- کد مطلب : 9655 |
- تاریخ انتشار : 16 آذر, 1394 - 13:45 |
- ارسال با پست الکترونیکی
تبعات امنیتی کردن فضای دانشگاه
اگر یک پدیده بسیار فراگیر شد، یک بحث اجتماعی خواهد بود و دیگر نمیتوان کسی را محکوم و نقد کرد بلکه باید علل این موضوع را بررسی کرد. درباره ضرورت نقد عملکرد جنبش دانشجویی در سه دهه گذشته باید تاکید کرد که بعد از دوره اصلاحات و روی کارآمدن دولت پس از آن، ما شاهد موج گستردهای از برخورد نادرست نسبت به جریان دانشجویی بودیم و هزینه بسیار سنگینی هم در این زمینه پرداخت شد. اتفاقی که بعد از سال84 افتاد این بود که تعدادی از دانشجویان از ادامه تحصیل محروم شدند و این اتفاق اثرگذاری بسیار جدیای در فضای بعدی فعالیتهای دانشجویی داشت. دانشجو خصلتی دارد که احساس میکند اگر بهطور موقتی تحت فشار قرار بگیرد و مشکلاتی برایش بهوجود بیاید، میتواند تحمل کند ولی اگر خود دانشجو و خانوادهاش و زندگی شغلی و تحصیلیاش برای همیشه به خطر بیافتد ممکن است نگاهش متفاوت باشد بهویژه در فضای امروزی جامعه که وضع آینده جوانان تا حدودی مبهم است. اگر در زمانی باشیم که رونق اقتصادی در کار باشد یا شغل فراوان باشد، دانشجو با خودش محاسبه میکند اگر نشد فوقلیسانس بگیرم، مشکلی نیست و کار میکنم ولی در حال حاضر چنین فضایی وجود ندارد. البته متاسفانه در آن زمان برخی مسوولان فکر کردند چنین روندی(رخوت جنبش دانشجویی) خوب و مطلوب است و برای مدتی دانشگاهها ساکت شد؛ ولی در درازمدت چنین فضایی حتما به ضرر دانشجو و دانشگاه خواهد بود و حتی به لحاظ علمی و تحصیلی هم این فضای راکد نفع خاصی ندارد. بر این اقدامات باید اضافه شود که بخش قابل توجهی از تشکل های سیاسی غیر همسو با دولت هرکدام به بهانهای تعطیل شدند. از دیگرسو، هر نوع تشکل مستقلی هم در بین دانشجویان بود با همین وضعیت روبهرو شد. این وضعیت در تمام دوره دولت گذشته برقرار بود بهویژه در دوره دولت دهم که راه برای بخشی از فعالیت های دانشجویی سخت شد. در چنین شرایطی اگر خودمان را جای دانشجویان بگذاریم؛ هیچ راهی باقی نمیماند. دانشجو دنبال اینکه فعالیت مخفی سیاسی بکند نیست و اصولا وضعیت امروز ایران، فضایی نیست که جریانی بخواهد در آن حرکتهای مخفی انجام دهد. وقتی امکان کار علنی نباشد، کار علنی هم صورت نخواهد گرفت. مراکز دانشجویی وقتی میتواند به حیاتش ادامه دهد که یک تحمل و فضای بالندگی برایش وجود داشته باشد، وقتی این فضاها بسته شود دانشجوها هم طبیعتا کاری نمیتوانند انجام دهند. تنها راهی که برای دانشجویان باقی مانده بود این بود که در گروههای کوچک مطالعاتی با همدیگر تحلیل اوضاع کشور را داشته باشند. جالب است بعد از همه این فشارها و کارهایی که انجام شد سال 92 که فضای انتخابات ریاستجمهوری گرم شد همین دانشجوها آمدند و فعال شدند و تحرکی ایجاد کردند، البته نه اینکه فقط دانشجوها عامل تحرک بودند ولی دانشجوها نقش موثری داشتند و بیشتر ستادهای انتخاباتی با همین دانشجوها فعال شده بودند. البته هنوز آن شور و هیجان به فضای دانشجویی بازنگشته است و شور وهیجان نیازمند فضای مناسب است. درست مانند یک گیاه که اگر به آن آب بدهید و شرایط آب و هوایی مناسب باشد رشد میکند، وقتی شرایط آب و هوایی نامناسب باشد گیاه پژمرده میشود و در بهترین شرایط فقط حیاتش را حفظ میکند ولی امکان بالندگی ندارد. از سال 92 به اینسو، وزارت علوم به اشکال مختلف تحت فشار بود یعنی فشارهایی که میخواستند روی دانشجویان متمرکز کنند یک پله عقبتر آمد و به وزارت علوم وارد آمد. الان دوره آقای فرهادی رسیده است و دانشگاهها یک فضای آرام و متعادل را طی میکنند، همه دانشجویان نگران این هستند که اگر خیلی بخواهد فعالیتها اوج بگیرد باز دوباره همان فشارها و اتفاقات رخ بدهد و به همین دلیل دانشجویان زیاد اصراری به تحرک ندارند. البته نزدیک انتخابات مجلس این تحرکات بهتر خواهد شد که این بهتر شدن را شاید داخل خود دانشگاه نبینیم و گاهی آثارش بیرون دانشگاه و در عرصه جامعه و در ستادهای انتخاباتی دیده شود. در خود دانشگاهها شاید این فعالیت زیاد چشمگیر نباشد و اگر بخواهیم در دانشگاه، دانشجویان فعال باشند نیاز به صدور مجوزهای جلسات، نه جلسات تبلیغات انتخاباتی بلکه جلساتی پیرامون فضای انتخاباتی و موضعگیریهای سیاسی است. مطمئنا در نزدیکی انتخابات و در بهمنماه شاهد موج جدیدی از شکوفایی فعالیتهای دانشجویی خواهیم بود.
افزودن نظر جدید