ تانک‌ها نزدیک می‌شوند؛ این‌جا هوا کم است؛ انگار جهنم باشد؛ بوی بنزین می‌آید.

از دید شاهدان عینی

کارمندان شورا و شهرداری و برخی ارباب‌رجوع‌ می‌گویند، گویا درگیری لفظی میان کارمندان شهرداری و مرد جانباز اتفاق افتاده؛ او پیش از این هم چند بار به ساختمان شهرداری مراجعه کرده بود و گویا جواب قانع‌کننده‌ای نگرفته بود.

پس از این‌که مرد از ساختمان شورا به بیرون هدایت می‌شود به نقلی، به دستشویی می‌رود و بنزینی را که از پیش درآن‌جا جاسازی کرده بود، برمی‌دارد و به نقل دیگری، شیشه بنزین را از همسرش که با او به شورا آمده و آن را زیر چادرش پنهان کرده، می‌گیرد؛ شاید تهیه بنزین از هر جا که صورت گرفته، موضوع مهمی نباشد؛ مهم آتشی است که بعد از آن از جسم یک انسان شعله‌ور می‌شد؛ آن هم مقابل دفتر ارتباطات مردمی شهرداری؛ جایی‌که باید تمامی مردم شهر (جانباز یا غیر جانباز) با آرامش مراجعه کنند و قانع شوند؛ قانع‌شدن نه به این معنا که به تمامی خواسته‌هایشان برسند؛ کارمندان شهرداری می‌توانند به نحوی با افرادی که دشواری‌های زندگی عصبی‌ و پرخاشگرشان کرده، وارد گفت‌وگو و تعامل شوند که آتش درونشان بیش از آن‌چه که هست، شعله‌ور نشود.

آن‌ها به جانباز بودن فرد تاکید می‌کنند و می‌گویند که او پیش از به آتش‌کشیدن خود، کیسه اکسیژنش را به سمت دفتر شهرداری پرتاب کرده است. و زمانی که او را خاموش کردند و توی راهرو با یک تکه پارچه بادش می‌زدند، از او شنیده بودند که دو دختر دارد و جواب خانواده‌ام را چه کسی می‌دهد و از سوی دیگر گفته که به او گفته‌اند: «گم‌شو برو بیرون».

واکنش شورای شهر

بلافاصله پس از حادثه خودسوزی، مدیر روابط عمومی شورای شهر تهران اعلام کرد: دلیل خودسوزی فردی که صبح روز یکشنبه مقابل ساختمان شورای شهر اقدام به خودسوزی کرده بود به شورا مرتبط نیست.

محمدرضا رضوی، گفت: این فرد جانباز ۲۵ درصد بوده و چهار سال است در یکی از میادین میوه و تره‌بار غرفه دارد و قصد تمدید این قرارداد را داشته که دچار مشکل می‌شود.

او ادامه داد: در ساختمان شماره ۲ شورا دفتر ارتباطات مردمی شهرداری قرار دارد که روزهای یکشنبه ملاقات‌های مردمی انجام می‌شود. این فرد که قصد داشته قرارداد غرفه خود را تمدید کند و خواست آن اجابت نشده، به طور ناگهانی تصمیم به خودسوزی می‌گیرد و اورژانس شهرداری نیز او را به بیمارستان سوانح و سوختگی می‌برد و ۱۰ تا ۱۵ درصد نیز دچار سوختگی می‌شود.

از سوی دیگر، ابوالفضل قناعتی، عضو هیات رییسه شورای شهر تهران، در این خصوص گفت: براساس بررسی‌های انجام شده مشخص شد که یکی از شهروندانمان برای حل مشکلاتش درخواست مساعدت و وام از شهردار تهران داشته است که شهردار نیز دستور رسیدگی به درخواست این مرد را به قسمت روابط عمومی و ارتباطات مردمی ارجاع داده است.

او افزود: متاسفانه مسوولان مربوطه او را مدام به مکان‌های مختلف ارجاع داده و این فرد اذیت شده است و نهایتاً این فرد صبح امروز پس از مراجعه مجدد به دفتر ارتباطات مردمی و عدم پاسخگویی مناسب برای بررسی درخواستش، اقدام به خودسوزی می‌کند.

عضو هیات رییسه شورای شهر تهران افزود: این فرد دو دختر داشته و در این حادثه از ناحیه دست، سینه و صورت دچار به میزان 20 درصد سوختگی شده است.

شهرداری چه می‌گوید؟

شهرام گیل‌آبادی رییس مرکز ارتباطات راهبردی و امور بین‌الملل شهرداری تهران هم با بیان این‌که این فرد به علت مشکلات روحی دست به خودسوزی زده است، افزود: این فرد به دلایل مختلفی مطالبه پول و وام از شهرداری تهران داشت، در حالی‌که کمک به چنین افرادی وظیفه دستگاه‌هایی مانند کمیته امداد و بهزیستی است.

رییس مرکز روابط بین‌الملل شهرداری تهران تاکید کرد: بسیاری از شهروندان مطالبه کمک از شهرداری تهران را دارند، در حالی که شهرداری توان برآورده کردن این مطالبات را ندارد چرا که در وظیفه و بودجه شهرداری به شکل گسترده این موضوع دیده نشده است ضمن آن‌که فردی که صبح روز یکشنبه دست به خودسوزی زده است، قبلاً از سوی شهرداری تهران کمکی را دریافت کرده بود.

به گفته گیل آبادی، بخشی از مشکلات این فرد برای تهیه جهیزیه و ودیعه وام مسکن بوده که برای ودیعه وام مسکن قول مساعدی داده شده تا از طریق دستگاه‌های ذیربط پیگیری شود و همچنین در باره تهیه جهیزیه نیز قول داده شده بود که از طریق یکی از خیریه‌ها مشکل پیگیری و حل شود.

رییس مرکز روابط بین‌الملل شهرداری تهران ادامه داد: شهرداری تهران در فضاهای مختلف و قالب‌های متفاوت برای توانمندی و کمک به برخی اقشار جامعه می‌تواند کمک‌هایی را انجام دهد، ولی کمکی که به شکل بلاعوض باشد جزو وظایف شهرداری تهران نیست و در بودجه این نهاد نیز چنین کمک‌هایی دیده نشده است.

گیل آبادی، افزود: با توجه به مشکلاتی که این فرد داشته و برای کمک و مساعدت به وی، چهار دوره این غرفه در اختیار این فرد قرار گرفته اما سال قبل برابر توافقی که انجام شده مقرر شده که واگذاری غرفه برای آخرین دوره باشد که وی نیز با این امر موافقت کرده است.

او، خاطر نشان کرد: امسال این فرد برای تمدید غرفه علی‌رغم توافق سال گذشته به شهرداری مراجعه می‌کند که به او اعلام می‌شود امسال تمدید واگذاری غرفه در بازار ازگل به این فرد انجام نخواهد شد، به عبارت دیگر این فرد با توجه به اطلاع از عدم واگذاری غرفه از سال گذشته و با آمادگی به ساختمان شورا مراجعه و دست به خودسوزی می‌زند.

جنگ ادامه دارد

جنگ، هشت سال طول می‌کشد؛ می‌جنگد، شهید اما نمی‌شود؛ جانباز چرا. برمی‌گردد؛ اما نه شهر، دیگر آن شهر است و نه آدم‌هایش همان آدم‌ها؛ آن‌هایی را که رئیس شده بودند، نمی‌شناخت، توی جبهه هم ندیده بودشان؛ کاری پیدا نکرد و تا زمانی‌که فرزندانش بزرگ شدند، کارگر شد؛ بچه‌ها هبچ‌کدام نه در مدرسه گفتند که پدرشان کارگر است و نه گفتند که جبهه رفته، خودش هم هیچ‌وقت دنبال سهمیه یا حقی برای جانبازی‌اش نرفت؛ می‌گوید باز هم جنگ بشود و باز هم به آب و خاک کشورش تعرض شود، او دوباره می‌جنگد؛ ممکن است بدنش توان سال‌های جنگ را نداشته باشد که تیربار را با یک دست روی دوشش نگه‌دارد و آن‌قدر تند و ضربدری بدود که هیچ‌کدام از تیرها به بندش نخورند؛ ممکن است آن‌قدر خمیده شده باشد که نتواند مثل آن‌موقع، آرپی‌جی را بلند کند و با قامت ایستاده، تانک‌ها را یکی‌یکی نشانه برود. اما می‌رود و شاید مهم نباشد که دخترش خجالت بکشند به خواستگارهایش بگویند خانه‌شان کجای شهر است، می‌گوید مال دنیا مهم نیست و حالا دیگر باید به فکر آخرتمان باشیم؛ اما اخم‌هایش توی هم می‌رود وقتی این خبر را توی روزنامه‌ها می‌خواند: «صبح روز یکشنبه اتفاق افتاده؛ جانبازی خود را آتش زده مقابل دفتر ارتباطات مردمی شهرداری تهران؛ او کارش را می‌خواسته؛ پول نداشته برای دخترهایش جهزیه بخرد و...»

افزودن نظر جدید