- کد مطلب : 15641 |
- تاریخ انتشار : 25 مهر, 1396 - 12:32 |
- ارسال با پست الکترونیکی
این صداوسیمای کجسلیقه
صداوسیما هم آنقدر بیسلیقه شهدا را نشان میدهد و قصه آنها را مطرح میکند که فراتر از یک اثر "سفارشی" و "شعارزده" که مخاطب را فراری میدهد، نیست. آنقدر جبهه را نشان میدهد که منِ جبههای هم عقبنشینی میکنم چه برسد به نسل جدید.
اثرگذاری یک تولید فرهنگی زمانی است که "بهاندازه" و "موثر" نشان داده شود؛ نه آنکه 24 ساعته جلوی چشم باشد. رویکرد کنونی، مخاطب را اشباع میکند و هز مفهومی در این حوزه برایش بیمعنا میشود و طبیعتا تفکری به دنبال نخواهد داشت.
متاسفانه صداوسیما کاری برای حوزه فرهنگ و هنر انجام نمیدهد؛ نه در موسیقی و نه در نمایش. دیگر مسئولان فرهنگی هم فقط ژست حمایت از ارزشها را میگیرند درحالیکه امکانات فراوانی در این حوزه وجود دارد و شهدای گمنامی داریم که زندگی آنها درس اخلاق و زندگی است؛ لذا باید فرهنگ این کار منتقل شود و بهترین ابزار، تولید اثر هنری است که برای نسل جدید هم جذابتر است.
وقتی پای تماشای نمایش "هفت عصر هفتم پاییز" به نویسندگی و کارگردانی ایوب آقاخانی در سالن چهارسوی تئاتر شهر نشستم نشستم، برای من که در سالهای اولیه جنگ در کوچه پسکوچههای خرمشهر -چه سقوط و چه فتح آن- حضور داشتم، تمام این نمایش و دیالوگهای آن مملو از نوستالژی بود و خاطرات برایم تداعی میشد. به برکت نگاه مسئولان در حوزه دفاع مقدس، نمایشهای زیادی دیدهام که اندکی پس از آغاز، حوصله تماشاگر سر میرود ولی در نمایش "هفت عصر هفتم پاییز" هیچ اغراق و غلوی ندیدم.
شخصیت شهید محمد جهانآرا بسیار خوب تصویر شده بود. در دوران مقاومت خرمشهر، محمد کسی بود که رزمندهها تحت تاثیر فشار عصبی در آن درگیریها پیش او میآمدند و به عنوان یک مرجع به او رجوع داشتند؛ حتی گاهی مورد توهین و تندی رزمندهها قرار میگرفت ولی او با لبخند به آنها جواب میداد که هر موقع آرام شدید بیایید با هم صحبت کنیم.
محمد یک شخصیت آرام و اخلاقی بود و تصویر او در نمایش "هفت عصر هفتم پاییز" به درستی همین موضوع را به مخاطب منتقل میکند.
او آرزو داشت دوباره دورازههای خرمشهر را ببیند. بعد از عملیات ثامن الائمه که منجر به شکست حصر آبادان شد، همچون یک فوتبالیست که بعد از گل زدن به هوا میپرد و خوشحالی میکند، میگفت: امروز آبادان، فردا خرمشهر.
چنین آگاهیهایی برای نسل امروز خوب است. خوشحالم بازیگر و هنرمندی که سن او به آن مقطع زمانی نمیخورد، قصهای را برای من تعریف میکند که نسل من باید برای مردم تعریف کنند.
به نظر من برای برداشتن تفاوت درک نسلهای مختلف از دوران دفاع مقدس و فهم غربت و غریبی و تحمل رزمندگان از سقوط تا فتح خرمشهر حالا حالاها باید نمایشها و داستانها نوشته شود
افزودن نظر جدید