- کد مطلب : 3642 |
- تاریخ انتشار : 6 اسفند, 1392 - 16:14 |
- ارسال با پست الکترونیکی
باید از حماسه روند مذاکرات ایران و آمریکا محافظت کرد
به گزارش امید به نقل از امید هستهای، اندیشکده آمریکایی وودرو ویلسون در تحلیل خود در این زمینه آورده است: "اخیرا آیتالله خامنهای، رهبر ایران در سخنان خود تاکید کرده است که این مذاکرات به جایی نخواهد رسید و از سوی دیگر باراک اوباما نیز شانس دستیابی به موفقیت در مذاکرات را تنها 50 درصد در نظر گرفته است. اما اگر ما از این بابت که مذاکرات به نتیجه میرسد، اطمینان نداریم، دستکم میتوانیم طلسم موانع موفقیت در این زمینه را در بین ببریم."
به همین دلیل ضروری است که طرفهای مذاکره پنج قانون مهم و حیاتی را در این زمینه در نظر بگیرند تا از تکرار تجربه شکست در مذاکرات دیگر مربوط به منطقه خاورمیانه از جمله مذاکره صلح اسرائیل و فلسطین جلوگیری شود.
قانون اول: از هر نوع پیشبینی باید پرهیز شود
هر شخصی که گمان میکند میتواند نتایج این مذاکرات را پیشبینی کند و یا حتی یک مسیر ناهموار برای این مذاکرات در نظر بگیرد، باید صبور باشد تا احساساتش در این زمینه فروکش کند. چرا که این مذاکرات هیچ ارتباطی با مذاکرات صلح میان اسرائیل و فلسطین ندارد و در واقع مذاکرات هستهای ایران به زمینی کشف نشده میماند که تصمیمگیری درباره آن به ویژه با توجه به نوع رابطه آمریکا و ایران بسیار مشکل و غیرقابل پیشبینی است.
افراد بسیار کمی خارج از چارچوب کشورهای شرکتکننده در مذاکرات ژنو در ماه نوامبر پیشبینی میکردند که توافق هستهای به این سرعت حاصل شود و این در حالی بود که بسیاری از مباحث مطرح شده در این مذاکرات در پشت پرده تصمیمگیری شده بود.
حقیقت این است که عوامل، موضوعات و مفهوم کلی مذاکرات مستقیم میان واشنگتن و تهران کاملا جدید است. این مسئله بدون شک فرصتها برای دستیابی به توافق را افزایش میدهد. این در حالی است که اگر قرار بر پیشبینی نتایج گفتگوها باشد، فرصت دستیابی به موفقیت کاهش مییابد.
قانون دوم: به حرف کسانی که مخالف دستیابی به موفقیت در مذاکرات هستند، باید گوش داد
شما همواره قادر نیستید چیزی را که میخواهید، به دست آورید. این به این معنا است که مذاکرات بین دولتها بر اساس چیزهایی که برای دو طرف اهمیت دارد و با در نظر گرفتن مطابقت با قوانین مهم در کشورها انجام میشود. هر دو طرف باید این احساس را داشته باشند که چیزی که به دست میآورند، بسیار مهمتر از چیزی است که در مذاکرات از دست میدهند، علاوه بر این طرفهای مذاکرات باید قادر به جلب موافقت و حمایت مقامات ارشد کشور خود در مسیر مذاکرات باشند، بدون آنکه در معرض انتقادات داخلی قرار گیرند، انتقاداتی که آنان را متهم به فریب خوردن از سوی طرف مقابل میکند.
به عبارت دیگر، مسئله اصلی در این مذاکرات این است که آیا دستیابی به توافق در مسئله هستهای به گونهای که مقامات دو طرف میخواهند، امکانپذیر است، آیا واقعا دو طرف میتوانند به نحوهای که باید، مشکلات میان خود را حل و فصل کنند؟
این در حالی است که این نوع طرز تفکر در مذاکرات عادلانه نیست. در نظر گرفتن این نکته آیا نیازها و خواستههای دو طرف متعادل است، آن هم در شرایطی که موضوعاتی به غایت دشوار در روند مذاکرات وجود دارد (از جمله تعداد سانتریفیوژها، سطح غنیسازی، ساختار و گستره برنامه هستهای، شفافیت برنامه هستهای و لغو تحریمها و همچنین اطمینان از غیرنظامی بودن ابعاد برنامه هستهای ایران)، به اندازه کافی مشکل است، چه برسد به اینکه بخواهیم درباره آشتی و از سرگیری روابط دو کشور فکر کنیم.
قانون سوم: زمان همیشه یک دوست و متحد خوب برای ما نیست
فوریت یک موضوع بسیار مهم و حیاتی برای دستیابی به موفقیت در هر مذاکراتی است که البته تحقق آن با سود و زیان، توامان همراه است. چیزی که باعث رضایت ایران و آمریکا برای نشستن بر سر میز مذاکره شده است، قبل از هر چیز مشکلات فعلی و مشکلات احتمالی است که دو کشور تاکنون متحمل شده و یا در آینده مجبورند تحمل کنند. اگر تحریمی وجود نداشت، ایران به پای میز مذاکره نمیآمد. از سوی دیگر اگر دولت اوباما نگرانی از بابت حمله اسرائیل به ایران نداشت، هرگز مجبور نبود از طریق مذاکرات مخفیانه با ایران وارد مذاکره شود.
اما در عین حال مشکلات فقط تا مدتی میتواند برای اجبار دو طرف به مذاکره کارساز باشد. وقایع اخیر باعث شده تا حدی از حجم مشکلات موجود کاسته شود و و اولویت بودن مشکلات تا حدی تعدیل شود. برخی تحریمها برداشته شده و احتمال حمله نظامی آمریکا یا اسرائیل دستکم طی ششماه آینده و یا حتی تا سال 2015 کاهش یافته است. از سوی دیگر دستیابی منافع متقابل تنها از طریق مذاکره امکانپذیر است(اینکه این توافق جامع و نهایی باشد یا اینکه یک توافق موقت دوم در نظر گرفته شود، مهم نیست) و این به این معنا است که زمان میتواند در مقطعی از مذاکرات به یک دشمن بزرگ و عمده تبدیل شود.
بنابراین سوال این است که زمان به سود کدام طرف است؟ با در نظر گرفتن این نکته که مقامات ایران قصد فریبکاری ندارند و برنامه هستهای ایران واقعا متوقف خواهد شد، پاسخ به این سوال کمی مشکل است. شاید چندماه آینده بتوان به این سوال و چند سوال دیگر آسانتر پاسخ داد. اینکه آیا مذاکرات جدی و سازنده خواهد بود، و میتوان آزادسازی تجارت و لغو تحریمها را در توافق نهایی لحاظ کرد؟ یا اینکه مشکلات بیشتری در سایه تشدید تحریمها و یا حمله نظامی در صورت به شکست کشیده شدن مذاکرات ایجاد خواهد شد؟ آیا این مسئله نشانه این است که نیاز به سرعت و فوریت در مذاکرات احساس میشود. فقط گذشت زمان این مسئله را روشن خواهد کرد.
قانون چهارم: در شرایط کنونی فرایند مذاکرات موضوع اصلی است
مذاکرهکنندگان مذاکره را دوست دارند. به ویژه زمانی که تلاش آنان بسیار حیاتی است و میتواند به یک اقدام تاریخی بیانجامد. با در نظر گرفتن این مسئله، حفظ پویایی و زنده نگهداشتن روند مذاکرات بسیار مهم و حیاتی جلوه میکند.
هدف مذاکرات جامع وفق دادن با توافق هستهای موقت نیست. توافق موقت یک توافق همهجانبه و جامع نیست که قادر به حل و فصل همه مشکلات پیشرو باشد و بتواند به اختلاف میان دو کشور در چند دهه اخیر به نحو مطلوبی پایان دهد. در نتیجه گروههای مذاکرهکننده(به ویژه گروه ایرانی) با محدودیتهای بسیاری مواجهاند. در واقع قدرت مانور گروه ایرانی محدود است، چرا که تصمیمگیری اصلی با رهبر عالی این کشور است.
با توجه به این مسئله فرایند مذاکرات راهی برای بررسی مشکلاتی است که دو طرف هنوز راهحلی برای آن پیدا نکردهاند. هم گروه ایرانی و هم گروه آمریکایی این مسئله را درک میکنند و به عواقب شکست مذاکرات به خوبی واقفند. در واقع هر دو طرف راه طولانی و پرمشقتی برای اطمینان یافتن از این مسئله که فرایند مذاکرات مطلوب و معتبر باقی میماند و از مسیر خود منحرف نمیشود، خواهند داشت.
در صورتی که پیشرفت چشمگیری در این زمینه حاصل نشود، ممکن است این نتیجه به دست آید که ادامه مذاکرات دیگر یک مسئله قابل دفاع نیست. با این وجود با در نظر گرفتن این نکته که مسیر مذاکرات منطقی پیش میرود، برای رسیدن به این نتیجه هنوز زمان و مسیر طولانی باقی است. یکی از مهمترین اهداف این مذاکرات خرید زمان برای دستیابی به راهحلی است که هنوز وجود ندارد.
قانون پنجم: کانالهای حمایتی اهمیت بسیاری دارند
این موضوع کاملا مشخص است که ویلیام برنز، معاون وزیر خارجه آمریکا نقشی بسیار حیاتی و مهم در ایجاد توافق هستهای موقت داشت. بنابراین سادهلوحی است که گمان کنیم توافق جامع در شرایط کنونی که از گوشه و کنار صداهای مخالف به گوش میرسد، به راحتی قابل دستیابی است.
تلاشهای محرمانه آمریکا برای نیل به توافق موقت تنها به این دلیل امکانپذیر بود که این توافق موقت است، اما همزمان با افزایش مشکلات در روند دستیابی به توافق جامع، میتوان گفت که کشورهای دیگر به راحتی اجازه نخواهد داد که آمریکا روند قبلی خود را همچنان ادامه دهد. اکنون این سوال مطرح میشود که دستیابی به توافق جامع از طریق یک کانال ارتباطی آسان و پایدار در سطح بالا به طوری که فرضیات و پیشنهادات دو طرف را بدون بروز مشکل در مسیر فرایند مذاکرات مورد بررسی قرار دهد، چگونه امکانپذیر است؟ اسرائیلیها خوشحالتر بودند اگر در زمان برگزاری مذاکرات محرمانه میان ایران و آمریکا، نمایندهای از فرانسه نیز حضور داشت و مواضع سختتری علیه ایران اتخاذ میشد، که این اتفاق رخ نداد. اما با این وجود به نظر میرسد در روند مذاکرات جامع تکرار این وضعیت بدون یک کانال کوچکتر و محتاطانهتر بسیار مشکل و غیرممکن باشد.
در شرایط کنونی یک توافق جامع قابل قبول برای ایران و کشورهای عضو گروه 1+5 غیرمحتمل به نظر میرسد. اختلافات میان دو طرف بر سر موضوعات عمده بسیار زیاد است، بیاعتمادی میان دو طرف عمیق است و سیاستهای دو طرف نیز از سوی طرف مقابل قابل قبول نیست.
در آمریکا فضای سیاسی برای پذیرش مواضع ایران وجود ندارد و در ایران نیز سیاستهای مقامات آمریکا قابل قبول نیست. با وجود این هم ایران و هم آمریکا در مذاکرات سرمایهگذاری گستردهای انجام دادهاند و این در حالی است که هزینههای شکست مذاکرات بسیار زیاد است. جان لیمبرت، معاون سابق وزیر خارجه آمریکا در امور ایران در اینباره میگوید: دیپلماسی مانند ساخت دوباره یک خانه است، اقدامی که بسیار پیچیده و زمانبر است و هزینههای آن بسیار بیشتر از حد تصور شماست.
هر اتفاقی که بیفتد، حماسه در حال تحقق در روند مذاکرات ایران و آمریکا، مسئله مهم و باارزشی است که باید از آن به بهترین شکل محافظت کرد.
افزودن نظر جدید