- کد مطلب : 5993 |
- تاریخ انتشار : 18 آبان, 1393 - 10:59 |
- ارسال با پست الکترونیکی
انتخابات ۸۴ از بارزترین اشتباهات ما بود/نباید در گذشته بمانیم و حرکت نکنیم/ باید تلاش کنیم بد اخلاقان و تندروها میدان دار نشوند
به گزارش امید، چكيده مهمترين اظهارات سيد محمد خاتمي به شرح زير است:
شايد يكي از بارزترين اشتباهات ما از همان انتخابات 84 بود. در مورد ميزان سهم هر كدام از ما كه موثر در اين اشتباهات بوديم، ممكن است اختلاف نظر وجود داشته باشد اما به هر حال اشتباهها وجود داشتند.
به دوستاني هم كه در حاكميت هستند، عرض كردهام كه ماندن در گذشته خسارتهاي بسيار فراواني دارد. اگر بخواهيم در گذشته بمانيم و به سوي آينده حركت نكنيم، كشور و نظام بسيار زيان ميكند؛ چنان كه ما بعد از سال 88 زيانهاي بسياري را متحمل شديم.
گفته ميشود كه بايد اصلاحات و جريانهاي ديگر را نقد كرد؛ اين حرف درستي است اما آيا فضاي نقد كامل وجود دارد؟
در جايي كه جرياني اشتباهاتي هم مرتكب شده اما مظلوم واقع شده است و انواع و اقسام اتهامات بر آن باقي است، آيا وارد شدن در اين ميدان و اينكه خود آنها نيز شروع به خردهگيري و نقد كنند، به نفع فضاي ناسالمي كه در جامعه ما وجود دارد، نخواهد بود؟
بسيار خوب است كه فضاي نقد در كل جامعه باز شود، هم بتوان حكومت، حاكميت و رويكردها را نقد كرد و هم بتوان جريانات، گروهها و دولتها را نقد كرد، فرقي هم نميكند.
نقد، روح اصلاحطلبي ما است. اصلاحطلبي ما با نقد زنده است. يكي از مهمترين محورهاي اصلاحطلبي، نقد دايم است چون ما معتقد به كمال تدريجي جامعه و انسان هستيم.
نقد مساله بسيار مهمي است اما بايد در فضايي صورت بگيرد كه نقد كردن ارزش باشد، هزينه نداشته باشد و همهچيز و همه جا را بشود نقد كرد. البته نقد هم بايد منصفانه و عاقلانه باشد.
امروز در جامعه ما نقد تبديل به مچگيري و اعتراض شده است. من توصيه ميكنم كه نقد، يكي از برنامههاي مهمي باشد كه دوستان ما درون خود داشته باشند. نقد را ابتدا بايد از خود شروع كنيم.
جريان اصلاحات در يك حزب و يك گروه خلاصه نميشود. اصلاحات، ادامه يك جريان بلند تاريخي است كه انشاءالله در آينده هم ادامه خواهد داشت.
احزاب، گروهها و دولتها از جريانات مختلف ميآيند و ميروند. اصطلاح «گفتمان» كه شايد اولين بار توسط ميشل فوكو مطرح شد در جامعه ما هم رايج است، گاهي هم بد استفاده ميشود و بسياري از مسائل به جاي اينكه ابهامزدا باشد، ابهامزا ميشود. يكي هم گفتمان اصلاحات است.
گفتمان اصلاحات، گفتماني است كه از قبل از مشروطيت مطرح بوده است؛ گرچه اختلاف نظرها هم در آن وجود داشته و دارد. اين گفتمان در متن انقلاب اسلامي ايران هم بوده است. روح اصلي انقلاب اسلامي ما در چارچوب گفتمان اصلاحات است و با بسياري از مسائلي كه در جوامع مختلف پيش آمده، متفاوت است.
هستند كساني كه انقلاب و گفتمان انقلاب و حتي اسلام را به گونهيي مطرح كنند كه با روح انقلاب و اسلام سازگار نيست، نميگويم خداي ناكرده رويكرد نظام تنگنظرانه است، ولي اين تنگنظريها وجود دارد.
چرا خودسرها مصونيت و امكانات دارند؟ اين همه اهانت، تهمت و توهين يك طرفه به افرادي كه نه تنها اجازه ندارند از خود دفاع كنند بلكه حتي اجازه ندارند با كسي تماس بگيرند يا كسي با آنها تماس بگيرد، براي چيست؟ اين اگر خودسري است و كار خودسرها، حتما بايد با آن برخورد شود.
جريان اصلاحات قوي است و يكي از نشانههاي اين مساله برگزاري جلسه از سوي حزب اعتماد ملي است كه با وجود فشار و محدوديت هنوز برگزاري يك جلسه ساده آناين كار را كرد و در كمال تعجب موجب نگراني و پرخاش خيليها شد.
چندين بار گفتهام، امروز هم ميگويم كه نبايد امتيازات حزب اعتماد ملي را ناديده گرفت.
حزب اعتماد ملي در زماني به وجود آمد و كسي آن را به وجود آورد كه در آن زمان به قدرت نرسيده بود يعني سعي كرد در بيرون قدرت يك جريان درست كند.
به هيچوجه نميشود گفت كه اعتماد ملي دولت ساخته است بلكه با اين انديشه به وجود آمد كه بتوان جرياني ايجاد كرد كه در حاكميت تاثيرگذار باشد، بتواند دولت بسازد و اقداماتي ديگر انجام دهد. دوم اينكه، اين حزب، خود را در درون نظام تعريف كرد. به اين دليل كه انقلاب بزرگي اتفاق افتاده بود و حاصل آن نظامي بود كه دشمنان بزرگي داشت. اتفاقا كساني اين حزب را بنيان گذاشتند كه خود از پايه و مايههاي نظام بودند و خود را درون نظام تعريف كردند. سوم اينكه رسالت مهم آن، نقد رويكردها و سياستهايي بود كه در جامعه ميگذشت.
نميگويم كه حزب اعتماد ملي اشتباهي نكرده است، همه ما ممكن است اشتباه كرده باشيم. عليالخصوص با حوادثي كه در چند سال اخير به وجود آمد و سبب شد محدوديتهايي ايجاد شود.
گرچه افراد بسياري محصور و گرفتار شدند و با جريانات بسياري برخورد شد و آنها را ممنوع كردند يا برايشان محدوديت فراهم آوردند، اما خوشبختانه لااقل حزب اعتماد ملي عملا منحل نشد.
من بسيار خوشحال شدم كه ديدم به نام حزب، حركتهايي صورت ميگيرد، به خصوص شوراهايي مانند شوراي مركزي استان تهران مجددا فعال شده است و علاوه بر آن جوانان گردهم جمع ميشوند.
در صورتي ما احزاب فعال و حركتهاي بانشاط جمعي را خواهيم داشت كه كل جامعه حركت حزبي و تشكيلاتي و سازمان يافته را بپذيرد.
تشكلها و نهادهاي مدني، واسطه ميان حكومت و جامعه هستند، يعني خواستها و رويكردهاي بخشهايي از جامعه را دنبال ميكنند.
حزب فراگير به آن معنا كه در حزب كمونيست يا رستاخيز شاهانه گفته ميشد غلط است.
امروز گروههايي با نام اسلام، خلافت اسلامي و نظاير آن را مطرح ميكنند؛ در حالي كه امام(ره)، جمهوري اسلامي را مطرح كردند؛ جمهوري براي اين زمان و مقتضاي روح تاريخي اين دوران است.
بشر شاهد تحولات بسياري بوده است تا به جمهوري رسيده است. ملاك، مردمسالاري و حاكميت مردم بر سرنوشت است. اين اصلي از قانون اساسي است و بسيار اصل گرانبهايي است يعني امري كه بشر در طول تاريخ با تكامل تاريخي خود به آنجا رسيده است، در آنجا بيان شده است. به تعبيري ميگويد كه «حاكميت مطلق بر جهان و انسان از آن خداست و هم او انسان را بر سرنوشت اجتماعي خويش حاكم ساخته است. هيچ كس نميتواند اين حق الهي را از انسان سلب كند يا در خدمت منافع فرد يا گروهي خاص قرار دهد.»
متاسفانه در درون كشور بعضيها مدعي ميشوند كه اسلام هيچ ربطي به مردم و رويكرد تاريخي ملت ما ندارد و هر كسي كه مخالف سليقه آنها باشد بايد حذف شود.
شما جوانان كه از اصالت انقلاب و حقانيت اسلام و منافع مردم و كشور دفاع ميكنيد بايد بگوييد كه ما داعش نيستيم، طالبان نيستيم، ظاهرپرست نيستيم.
ما جمهوري اسلامي ميخواهيم كه عدالت و اخلاق بر آن حاكم باشد، هم حاكمان آن با اخلاق و عدالتگرا باشند، هم مردم توصيه به عدالت شوند و هم زمينه براي جريان اخلاق و عدالت در جامعه ما فراهم شود.
ما درون اين نظام هستيم، ما اهل تعامل هستيم اما تعامل با حفظ هويت. اگر كسي از شما بخواهد كه برخلاف اعتقادات و رويكردها چيزهايي بگوييد هويت خود را از دست دادهايد، اين تعامل نميشود و هيچ انسان منصف باشخصيتي اين كار را نخواهد كرد.
ما هويت و رويكردي داريم راجع به اسلام، انقلاب، جامعه، زن، مرد و از اينها دست بر نميداريم اما ما در درون نظام هستيم و بايد با هم تعامل و تفاهم كنيم. اگر ما به يك اصل برسيم كه هر كس كه در كشور است و هر كس كه قبول دارد و ميپذيرد و متعهد است كه در چارچوب قانون اساسي كه ميثاق ملي ما است، حركت كند و راه برود آن خودي است؛ حتي كسي كه ممكن است به اين قانون اساسي نقد داشته باشد بسياري از مسائل حل ميشود.
اگر ميخواهيم بررسي صلاحيت يا برخورد كنيم و مرز بين خودي و برانداز را مشخص كنيم بايد خط قرمز را تشخيص دهيم و از همگان دعوت كرد به تفاهم برسيم، اين به نفع همه است.
قانون اساسي ظرف يك بار مصرف نيست و حاصل ارجمند انقلاب ما است. بياييم به اين تفاهم برسيم و قانون اساسي را مبناي تعاملات قرار دهيم. نظام هم در چارچوب قانون اساسي كاملا مشخص است.
امروز مساله امر به معروف و نهي از منكر مهم است، مهمترين امر به معروف و نهي از منكر، نقد كردن حكومت و حاكميت است. امام حسين قيامش را امر به معروف و نهي از منكر ميداند. حتما در زمان امام حسين هم كساني شراب ميخوردند و كساني بد حجاب بودند و كساني جواني ميكردند ولي امام حسين ميگويد كه جامعه بايد نظامش عادلانه باشد. دفاع از عدالت و اخلاق مهمترين امر به معروف است.
نظام ما مردمي، انقلابي و اسلامي است و ما آن را قبول داريم، ولي نقد در درون نظام، نقد حكومت و اجزاي حكومت لازمه رويكرد اصلاحطلبانه است.
اعتدال روش است و اصلاحات يك گفتمان است. گفتمان ريشهدار در تاريخ و رو به آينده است. در درون اصلاحات مثل همه جا ممكن است تندروي و كندروي وجود داشته باشد.
اتفاقا رويكرد غالب ما هم اعتدالگرايي است و قبول واقعيتها و با واقعيتها كنار آمدن ولي تفاهم كردن براي اينكه واقعيت بد عوض شود و واقعيت خوب جايگزين شود. اعتدال و روش اعتدالي، روش درستي است و بايد هم باشد. تندروي و افراط از سوي هر كس كه باشد بد است
ما از تنش استقبال نميكنيم، از منافعمان دفاع ميكنيم تا حدي كه برايمان ممكن باشد و با جانمان از منافع و مصالح ملي دفاع ميكنيم، اما بناي ما بر دعوا كردن نيست. ما در دعوا پيشقدم نميشويم.
بايد سعي كنيم حتي با دشمنانمان هم اگر ميتوانيم منافع مشتركي را تعريف كنيم و بتوانيم گوشهيي از اين خصومتهاي هزينهبار را از بين ببريم. البته اگر بخواهند زور بگويند ما هم در مقابل آنان ميايستيم. اين يعني اعتدال، چنانكه بحمدالله دولت محترم هم همين رويكرد را دارد.
تنشزدايي و گفتوگوي تمدنها يك نمونه اعتدال خواست. توسعه با نگاه به عدالت اجتماعي، بارزترين مدل اعتدال اقتصادي است. ما نميتوانيم بگذاريم بخشهايي از جامعه زير چرخهاي بيرحم توسعه له شوند و از سوي ديگر نميتوانيم بگذاريم كه جامعه از امكاناتش استفاده و رشد نكند.
ميخواهم بگويم كه اعتدال هم روش انساني است و هم روش منطقي و البته اسلامي است. اعتدال در جايي است كه تو ديگري را هم قبول ميكني، يعني من فقط نيستم؛ ما هستيم. ما هم اختلافاتي داريم و بايد بتوانيم با تفاهم در كنار هم قرار بگيريم، با روش اعتدالي نه روش خشن و دفع. جذب به معني هضم كردن در خود غلط است، دفع به معني اينكه هر چه من نميپسندم از بين برود اين هم غلط است و اين ميشود افراط و تفريط.
اعتدال يك روش انساني، الهي و منطقي است و بسيار شعار خوبي است و بايد سعي كنيم كه معتدل شويم. بداخلاقان و تندروها نه اينكه از بين بروند ولي همه بايد تلاش كنند كه ميداندار كشور نشوند. همه از صدر نظام تا سطوح پايينتر بايد در اين زمينه تلاش كنيم.
افزودن نظر جدید