- کد مطلب : 17646 |
- تاریخ انتشار : 31 اردیبهشت, 1397 - 08:18 |
- ارسال با پست الکترونیکی
برگهاي برنده را نسوزانيم
اين روزها در محافل سياسي ايران و جهان در پرتو خروج آمريکا از توافق چندجانبه بينالمللي صحبت از آينده برجام و روابط فراآتلانتيکي درباره ايران است. اروپا براي اولين بار در چند دهه پس از پايان جنگ جهاني دوم در مقابل آمريکا صفآرايي کرده و با تصميم ترامپ در خروج از توافق هستهاي به مخالفت برخاسته است. اين اقدام اروپا فراتر و در مقام مقايسه تأثيرگذارتر از مخالفت چند کشور قاره سبز (مشخصا آلمان و فرانسه) با تحريمهاي آمريکا عليه ايران، ليبي و کوبا در سال 1996 است. به نظر ميرسد شرايط حادث از تصميم نابخردانه ترامپ که ناشي از شخصيت منحصربهفرد ترامپ، تأثيرگذاري نتانياهو و لابي و پول هنگفت عربستان است، فارغ از اينکه اروپا جرئت و توان اقتصادي مقابله با اين تصميم را دارد بررسي شده و تصميمات مقتضي در راستاي منافع کشور اتخاذ شود. امروز در بین لايههاي مختلف تصميمگيري کشور نظر بر اين است که ايران در برجام بماند و در شرايط کنوني در قالب 1+4 آن را مجدانه پيگيري کند. اگر برجام اجماع بينالمللي عليه ايران را شکست، با خروج آمريکا اين بار اجماع عليه آمريکا به خاطر بيتوجهي و نقض يکجانبه توافق بينالمللي مورد تأييد شوراي امنيت سازمان ملل در حال شکلگيري است يا اينکه در بدبينانهترين شکل شکاف در جامعه بينالمللي ايجاد شده است. شرايط حادث فرصتي بينظير براي تحرکات ديپلماتيک براي کشورمان فراهم کرده که در گذشته وجود نداشت. امروز جهان متحد در مقابل آمريکاي متفرق (حتي در داخل) قرار دارد. عقل حکم ميکند از همه امکانات براي تقويت اتحاد جهاني عليه قانونشکني و نقض عهد آمريکا استفاده شود. بايد اجماع ملي حول برجام، حمايت از تصميمات نظام حول اين توافق بينالمللي و استفاده از ظرفيت آن براي اعمال فشار بينالمللي عليه آمريکا شکل گيرد. امروز دو جريان مشتاق خروج ايران از برجاماند؛ اول رژيم صهيونيستي و عربستان سعودي که از طرق مختلف درصدد تشويق جنگطلبان حاکم بر کاخ سفيد عليه ايران هستند و دوم، جناح مخالف دولت که با کوتهبيني براي حذف رقيب خواسته و ناخواسته امنيت کشور را پاي مصالح حزبي به مسلخ ميبرد. روشن است دلبستن به «جنگ تجاري اروپا با آمريکا» کاري عبث و ناشي از نداشتن درک صحيح از روابط بينالملل و وابستگيهاي انکارناپذير اين دو در عرضههاي سياسي، امنيتي و مهمتر از همه اقتصادي و تجاري است. باوجوداین اروپا با تصميم ترامپ و بهویژه تهديد تسري تحريم شرکتهاي اروپايي در قالب تحريمهاي ثانويه در شرايطي قرار گرفته که اعتبار و استقلال دولتهاي اروپايي را نزد افکار عمومي مردم خود و همچنين در عرصه بينالمللي بهشدت در معرض تهديد قرار خواهد داد. تصميمات حقوقي جديدي که از روز جمعه گذشته آغاز شده و همچنين سفر مسئول انرژي اتحاديه به تهران و تأکيد بر استمرار همکاري در اين حوزه که مهمترين هدف آمريکاست، نشانههاي مثبتي از تصميم اروپا برای حمايت جدي از برجام است. اگر دريافت کشور از خلال مذاکرات ديپلماتيک، جديت اروپا در حمايت از برجام و همکاري با ايران (و نه چنانچه برخي ادعا ميکنند ايفاي نقش پليس بد) است، تقويت موضع اروپا نيازمند عزم جدي ايران در همکاري است. همکاري جرياني دوسويه است که هر دو طرف در آن منافع دارند. لازمه تحقق اين مهم درک درست از نگرانيهاي بحق يا غيرموجه دو طرف در موضوعات مختلف و مذاکره و حلوفصل آن در قالب منطق برد- برد است.
تحولات عراق با پيشتازي مقتدي صدر و احتمالات نهچندان خوشبينانه در کشوري که ظاهرا مهمترين متحد ايران است، اظهارات اخير پوتين پس از ملاقات با بشار اسد و تأکيد بر آغاز روند سياسي و خروج نيروهاي نظامي همه کشورها از سوريه – بهجز روسيه- و تحولات ماههاي اخير يمن که به زيان حوثيها در حال تغيير است، نشانههایي از وضعيت برگهاي برنده ايران در تحولات منطقه به دست ميدهد که لازم است جدي گرفته شود. بايد به ديپلماسي فرصت داده شود با حفظ منافع حداکثري از اين برگها که هنوز در دست ماست، در جهت تثبيت دستاوردهاي اقدامات پرهزينه نظامي و بالابردن قدرت چانهزني در عرصههاي ديگر استفاده شود. آمريکا پس از خروج از توافق هستهاي، جنگ تمامعيار سياسي را عليه ايران آغاز کرده که هدف آن انزواي کامل جمهوري اسلامي در مناسبات بينالمللي، بازگشت به دوره قبل از برجام در همه عرصههاي
سياسي- اقتصادي از جمله بازگشت تحريمهاي فلجکننده و ايجاد اجماع بينالمللي است. سخنگوي وزارت خارجه آمريکا بهتازگی گفته است «ايالات متحده براي تشکيل ائتلافي جهاني عليه ايران تلاش میکند و کشورهاي بسياري را از سراسر جهان با هدفي مشخص براي برخورد با رژيم ايران نه فقط در توافق اتمي بلکه در تمامي فعاليتهاي بيثباتکننده که تهديدي عليه سراسر جهان است متحد خواهيم کرد». تغييرات اخير در چينش دولت ترامپ و رويکارآمدن چهرههاي بارز ضد ايران در کنار اين اقدامات، نمايانگر عزم جدي آمريکا در برخورد با ايران است که بايد آن را جدي گرفت و از فرصتهاي پيشرو براي خنثيکردن آن بهره برد. نبايد ترديد کرد دستگاه عريض و طويل ديپلماسي آمريکا با امکانات وسيع از هماکنون در کشورهاي کوچک و بزرگ جهان بسيج شده و در حال رايزني هستند تا به گفته خانم هدر نائورت، سخنگوي وزارت خارجه آمريکا، «بهطور مستند درباره رفتارهاي بيثباتساز ايران به متحدانشان در اروپا و سراسر جهان» توضيح دهند. به ياد دارم پس از فرمان بيل کلينتون و تحريمهاي موسوم به «داماتو» در مأموريتي ديپلماتيک در کشور کوچک و محصور در خشکي نيجر در آفريقا با صحنهاي مواجهه شدم که نقل آن خالي از لطف نيست. در زمان موعود همراه کاردار سفارتمان براي ملاقات با نخستوزير به دفتر کار او رفتم...
هنگام ورود به دفتر، مردي سفيدپوست با ظاهري آراسته از اتاق نخستوزير بيرون آمد و با سلامي متعارف، ولي نه چندان رضايتمندانه دفتر را ترک کرد. برخلاف انتظار و احتمالا کنجکاوي نگارنده، نخستوزير آن کشور کوچک و ظاهرا بياهميت آفريقايی گفت که فرد ملاقاتشونده سفير آمريکا و هدفش از ملاقات توضيح تصميم دولت متبوعش در اعمال تحريم عليه ايران و درخواست رعايت آن از طرف دولت نيجر است. بهيقين هم آقاي سفير و هم نخستوزير (چنان که به نگارنده گفت) از اين نکته آگاه بودند که آن کشور موضوعيت و جايگاهي در تحريمهاي معطوف به انرژي و سرمايهگذاري مدنظر دولت وقت آمريکا ندارد. با وجود اين اقدام آقاي سفير بخشي از مأموريتي است که بر عهده داشته تا فارغ از ظرفيت کشور محل مأموريت در راستاي اهداف دولت متبوعش به اقدامات ديپلماتيک دست يازد. به قول ابوالمعالي نصرالله بن محمد صاحب کليله و دمنه اين نکته از آن آوردم که آگاه و بيدار باشيم که موتور پرقدرت ديپلماسي ايالات متحده آمريکا در پايتختهاي جهان در حال رايزني براي تأثيرگذاري بر کشورها در پيوستن به ائتلافي هستند که هدف آن احياي ايرانهراسي و آمادهسازي افکار عمومي براي اقدام جديتر عليه ايران است.
افزودن نظر جدید