- کد مطلب : 9261 |
- تاریخ انتشار : 27 مهر, 1394 - 09:40 |
- ارسال با پست الکترونیکی
اصلاحطلبان نميخواهند در گذشته بمانند
به گزارش امیدنامه به نقل از اعتماد،حسین كاشفي، فعال سياسي اصلاحطلب وعضو شوراي مركزي حزب اتحاد ملت ايرانيان در بررسي اين روند به مسائلي همچون پرداختن به گفتمان واحد اصلاحات و هژمونيك ساختن آن در كشور پرداخته است .
آسيبشناسياي از كل روندي كه جريان اصلاحات از سال ٧٦ تاكنون داشته است داشته باشيد. از نظر شما، اصلاحطلبان در حال حاضر در چه شرايطي قرار دارند؟ نقاط قوت و ضعف اصلاحطلبان را در حيات سياسي خود چه ميدانيد؟
اصلاحطلبان خوشبختانه با تجربهاي كه از سال ٨٤ گرفتند توانستند انسجام و همكاري در بين خود را افزايش دهند. خوشبختانه امروز كه نمونهاي از اتحاد و انسجام را در سال ٩٢ ديدهايم، بين مجموعه اصلاحطلبان اين اتحاد و انسجام به بالاترين نقطه خود رسيده است. اين به نوعي بزرگترين نقطه قوت اصلاحطلبان در شرايط فعلي محسوب ميشود. طبيعتا نتيجه اين اتحاد و انسجام به نفع كشور خواهد بود. اصلاحطلبان اگر تلاشي در جهت كسب نهادهاي دموكراتيك، قوه مقننه و مجريه دارند به خاطر رشد و توسعه كشور است. اين نقطه قوت اصلاحطلبان به نوعي در جهت رشد و پويايي و توسعه كشور خواهد بود تا با همفكري بتوانند آن را براي انتخابات آتي اجرايي كنند.
نقطه ضعف اصلاحطلبان در شرايط فعلي و عملكرد گذشته آنان را چه ميدانيد؟
در گذشته انسجام طيفهاي گوناگون اصلاحطلبي و رسيدن به ائتلاف واقعي محقق نشده بود. اگر در گذشته مشكلاتي وجود داشت و توفيقي براي اصلاحطلبان به دست نميآمد دليل آن به اين مساله بازميگردد نگاه ويژهاي كه به انجام كار جمعي بايد ميشده نشده بود. اين را ميتوان به عنوان يكي از نقاط ضعف گذشته دانست. در سال ٨٤ اگر با وجود پيشنهاداتي كه بود همه دوستان اصلاحطلب يك نفر را پيشنهاد ميدادند نتيجه طور ديگري رقم ميخورد.
گفتمان اصلاحات از سال ٧٦ تاكنون با تعهد بر اينكه مطالبات مردمي را در فضاي سياسي كشور دنبال كند پايهريزي شد. چقدر احساس ميكنيد جريان اصلاحات به يك گفتمان واحد نوشته شده و به نوعي مانيفست و قانون اساسي تبيين شده براي عملكرد و بخش تئوريك اين جريان نيازمند است تا به گونه اي از تولد انشعابها و قرائتهاي نادرست از جريان اصلاحات جلوگيري شود؟
در اين چند سالي كه گذشته است، همهچيز در جهت رشد بوده. به هر حال انسان و جوامع انساني دايم براي بهتر شدن و عدم يكسان بودن راهشان بايد نقاط ضعف و قوت خود را بررسي كنند و نقاط قوت را بيشتر تقويت كنند و نقاط ضعفشان را نيز كنار بگذارند. اصلاحطلبان در جهت خواست مردم گام برميدارند و مايل هستند كه در اين زمينه حركت كنند. از سال ٧٦ با حضور رييس دولت اصلاحات جريان اصلاحطلب به شكل نويني پا به عرصه قدرت گذاشت. روز به روز با محوريت رييس دولت اصلاحات برنامههاي گفتماني مطرح ميشد. ما بايد در جهت تعامل سازنده و برخورد جذبي و نه برخورد حذفي، توسعه نهادهاي مدني و احزاب گامبرداريم. همان طور كه قانون اساسي به اين مساله توجه ويژه دارد كه مردم در تعيين سرنوشت خود بايد دخالت داشته باشند، اين بايد از طريق تقويت نهادهاي مدني و احزاب عملي شود. خوشبختانه با برنامههايي كه رييس دولت اصلاحات از سال ٧٦ مطرح كرد اكثريت اصلاحطلبان آن را به عنوان برنامه كاري خود قبول كردند و در جهت آن گام برداشتند. البته هميشه با موانعي مواجه بودند. به خصوص دولتهاي نهم و دهم كه باور و اعتقادي به كار نهادهاي مدني و احزاب نداشتند، موانع زيادي را براي نهادهاي مدني و احزاب ايجاد كردند كه اصلاحطلبان نتوانند به اهداف خود دست يابند. با وجود همه محدوديتها به صورت غيرفعال كار خود را ادامه دادند. خوشبختانه در سال ٩٢ و با حضور آقاي روحاني فضايي فراهم شد و اميد است كه اصلاحطلبان بتوانند با استفاده از اين فضاي مناسب كه همان فضاي قانوني است، حضور بيشتر مردم در نهادهاي مدني و تشكلها و گسترش همه ابعاد دموكراسي محقق شود.
تشكيل اتاق فكر در جريان اصلاحات را تا چه حد لازم ميبينيد؟ اتاق فكري كه بتواند گفتمان واحدي براي جريان اصلاحات تعريف و هم برنامههاي بلندمدتي براي آن طرحريزي كند؟
اين اتفاق افتاده است. ما نياز نداريم كه همه كارهاي خود را سازماندهي كنيم. بهتر است به سازمانهاي موجود در جريان اصلاحات بهبود بخشيم. به هر حال بازنگري كار مثبتي است. تقريبا ميتوان گفت اتاق فكر در جريان اصلاحات وجود دارد. هر يك از اعضايي كه الان فعاليت ميكنند داراي دفتر سياسي هستند. شوراي هماهنگي و شوراي مشورتي اصلاحطلبان بر مسائل كلان كشور با هم همفكري ميكنند. يكي بحث انتخابات است. در بحثهاي فرهنگي، اقتصادي، اجتماعي و سياسي تبادل نظر صورت ميگيرد. احزاب بايد در درون خود به جمعبندي برسند و پس از آن در شوراي هماهنگي و شوراي مشورتي جريان اصلاحات اين مسائل به بحث گذاشته ميشود. خوشبختانه نماينده همه تشكلها و گروههاي اصلاحطلب هم در شوراي مشورتي به نحوي حضور دارند. شوراي سياستگذاري كه براي انتخابات تشكيل شده است با پشتوانه كار تشكلهاي جمعي اصلاحات ميتواند به جمعبندي برسد و اين جمعبندي در اختيار مجموعه اصلاحطلبان قرار ميگيرد. الان اين سازوكار وجود دارد و به اين دليل نيازي به سازوكار جديدي مانند اتاق فكر اصلاحات نميبينم. چنين ضرورتي ديده نميشود.
اتاق فكري كه نقشه راه و چگونگي پيگيري مطالبات اصلاحطلبي را براي آينده و به صورت بلندمدت برنامهريزي كند؛ با توجه به شرايط سياسي و ساختار حاكميت در ايران تحقق مطالبات اصلاحطلبي چطور بايد پيگيري شود. برنامهريزيهايي مبني بر مقداري كه بايد با حاكميت تعامل داشت، آيا چنين چيزي را لازم ميبينيد؟
اين لازم است. به نظر من هر يك از احزاب خود بايد براي اين نوع مسائل برنامهريزي داشته باشند و هم در قالب شوراي مشورتي و شوراي سياستگذاري اين موارد پيگيري شود تا اينها بتوانند در رابطه با راهبردهاي كلان اصلاحطلبي در همه زمينههايي كه اشاره كرديد بايد برنامهريزي شود. الان به نوعي اين مسائل بررسي ميشود. در سازوكار موجود به اين زمينهها پرداخته ميشود. اميدوار هستيم اين مجموعه در آينده به دستاوردهاي خوبي برسد كه نتيجه آن براي كشور مثبت باشد.
چه راهكارهايي وجود دارد براي اينكه گفتمان اصلاحات در عرصه سياسي و عمومي كشور بتواند ماندگار و هژمونيك شود؟
مهمترين مسالهاي كه به اعتقاد من وجود دارد اخلاقمداري و توجه به قانون است. آنچه بايد نهادينه و ماندگار شود و همه به عنوان رفتارهاي فردي و جمعي خود بدان توجه كنيم اخلاق سياسي و قانون است. اگر در جامعه ما به اخلاق و قانون توجه شود و همه خود را مستلزم رعايت آن بدانند به طور طبيعي در جهت رشديافتگي و توسعه و رفع مشكلات گام برداشتهايم. وقتي كه قانون و اخلاق حاكم باشد و همه خود را ملزم بدانند كه به آن توجه كنند خود به خود اصلاحطلبان در جامعه دست بالا را خواهند داشت. اگر اينها نهادينه شود و اصلاحطلبان براي آن كوشش كنند به نوعي مطالبات اصلاحات نيز محقق شده است. حق هر شهروند ايراني است كه بتواند در همه زمينهها اظهارنظر و پيشنهاد و نقد كند. اگر كسي نقد يا پيشنهادي داشت به اين خاطر نبايد هزينهاي بپردازد. اگر ما بايد قانون را محور قرار دهيم و به آن بپردازيم خيلي از مسائل و مشكلاتي كه امروز شاهد آن هستيم برطرف خواهد شد. اين دو عنصر را به عنوان مهمترين عامل ميدانم. البته معني اين حرف من اين نيست كه دوستان اصولگرا در اين زمينه كار نكنند. در خانه احزاب هم اصولگرايان، نيروهاي مستقل و اصلاحطلبان هستند. بايد بستري فراهم شود كه به دور از برخوردهاي حذفي و شهروند يك و دو كردن و غيردوستانه، دور هم جمع شويم و بتوانيم در درجه اول زمينهاي را براي گفتوگو فراهم كنيم. اگر در جايي نظراتمان با هم يكي نبود تحملمان را بالا ببريم. زمينه برخورد مدارايي با هم داشته باشيم. تا كسي حرفي زد به او برچسب و تهمت نزنيم. در چند سال گذشته متاسفانه چنين اتفاقاتي در كشور زياد بود و نيروهاي سياسي كشور را از هم دور كرد. ما بايد با همفكري با يكديگر كار را پيش ببريم. اصلاحطلبان و اصولگرايان بايد در اداره كشور با هم همكاري كنند. همه مسلمان و ايراني هستيم و نه دين ما و نه قانون به ما اجازه ميدهد كه برخوردهاي يكطرفه از بالا به پايين داشته باشيم. اگر برخوردهاي جذبي و صميمي با رعايت احترام به يكديگر دنبال شود، فضاي آرامي در جامعه ايجاد ميشود. مردم نيز از نخبگان و فعالان سياسي انتظار دارند كه با همكاري با هم گفتوگو كرده و با تعامل ضمن داشتن نقد براي اختلاف نظرها مديريت داشته باشند. برخوردهايي اخلاقي و محترمانه داشته باشند. مردم اگر اين را ببينند، طبيعتا زمينهاي كه امروز به عنوان برخوردهاي خشونتگرا و غيردوستانه در جامعه ديده ميشود ميتواند تغيير كند و زمينه مهرباني و صميميت بيشتر در بين مردم نيز ايجاد شود. جامعه امروز به چنين فضايي نيازمند است. همه دوستاني كه دل در گرو پيشرفت و توسعه و ايراني آزاد و آباد دارند، ميتوانند اين زمينه و بستر را فراهم كنند تا از همه سرمايههاي انساني براي پيشرفت و تعالي كشور استفاده كنيم.
در رابطه با اصلاحاتي كه قرار است بعد از سال ٩٤ پيگيري شود چه مظروفي مناسب با ظرف اصلاحات جدي بايد تدارك ديد تا اشتباهات و خطاهاي استراتژيكي كه در گذشته رخ داد تكرار نشود و سازوكار موفقي در عرصه سياسي كشور دنبال شود؟ هماهنگي با ساختار سياسي كشور چطور بايد اتفاق بيفتد؟
ما بايد دايما خود را رصد و كاملا با يك برخورد منطقي عملكرد خود را قضاوت كنيم. اگر واقعا در هر كاري فعاليتي را كه انجام ميدهيم و برنامهريزي ميكنيم و وارد اقدام و عمل ميشويم در يك پروسه زماني اين را به بحث بگذاريم، كارشناسان امر را دعوت كنيم و همه احساس مشاركت كنند تا همه نظر بدهند با نظر و پيشنهاد گرفتن ميتوانيم در جهت بهترشدن خودمان حركت كنيم. بايد دايم آنچه انجام ميدهيم را بررسي كنيم و نگوييم آنچه انجام ميدهيم بهترين است. شايد در جمعبنديها به اين نتيجه برسيم كه كار ميتواند مناسبتر و بهتر از اين نيز انجام شود. لازمه آن همفكري و فراهم كردن زمينه نقد است. صاحبنظران بايد در راستاي انجام كارها نظر دهند كه ما قبول كنيم. ميخواهيم داراي فرداهاي بهتر باشيم. طبيعتا ما با يك نگاه متحولانه و اينكه ميخواهيم دايما خود را از آنچه هستيم بهتر كنيم، بايد حركت كنيم. ما نميخواهيم در گذشته بمانيم. اگر اين زمينهها فراهم شود با اين نگرش و رويكرد ميتوانيم مثل هميشه شاهد حركت رو به جلو باشيم.
ظرفيت اصلاحاتي كه اشاره ميكنيد تا چه حد در جامعه و ساختار حاكميت وجود دارد؟
به هر حال اين مساله نسبي است. در شرايط فعلي ما به بخشي از امكانات دستيابي پيدا كردهايم. بايد تلاش شود تا اين بستر فراهم شود. بايد بستري فراهم كنيم كه نقدپذيري در همه مسوولان ايجاد شود. فقط بحث اصلاحطلبان و احزاب اصلاحطلب نيست. درباره نقدپذيري خداوند در قرآن ميفرمايد: فبشر عبادالذين يستمعون القول فيتبعون أحسنه. حرفها را بشنويد و بهترين آن را انتخاب كنيد. اگر اين بستر فراهم شود و همه كوشش كنيم در ايجاد اين بستر موثر باشيم ميتوانيم به اين مهم دست يابيم.
اگر بر فرض مجوز بازيگري اصلاحطلبان در فضاي سياسي كشور صادر شود، چه راهكارهايي براي تغيير مناسبات حقوقي و اجرايي كشور وجود دارد؟
اين بستگي به عواملي دارد. نميتوان نسخهاي براي همه زمينهها نوشت. اگر بستر فراهم شود كه صاحبنظران بتوانند در هر زمينهاي فعاليت كنند، ميتوان در جهت توسعه حركت كرد. مهم اين است كه بخواهيم كه تغيير ايجاد شود و گوش شنوايي وجود داشته باشد و قبول كنيم ما در جهت تغيير و تحول ميخواهيم حركت كنيم. در هر موضوعي بايد كارشناسان مرتبط را به كار گرفت و با چنين نگاهي به مساله پيشنهادات را شنيد. گاهي ميخواهيم درباره يك تشكل يا حزب تغييراتي ايجاد و زماني ميخواهيم در مسائل كلان كشور برنامهريزي كنيم، طبيعي است كه در اين صورت بايد با ارتباط با مسوولان ذيربط، نمايندگان و كميسيونهاي مختلف مجلس كار وسيعي را با توجه به عملكرد و تجربههايي كه داشتيم، در جهت تغيير و تحول و رفع مسائل و مشكلات انجام دهيم.
نسبت اصلاحات با يك نظام سياسي چيست؟ به نظر ميرسد كه جريان رقيب همچنان از اتهامي كه به اصلاحطلبان مبنيبر برانداز بودن ميزند كوتاه نميآيد. اگر بخواهيم تعريفي از اصلاحات در مقابل يك نظام سياسي داشته باشيم چه ميگوييد؟
وقتي ما اين زمينه را قبول ميكنيم كه بايد بنشينيم و گفتوگو كنيم و از هرگونه تهمت و پيشداوري خود را بر حذر كنيم و به قانون احترام بگذاريم در اين صورت با چنين مشكلاتي مواجه نخواهيم بود. كسي نبايد به خود اجازه دهد كه به كسي برانداز بگويد. اگر كسي چنين رفتاري كرد بايد با او برخورد شود چرا كه خلاف اخلاق و خلاف قانون عمل كرده است. همه اينها برميگردد به اينكه چقدر به نگاه اخلاقي داشتن در سياست معتقد هستيم. اين كشور متعلق به همه است و همه حق حضور و اظهارنظر دارند. بر اين اساس نظام سياسي كشور بايد مبتني بر قانون رفتار كند. اگر گروهي آنچه خود صلاح ميبيند را پياده كند نوعي برخورد از بالا به پايين رخ ميدهد، نه برخورد قانوني و اخلاقي. اگر نگاه ما اصلاح شود كسي به خود اجازه نميدهد كه اصلاحطلب به اصولگرا يا اصولگرا به اصلاحطلب چنين واژههايي را به كار ببرد. گروههاي افراطي امروز بايد بدانند كه يك نظام سياسي بايد با همه برخورد قانوني كند و همه در برابر آن بايد يكسان باشند. قانون هيچ تبعيضي را نميپذيرد كه شهروند يك و دو داريم. همه ايرانيان در برابر قانون يكسان هستند و ميتوانند از همه مسائل حقوقي و قانوني و امكاناتي كشور استفاده كنند. با اين نگاه اگر به مسائل بپردازيم طبيعتا آنچه امروز با آن مواجه هستيم را نخواهيم ديد. بايد از نگاههاي نادرست، غيراخلاقي و غيرقانوني گذر كنيم تا به يك جامعه رشد يافته و كامل برسيم. ما انقلاب كرديم كه كسي نظرش رابه ديگري تحميل نكند. نگاه دستوري و زورگويي نبايد وجود داشته باشد.
اصلاحطلبان چه كار ميتوانند انجام دهند كه بدبينيهاي موجود تبديل به خوشبيني شود؟
اصلاحطلبان بايد زمينه را فراهم كنند. با گفتوگو تعامل را افزايش دهند. اصلاحطلبان بايد كاملا قانون مدار باشند و بتوانند چيزي كه نميپسندند ديگران با آنها كنند خود نيز نسبت به ديگران انجام ندهند. اصلاحطلبان اتفاقا بايد بيش از ديگران در ايجاد چنين بستري كوشش كنند تا همه بتوانند از حقوق خود برخوردار باشند و در كمال آزادي و صميميت با هم گفتوگو داشته باشند.
تصميمگيران جناح اصلاحطلب چه كساني بايد باشند؟ احزاب و سياستمداران حرفهاي يا رهبران كاريزماتيك بايد باشند؟
اين نيست كه اين موارد را جدا كنيم. خوشبختانه اين شكل گرفته است. نه احزاب به تنهايي ميتوانند و نه رهبران. شوراي مشورتي اصلاحطلبان همه افراد تاثيرگذار و احزاب را دور همه جمع كرده است. در تجربه و عمل با هم به جمعبندي رسيدهايم. در شرايط فعلي بايد اين طور باشد تا ببينيم در آينده سمت و سوي حركت بايد چطور پيش بيني شود به تصميم مجموعه اصلاحطلبان خواهد بود. شوراي مشورتي و شوراي هماهنگي و شخصيتهاي كاريزما از جمله رييس دولت اصلاحات تصميمگيران جريان اصلاحات هستند.
افزودن نظر جدید