انتظار نامعقول از صداوسيما

محمد مهاجري در اعتماد نوشت:

١- نه كسي مي‌داند صداوسيما چه تعداد بيننده دارد، نه خودش. آمارهايي هم كه از نظرسنجي‌هاي خود صداوسيما در مورد خودش منتشر مي‌شود چون توسط نهادي بي‌طرف انجام نمي‌شود قاعدتا نمي‌تواند اعتمادآفرين    باشد.

درآمدها و هزينه‌هاي صداوسيما هم همين‌جور است. نه كسي در بيرون صداوسيما از آن خبر دارد، نه خودش از آن مطلع است. هفته پيش خبري منتشر شد از درآمد نجومي كه صداوسيما در قالب برنامه‌سازي براي سازمان‌هاي مختلف دريافت مي‌كند و معلوم نيست به جيب چه كسي مي‌رود و حساب و كتابش با كيست؟
٢- صداوسيما به لطف قانون اساسي رقابت‌ناپذير است. امكانات فني همه رسانه‌هاي كشور اعم از خبرگزاري‌ها، مطبوعات، سايت‌ها و شبكه‌هاي پيام‌رسان، به اندازه يك‌صدم صداوسيما هم نيست. نيروي انساني‌اش هم همين‌طور. دخل و خرجش هم همين‌طور. اما اين رقابت‌ناپذيري در حوزه «نفوذ و تاثير رسانه‌اي» قابل مناقشه است.
اگر يك‌صدم همين امكانات صداوسيما در اختيار رسانه‌هاي ديگر كشور- حتي آنها كه وابسته به سازمان‌هاي حاكميت هستند- قرار گيرد، به دليل اينكه در چنبره بازي‌هاي بروكراسي نمي‌افتد، اثر‌بخشي‌اش از الان بسيار بيشتر خواهد شد.
٣- توقعات احزاب، دولت، مجلس، قوه قضاييه و... خيلي زياد است. آنها وقتي به بزرگي صداوسيما نگاه مي‌كنند انتظارات‌شان هم بزرگ مي‌شود. دليل اين توقع، نشناختن شاكله صداوسيماست.
هم به لحاظ نتيجه خروجي برنامه‌ها و هم به واسطه شناختي كه از برخي چهره‌هاي موثر اين سازمان وجود دارد، مي‌توان ادعا كرد كه سواد رسانه‌اي، كيفيت نيروها و مديريت حاكم بر صداوسيما از متوسط آنچه در ساير رسانه‌هاي كشور مي‌بينيم كمتر است. با پذيرش اين فرض، چرا بايد منتظر شق‌القمر از صداوسيما بود؟
٤- منتقدان صداوسيما دوست دارند روي نقطه ضعف اين سازمان، در برنامه‌هاي سياسي انگشت بگذارند. شايد اين روش براي دعواهاي جناحي كاربرد داشته باشد، اما مشكلي را حل نمي‌كند. اينكه دايما توي بوق مي‌كنند كه صداوسيما در دست يك اقليت سياسي است كه فكر و ديدگاه خاصي دارد حتي اگر درست هم باشد، توصيف صداوسيما نيست. واقعيت اين است كه رسانه ملي تكليفش در برنامه‌هاي سياسي با خودش روشن نيست. نمي‌داند طرف چه كسي را بگيرد و با چه كسي دعوا كند.
٥- خيلي از بيننده‌ها با برنامه‌هايي مثل دورهمي و خندوانه و فلان سريال طنز با صداوسيما آشتي‌اند. رسانه ملي هم از اين اتفاق سرخوش است. سال‌ها پيش يكي از بزرگان به صداوسيما هشدار داده بود كه مبادا مردم برنامه‌هاي سرگرمي شان را در تلويزيون خودمان جست‌وجو كنند و سياست را در رسانه‌هاي بيرون. الحق كه صداوسيما در عمل نكردن به اين توصيه، قهرمان است.
٦- گسترش كمي صداوسيما كمك بزرگي به آن نكرده و چهره‌هاي سياسي چپ و راست همچنان از آن ناراضي‌اند. رسانه ملي هم هيچ تمايلي به آشتي كردن با چپ و راست ندارد. گاهي هم كه مناظره‌اي و مباحثه‌اي پخش مي‌كند، انگار صدقه‌اي به جناح‌ها داده است. اين برداشت نمي‌گذارد صداوسيما «ملي» شود و ناچار است توهين «ميلي» بودن را به جان بخرد.
٧- اگر صداوسيما دنبال گسترش نفوذ و تاثير است، همان‌گونه كه در امكانات فني دنبال تقليد از رسانه‌هاي آن سوي آب است، گاهي از روش‌هاي حرفه‌اي همان رسانه‌ها هم تقليد كند. كار خوب را حتي از رسانه بد ياد گرفتن، خيلي بد نيست. رسانه‌هاي بد دارند افكار عمومي جامعه ما را بمباران مي‌كنند.
علاوه برآن صداوسيما اگر چند كاسه از دانش رسانه‌اي كه هم الان در حوض رسانه‌هاي كشور هست، بردارد و بريزد توي حوض خودش، از وضع الان نجات پيدا مي‌كند.
 

افزودن نظر جدید