- کد مطلب : 24271 |
- تاریخ انتشار : 15 مرداد, 1401 - 12:00 |
- ارسال با پست الکترونیکی
براي احياي مشروطه نياز به تقويت جامعه مدني داريم
انقلاب مشروطه در تاريخ سياسي و اجتماعي ايران را بايد همچون دروازهاي براي رسيدن به «جامعه مدني» بدانيم. در مسيري که بسياري از مبارزان مردمي از سراسر ايران گرد هم جمع آمدند تا با همکاري يکديگر نظام پادشاهي ايران را مشروط به رعايت قانون کنند و پاياني باشند براي استبدادي که مردم قرنها با آن دست به گريبان بودند. البته اين روند تا حالا هم ادامه دارد و باتوجه به انقلاب 57 که ايران را يک مرحله ديگر به سمت کشوري دموکراتيک پيش برد، ولي با توجه به وقايع امروز جامعه ايران بايد بگوييم که هنوز هم به اهداف و آرمانهاي جنبش مشروطه نياز داريم و نبايد آنها را فراموش کنيم. «کولايي» معتقد است باتوجه به مبارزاتي که در طول اين سالها با الگو برداري از جنبش مشروطه ادامه داشته است اما ما همچنان در راه آزادي جامعه و اجراي قانون هزينههاي سنگيني پرداخت ميکنيم ولي با اين شرايط بايد از وضعيت آرزو کردن و فضاي آرماني فاصله بگيريم و براي افزايش دانش در مورد جامعه مدني برنامهريزي داشته باشيم. در ادامه خبرنگار «آرمان امروز» در سالگرد پيروزي جنبش مشروطه با «الهه کولايي»، استاد دانشگاه، فعال سياسي و همچنين نماينده مجلس ششم شوراي اسلامي گفتوگويي را انجام داده است که در ادامه ميخوانيد.
انقلاب مشروطه در چه وضعيتي در ايران رخ داد و مبارزان اين جنبش چه آرمانها و آرزوهايي در اين راه داشتند؟
جنبش مشروطه خواهي در ايران در شرايطي رخ داد که هيچ يک از جوامع آسيايي تحول اجتماعي و سياسي در اين حد و اندازه را تجربه نکرده بودند. همچنين بايد به اين موضوع هم اشاره کنيم که تشکيل مجلس «دوماي روسيه» پس از «انقلاب 1905 روسيه»، فاصله زيادي با تشکيل مجلس شوراي ملي در ايران نداشت.
مبارزان اين جنبش که برخاسته از متن جامعه ايران بودند، براي رسيدن جامعه به حاکميت قانون تلاش داشتند و اينکه مردم بر سرنوشت خود حاکم شوند. توجه داشته باشيد که جامعه روسيه، اروپايي - آسيايي محسوب ميشود. به همين دليل ملت ايران را بايد يک ملت پيشرو در مطرح کردن آرمانهاي مردمسالاري در آسيا بدانيم. اگر بخواهيم اصليترين آرمانهاي اين جنبش را برشماريم، ميتوانيم به «رهايي از استبداد» با «حاکم کردن قانون» در رابطه با مسائل کشور اشاره کنيم.
بارزان جنبش مشروطه آرزوي اين را داشتند که قانون در ايران حاکم شود تا همه ايرانيان با هر عقيده و باوري بتوانند در کنار يکديگر زندگي کنند و براي اداره کشور افراد شايسته و توانمند بر سر کار باشند. همچنين بر ظلمي که مردم ايران با آن دست بهگريبان بودند، غلبه کنند. ولي باتوجه به اينکه بيش از يکصد سال از آن تصويب قانون اساسي ميگذرد، همچنان آرزوي «حاکم شدن قانون» بر رفتار صاحبان قدرت در کشور مطرح است. فعالان اجتماعي و سياسي همچنان در اين زمينه تلاش ميکنند. هنوز در سطوح مختلف شاهد نقض قانون هستيم. دليل تصويب قانون اساسي دفاع از آزادي همه شهروندان ايراني است و عام بودن و شامل بودن آن بسيار مهم است. مي توان گفت همچنان بايد براي اجرايي شدن آرمانهاي جنبش مشروطه تلاش شود.
همواره به نقش مردان در اين جنبش تاکيد شده است، بفرماييد که نقش زنان در جنبش مشروطه چه بود؟
در مورد نقش زنان در جنبشها و انقلابهايي که در ايران شکل گرفته، مانند بسياري از کشورهاي جهان، کم توجهي شده است. در مورد نقش زنان در جنبش مشروطه بايد به اين نکته اشاره کرد که زنان در حد امکانات و جايگاهي که در جامعه آن روزگار داشتند، شانه به شانه مردان مبارزه کردند. حتي از چادر و حجاب خود براي نقل و انتقال سلاح هم استفاده ميکردند. اين موضوع را هم نبايد ناديده بگيريم که اقليتي از زنان در جامعه آن دوره توانسته بودند در جامعه پيشتاز باشند. آنها از روزنههايي که در محيط مذهبي و سنتي ايران به وجود آمده بود براي شناخت بهتر انديشه و تجربه جوامع اروپايي استفاده کردند. آنها کوشيدند در پرتو آموزههاي ديني، از حقوق انساني خود دفاع کنند. زنان در آن دوره نهتنها به مبارزه با سلطهگري و ديکتاتوري پرداختند، بلکه در خانه هم با تفکر مردسالار هم مبارزه و در برابر تصميمهاي سختگيرانه ايستادگي ميکردند. به هر حال اين دشواريها نتوانست نقش زنان را در جامعه کم رنگ کند. با وجود تنگناهايي که بود باز هم زنان توانستند با تشکيل انجمنهاي محدود به فعاليتهاي اجتماعي و سياسي بپردازند. اين در حالي است که پس از تصويب قانون اساسي زنان مورد بيمهري قرار گرفتند. از همان ابتداي تشکيل مجلس و در متن قانون «زنان در کنار صغار و محجوران» قرار گرفتند. اين موضوع از ظلمهاي بزرگ به زنان مبارز و پيشتاز جامعه ايران محسوب ميشد. اين انقلاب نتوانست قوانيني براي برابري انساني مرد و زن به حاکم سازد. به اين ترتيب سنت هاي پدرسالار بر عليه زنان ادامه يافت.
اگر بخواهيم به رخدادهاي آن سالها نگاهي بکنيم اين سوال پيش ميآيد که آيا مشروطهخواهان توانستند به اهداف خود دست پيدا کنند؟
«هرچند انقلاب مشروطه براي اجراي قانون و جلوگيري از ادامه استبداد به وجود آمد، ولي بايد بگوييم که نتيجه انقلاب مشروطه، روي کار آمدن «رضاخان» و حکومت استبدادي شد. اين انقلاب نتوانست نظام استبدادي در ايران را پايان دهد و قانون را بر روابط قدرت در کشور حاکم سازد. برخلاف آرزوهاي مبارزان جنبش مشروطه که بهدنبال «عدالتخانه» و بر پايي حکومت «مردم سالار» بودند، يک حکومت استبدادي که با دخالتهاي کشورهاي خارجي با الگوي نوسازي غربي، روي کار آمد. جامعه ايراني که در مسير قويتر شدن و شکل گرفتن ساختارهاي يک جامعه مدني بود، هدف قرار گرفته شد.»
آيا ما هنوز هم به آرمانها و اهداف جنبش مشروطه نياز داريم؟
«هنوز به بخش مهمي از آرمانها و اهداف جنبش مشروطه دست نيافتهايم. همان آرمان ها در جامعه امروز ايران هم مطرح است. در روند پيروزي انقلاب اسلامي، بازهم همان آرزوها و آرمانها در ميان انقلابيها وجود داشت. باتوجه به اصل 3 قانون اساسي، همچنان مشروط سازي قدرت مورد توجه قرار دارد. انقلاب اسلامي ايران با شعارهاي ضداستکباري و ضداستبدادي به پيروزي رسيد ولي از تامين حقوق و آزاديهاي قانوني مردم بازمانده است. يعني تلاشها براي تحقق مردم سالاري بايد ادامه يابد، البته با بازخواني تجربه هاي دور و نزديک. ما از شکستهاي گذشته درس نگرفتهايم. در حالي که همچنان آرزوي تحقق آزاديهاي مدني را داريم. احزاب سياسي از ميراثهاي جنبش مشروطه محسوب ميشود. به درسهايي که بايد از انقلاب مشروطه گرفته شود، توجه نميشود. به همين دليل اشتباه ها مرتب تکرار ميشود. توجه لازم به آموزش سياسي و اجتماعي در احزاب سياسي بسيار پايين است. درک درستي از ظرفيتهاي واقعي «تغيير» وجود ندارد. بايد از خود بپرسيم که از رخدادهاي بيش از صد سال گذشته چه درسي گرفته ايم؟»
در چنين شرايطي و با توجه به گذشته خودمان چه بايد بکنيم؟
« بايد به روند مردمسالاري در کشورهاي منطقه توجه کنيم و اينکه ما بهنوعي الگوي کشورهاي ديگر در اين زمينه بودهايم. به نهادها و انجمنهايي نياز داريم که به شهروندان آموزشهاي لازم براي زندگي در جامعه مردم سالار را بدهند. حقوق و تکاليف آنان را بر پايه قانون و در سطوح مختلف آموزش دهند. تا رويايي که داريم بتواند به واقعيت تبديل بشود. بايد با واقعيتهاي قدرت و ابعاد و ويژگي هاي آن در منطقه اي که زندگي ميکنيم، به درستي آشنا شويم. گام به گام پيش برويم و آگاهانه براي بهبود تلاش کنيم، تا به «حسرتي» که اکنون در مورد رخدادهاي گذشته مطرح مي شود، دچار نشويم.»
ما از مجلسي که اکنون سکاندار قوه مقننه است چه انتظاري بايد داشته باشيم؟
«مجلس نماد حاکميت مردم بر مردم است. آنهايي که وارد اين نهاد ميشوند، سوگند ياد ميکنند که در مسير قانون و دفاع از حقوق و آزاديهاي قانوني مردم گام بردارند. اگر نمايندگان متعهد و مسئول در مجلس به اندازه انگشتان يک دست باشند، ميتوانند در مسير خواستههاي مردم يعني تامين حقوق اقتصادي، اجتماعي و سياسي آنان گام بردارند.
نمايندگان مجلس نبايد سوگند خود را فراموش کنند و بدون در نظر گرفتن جناحبنديهاي سياسي، بايد به اجراي دقيق قانون توجه داشته باشند. در اين زمينه مشکلات زيادي وجود دارد. فعالان سياسي و اجتماعي هزينه سنگيني را براي تلاشهايشان ميدهند. يکي از اهداف انقلاب مشروطه که در کانون آن آموزه هاي اسلامي و دستاوردهاي اروپايي قرار داشت، تامين آزادي همه شهروندان و نقد قدرت با پشتوانه حمايت قانون بود. در دوران جنبش مشروطه اقليتهاي مذهبي هم در ميان مبارزان حضور داشتند. مجلس بايد از مطالبات شهروندان براي رسيدن به خواستههاي قانوني آنان در همه زمينه ها حمايت کند. نبايد از ياد برد که مجلس قدرتمند و کارآمد نيازمند وجود يک نظام نيرومند حزبي است.»
افزودن نظر جدید