- کد مطلب : 4684 |
- تاریخ انتشار : 2 تیر, 1393 - 19:51 |
- ارسال با پست الکترونیکی
تمام جوکهایی که برای احمدینژاد ساخته شد، کار اصولگرایان بود/نظرات روحانی به نطرات من نزدیکتر است/ احمدینژاد از مشایی فاصله گرفته است
*گویا علاقه ای ندارید گلبهار مشهد را ترک کنید. قرار نیست به تهران برگردید؟
به خاطر آب و هوا و آلودگی تهران ترجیح می دهم اینجا بمانم. البته تهران را ترک نکرده ام و می آیم و می روم.
*کار خاصی انجام می دهید؟
مشغول مطالعه و نوشتن هستم . البته با دوستان مشغول کارهای دانشگاهی هستم و گاهی کلاس هایی را برگزار می کنیم.
*منظورم فعالیت سیاسی است
واقعا توان فعالیت های سنگین را ندارم و به خاطر بیماری و سن بالا در حال حاضر نمی توانم خیلی به طور مستقیم درگیر سیاست و حواشی آن باشم اما پیگیر هستم و تمام اخبار را رصد می کنم. در دولت آقای احمدی نژاد هم به عنوان مشاور فعالیت کرده ام. به هر صورت خودم را به عنوان سرباز نظام می دانم و از دولت آقای رجایی گرفته تا دولت آقای احمدی نژاد همین احساس را داشته ام بنابراین از شورای انقلاب و دولت موقت تا کنون هیچ درخواستی را رد نکرده ام و آنچه در توانم بوده را برای نظام انجام داده ام.
*یعنی الان حاضرید با دولت آقای روحانی همکاری کنید؟
اساسا نگاه کلی و گلوبال به هیچ دولتی ندارم. فکر هم نمی کنم بشود به طور کلی یک دولت را رد کرد یا کلا آن را ستایش کرد.
*با تفکرات دولت آقای روحانی نزدیکی خاصی دارید یا خیر ؟
برخی نظرات و دیدگاه های من در دولت آقای رووحانی انجام می شود. نظرات من راجع به مسکن و شهرسازی در حال حاضر به صورت تکمیلی و اصلاحی انجام می شود. در مورد مسکن مهر هم همین طور، نظرات آقای روحانی به نطرات بنده نزدیک تر است.
*از کجا می دانید؟
اینها را می بینم. به هر حال آنچه انجام می گیرد، از طریق مجموعه نظراتی است که اجرایی می شود. وظایف دولت ساخت راه ها و زیرساخت های کلان است نه ساخت و سازهای این چنینی. در بحث انرژی هم همواره اعتقاد داشته ام سوبسید را باید به فرد بدهیم نه ملک و ساختمان یا ماشین. دولت آقای روحانی در حال حاضر می خواهند همین کار را انجام می دهند. معتقدم افراد باید یارانه انرژی دریافت کنند. یعنی این حق یک روستایی است که یارانه را به هر ترتیبی که شده به دستش برسانیم. در دولت آقای احمدی نژاد راه برای انجام این تصمیم خیلی هموار نبود. فردی که ۱۲ ماشین داشت، به راحتی از ۱۲ جا یارانه می گرفت. این در صورتی است که تقریبا هر فرد ایرانی در سال چیزی حدود ۵۰۰هزار تومان یارانه دریافت می کند. این مشکل که کسی ۵ آپارتمان دارد و همزمان از یارانه آب و برق و گاز و انرژی استفاده می کرد و می کند، تقریبا در دولت پیش حل نشده بود. همین الان می توانید در تهران نمونه های زیادی را ببینید که استخرهای روباز برخی منازل شخصی در زمستان که درجه حرارت به زیر صفر می رسد با گاز یارانه ای گرم می شود. این مسئله حتی در خود آمریکا و کشورهای سرمایه داری هم به این شکل وجود ندارد. این دولت با اینگونه یارانه دادن ها مخالف است. آقای روحانی هم روی این مسائل دقت دارند و کار می کنند. با مسکن مهر با شکلی که در حال اجرا بود مخالف بوده ام و هستم. این وام های کلان به انبوه سازان اصلا معنی ندارد چراکه فشار مالی همچنان روی مصرف کننده باقی می ماند. باید به جای مسکن ملکی، روی برج های اجاره ای تمرکز کنیم تا فشار اجاره کم شود. دولت آقای احمدی نژاد این ابزار داشت اما ورود نکرد. روی این مسائل مطالعه کرده ام. الان هم امکان دارد آقای احمدی نژاد ناراحت بشود اما به خود ایشان هم گفتم ما باید به تاریخ جواب بدهیم. ایده مسکن مهر مقدس است اما روش ها باید اصلاح شود.
*با تمام این تفاوت ها نظرتان این بود که آقای احمدی نژاد از انتخاب آقای روحانی خوشحال بودند. فکر نمی کنید اگر بنا بر خوشحالی بود، آقای احمدی نژاد با انتخاب آقای جلیلی خوشحال می شدند؟
این حرف مربوط به آن موقع بود. خود آقای احمدی نژاد مصاحبه من را دیده بود و حرفم را رد نکرده بود. این تصور که در میان نامزدها آقای جلیلی کاندیدای آقای احمدی نژاد بود واقعیت نداشت. به هر حال یک نفر انتخاب شد و معمولا شخصی که در هر دوره توسط مردم انتخاب شده است، بهترین بوده است. حتی آقای بنی صدر هم در آن مقطع با آن قول هایی که دادند بهترین بودند. حالا اگر در بطن و سیرت خودش مشکل داشته بحث دیگری است. مردم خودشان بهتر می دانند چه کنند و چه کسی را انتخاب کنند. در دوم خرداد هم آقای خاتمی بهترین انتخابی بود که توسط مردم انجام گرفت.
*به آقای روحانی رای دادید ؟
زیاد اهمیت ندارد به چه کسی رای دادم. مسئله این است که آقای روحانی در این مقطع برای حل مسئله جهانی بهترین گزینه ای بود که مردم می توانستند انتخاب کنند. البته منظورم این نیست که روند مذاکرات هیچ ایرادی نداشته است، اشکال هم داشته و می توانسته کم اشکال تر باشد اما در واقعیت تا به امروز دولت هر آنچه در توان داشته با حفظ خطوط قرمز انجام داده است. خط سیاسی آقای روحانی هم مشخص است. ایشان مشخصا اعتقاد دارد آپارتاید هسته ای را نخواهد پذیرفت لذا هیچ برگه ای که به ضرر منافع ملی باشد را امضا نخواهند کرد. بحث دیگر اینکه هرچند تحریم ها جنسا خلاف سیاست جهانی است اما برنخواهد گشت. فضای سیاسی علیه ما هم شکسته خواهد شد اما بازهم فضا به حالت سابق برنخواهد گشت. با تمام این احوال هیچگاه بازنده نخواهیم بود. به قول آقای عراقچی امکان دارد ۶ماه بعد ۱۰۰ کیلو اورانیوم را تا ۲۰ درصد غنی کنیم اما در هر صورت بقیه کارها را انجام می دهیم و ممکن است برنده نباشیم اما بازنده هم نخواهیم بود. خصوصیت دولت آقای روحانی در مذاکرات، لحن مذاکرات بود که یقینا مشکل را رفع خواهد کرد. در نهایت باید فرصت داد و حداقل یکسال دیگر ارزیابی کلی کرد. در اینگونه مسائل حساس هر لحظه و هر روز باید مسائل ارزیابی شود.
*اخیرا با آقای احمدی نژاد ملاقات داشته اید؟
بله، ایشان را می بینم و با هم ملاقات داریم.
*کی ملاقات داشتید؟
چند روز پیش بود. شب ۱۵ شعبان با هم دیدار داشتیم.
*بحثی از بازگشت ایشان به صحنه سیاسی هم در میان بود؟
اگر منظورتان انتخابات مجلس و ریاست جمهوری آینده است، خیر. ایشان صراحتا چنین ذهنیتی ندارند اما اگر منظورتان حضور در صحنه کلی سیاسی است آقای احمدی نژاد همین الان هم حضور دارند.
*منظورم حضور فعال تر است.
حتما فعال تر حضور خواهند یافت.
* بنابراین از رفت و آمدهای به دفتر ایشان در ولنجک اطلاع دارید؟
بله، اطلاع دارم. البته مسئله خاصی در میان نیست که کسی نداند. رفت و آمدهای سیاسی هم انجام می شود. اصولا در حکم مقام معظم رهبری برای تشخیص مصلحت نظام آقای احمدی نژاد به استفاده از تجربیات (اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و مخصوصا سیاست خارجی) ایشان تاکید شده است. آقای احمدی نژاد در میان روسای جمهور از لحاظ تجربه و سواد عملی و علمی، جزء نفرات مطرح و شاخص هستند. در حیطه سیاست خارجی صاحب نظر هستند. مسلما با این سابقه حضور پررنگ تری هم خواهند داشت اما راجع به کاندیداتوری بعید می دانم ورود کنند.
*فکر می کنید پس از شکافی که میان آقای احمدی نژاد و اصولگرایان افتاد بازهم اصولگرایان حاضر به ائتلاف با ایشان خواهند بود؟
اصولگرایی و اصولگرایان دو مقوله جداست. اصولگرایی را هم می توان به عنوان آرمان در نظر گرفت و هم به عنوان روش. این مسئله در مورد اصلاح طلبی هم صادق است. اینها لازم و ملزوم یکدیگر هستند. با توجه به این مقدمه باید گفت ممکن است فعالیت یک سری چهره ها که حتی رهبر یک جریان هم بوده اند در دوره هایی کمرنگ شوند اما افراد حضور دارند. می آیند و می روند و دوباره باز می گردند. این اتفاق طبیعی است. مشکل جایی ایجاد می شود که کسانی گمان می کنند اصولگرایی یا اصلاح طلبی بدون آنها ممکن نیست و به اصطلاح خود را سرقفلی یک جریان می دانند. بین جریان اصولگرایی و روش های اجرایی باید تفاوت قائل شد. هر کدام از این چهره ها از جمله آقای احمدی نژاد، بدنه انقلاب هستند و به راحتی نباید این سرمایه ها را از دست داد بنابراین هم باید اصول را نگاه داشت و هم اصلاح کرد. اصلا برخی افراد که چهره می شوند، شاید از دنیا بروند. وقتی کسی از دنیا می رود که نمی توان گفت شاخص فلان تفکر کم رنگ شده است.
*یعنی معتقدید بین آقای احمدی نژاد و اصولگرایان شکافی به وجود نیامده است؟
این پاسخ را سوال پیش گفتم. بازهم تکرار می کنم شاید آقای احمدی نژاد از برخی اصولگرایان فاصله داشته باشند اما همچنان بر سر مواضع و اصول هستند. در مشهد به صورت مستقیم با مردم بسیاری ارتباط دارم. همه مردم عموما آقای احمدی نژاد را به عنوان ظرفیت و فرزند انقلاب و یکی از شاخص های نظام می شناسند. این اندیشه هاست که می ماند. اینکه چند حزب با ظرفیت اندک بگویند ما با احمدی نژاد فاصله داریم دلیل نمی شود که آقای احمدی نژاد اصولگرا نباشد. ممکن است بعضی الان توافق نداشته باشند. اینها مسائلی است که در دنیای سیاست پیش می آید. باید بدنه را دید. مردم به احمدی نژاد علاقه دارند و او را فرزند نظامشان می دانند.
*به هر حال اصولگرایی که از اصولگرایان جدا نیست. سوالم در مورد حضور آقای احمدی در احزاب اصولگراست. نمی شود گفت اصولگرایان احمدی نژاد را قبول ندارند اما مردم قبول دارند
شما مجموعه فحاشی ها و نقدهایی که به احمدی نژاد شد را کنار هم بگذارید، متوجه می شوید بیشتر این حرف ها از سوی اصولگرایان بوده تا اصلاح طلبان. از سال ۸۴ دوستانی که همراه احمدی نژاد بودند، یکباره نزدیک به انتخابات مجلس همگی منقدین سرسخت شدند و عوض شدند، بدون آنکه به دولت وقت بدهند. انتقادات آقای افروغ که زمانی طرفدار آقای احمدی نژاد بود را نگاه کنید؛ اول پاییز سال ۸۴ بود که موضعشان ناگهان عوض شد. اصلاح طلبان هم تصوری از آقای احمدی نژاد داشتند و این تصور را تبیلغ می کردند؛ آنها می گفتند احمدی نژاد خیلی فناتیک است اما در عمل دیدند که واقعا اینطور نیست. حرف های اصلاح طلبان به خاطر تفکراتشان درک می شود اما در مورد اصولگرایان جای تعجب است که چگونه به این سرعت موضعشان عوض شد.
*با تمام این حرف ها نمی توان این واقعیت را رد کرد که آقای احمدی نژاد در حال حاضر در میان احزاب اصولگرا جایگاهی ندارد
اصولگرایی و اصلاح طلبی سرقفلی کسی نیست. کسی را هم به عنوان رهبر اصولگرایان قبول ندارم. از آن طرف کسی هم نیست که ادعا کند رهبر اصلاح طلبان است و بگوید اگر نباشد، اصلاح طلبی از میان می رود. این ضرورت اصلاح طلبی و اصولگرایی است که اهمیت دارد. باید رفع اشکال کرد و این سرقفلی ها را کنار گذاشت. بحث شخصی نیست. کسی که دعوت به خود نمی کند. دعوت به راه و جریان است. ممکن است ایرادی هم باشد، آدم درک می کند اما نمی شود کسی کاری انجام بدهد و نقد بشود اما برای دیگری حرفی نزنند. در مصاحبه سال ۸۴ به صراحت این رفتارها را نقد کردم.
*حرف های آقای حداد عادل در مورد احمدی نژاد را شنیدید؟
کدام حرف ها؟
*نقدهای آقای حداد را؟ گفته بودند تفکر احمدی نژاد تمام شد و اینکه از آقای احمدی نژاد انتقادات زیادی داشتند ولی به خاطر اصولگرایان سکوت کرده بودند!
این حرف ها بیشتر از آنکه نقد به آقای احمدی نژاد باشد، به ضرر خود آقای حداد عادل است. اگر نقدی بود باید به صراحت می گفتند. خود آقای احمدی نژاد به تاسی از امام می گفتند با کسی صیغه اخوت نبسته اند. بزرگانی مثل شهید باهنر و شهید بهشتی و رجایی مگر با کسی تعارف داشتند یا حتی مگر حضرت امام با کسی تعارف داشت؟ منافع ملی که با نقد اشخاص و آمد و رفت افراد عوض می شود؟
* حرف آقای حدادعادل این معنی را نمی دهد که برای اصولگرایان منافع حزبی از منافع ملی جایگاه بالاتری دارد؟
تحلیل حرف آقای حدادعادل را خود ایشان باید بگوید اما واقعا عجیب است چنین حرف هایی زده شود. این حرف از اساس مشکل دارد. اصلا نمی توانم آن را قبول کنم. اصولگرایان که از همان سال ۸۴ شروع به مخالفت و نقد کردند. یعنی چه سکوت کردند؟
*اصولگریان بدون آقای احمدی نژاد می توانند قدرت تاثیرگذاری و جلب آرای مردمی را داشته باشند؟
نمی دانم. این مسئله الان مشخص نمی شود. اگر حرف های نامزدهای انتخابات سال ۹۲ را نگاه کنید متوجه می شوید کاندیداهایی اقبال بیشتری داشتند که در مناظره از تعلقشان به جریان خاصی نمی گفتند. آقای روحانی بارها و بارها اعلام کردند نه اصلاح طلب هستند نه اصولگرا، آقای دکتر قالیباف و حتی آقای غرضی و رضایی هم از عدم وابستگی حزبی گفتند. صحبت های آنها هست، می شود یکی یکی آن را شنید و تحلیل کرد. همان کسانی که لوگو و آرم حزبی را نگه داشتند کسانی بودند که اقبال کمتری داشتند. آقای حداد و جلیلی بیشترین تعلقات حزبی را در صحبت هایشان داشتند. آقای دکتر ولایتی که اصلا به عنوان نامزد حوزه علمیه قم مطرح بودند. آقای حداد به کنار اما آقایان جلیلی و ولایتی حداکثر توانایی لوگوی اصولگرایی بودند.
*به هر اگر بنا باشد از اصولگرایی سخن گفت، بدون احزاب اصولگرا نمی شود. الان هم اصولگرایان بعید است آقای احمدی نژاد را در کنار مشایی تحمل کنند
خود آقای احمدی نژاد شخصا به بنده گفت اصلا ذهنیت ورود به مجلس یا ریاست جمهوری آینده را ندارد اما با توجه به حکمی که در تشخیص مصلحت دارند، یقینا تجربیاتشان را در اختیار دیگران خواهند گذاشت. از آقای مشایی هم مدتی است فاصله گرفته اند.
*داوود احمدی نژاد هم در مورد فاصله گرفتن برادرشان از مشایی صحبت کرده بودند
لحن داوود احمدی نژاد را نمی پسندم. در ثانی اصلا بحث دیدگاهی مطرح نیست. یک مسئله کاری بود. شخصی در مقطعی با کسی کار می کند و امکان دارد در مقطع دیگر به جای دیگری منتقل شود.
*فکر نمی کنید رابطه آقای احمدی نژاد و مشایی خیلی بیشتر از مسئله کاری بود
تا جایی که می دانم از این اتفاق ها در دنیای سیاست طبیعی است. من از دولت بیرون آمدم اما با معاونین و بر خی از وزرا مانند آقای نیکزاد جلسه برگزار می کردیم و نظرات من را می شنیدند.
*فکر می کنید اصولگرایان می توانند به راحتی احمدی نژاد را کنار بگذارند؟
آنها شخصیت دیگری ندارند. اگر داشتند که معرفی می کردند. تمام توانشان را در انتخابات ۹۲ نشان دادند. آقای جلیلی در انتخابات سال ۹۲ با تمام استفاده از جنبه رسانه ای اصولگرا بودن وارد شد. احمدی نژاد اصلا از این آرم استفاده نکرد. فرقی نمی کند این حرف را آقای دکتر حداد زده باشد یا کس دیگر. اشکالی ندارد، بگویید اصلا چرا شرط می گذارند؟ اگر چهره ای دارند، خب معرفی کنند. خودشان می دانند کسی را مانند احمدی نژاد ندارند.
*اگر اجماع اصولگرایان سال ۸۴ نبود که اصلا کسی آقای احمدی نژاد را نمی شناخت
سال ۸۸ چطور؟ سال ۸۸ که کسی او را معرفی نکرد. نظر شخصی احمدی نژاد این بود که احزاب هرچقدر بزرگ و گسترده باشد، در مقابل اسلام کوچک هستند.
*چقدر انتخابات سال ۸۴ به نفع احمدی نژاد تمام شد؟
انتخابات برد مردم بود
*قرار است جریان نزدیک به آقای احمدی نژاد موضع خاصی در مقابل برخورد اصولگرایان بگیرند؟
این سوال را باید آقای احمدی نژاد پاسخ بدهند اما شخصا صحبت های اصولگرایان را درک نمی کنم. مگر احمدی نژاد وامدار کسی است؟ اتفاقا احمدی نژاد قبل از سال ۸۴ تمام اتصالات سیاسی خود را قطع کرد تا زیر دین کسی نباشد. امتیاز دادن یا ندادن اصولگرایان به آقای احمدی نژاد هم قابل درک نیست. یعنی آقایان واقعا می خواهند ۲۵میلیون رای احمدی نژاد را نادیده بگیرند؟
*فعلا که در واقعیت آقای احمدی نژاد میان اصولگرایان جایگاه خاصی ندارد
اینهم از عجایب اصولگرایی است. تمام جوک هایی که برای احمدی نژاد ساخته شد، کار همین دسته از اصولگرایان بود.
*کدام دسته؟
عده ای که می خواستند دولت وامدار آنها باشد. مصاحبه کردند. CD منتشر کردند، مقاله نوشتند، هر کاری از دستشان بر می آمد کوتاهی نداشتند. حالا هم خیلی راحت می گویند حمایت ما پشت دولت بود.
*عده ای معتقدند باخت اصولگرایان نشان داد که آنها چهره رای آوری جز احمدی نژاد ندارند و برد اصلاح طلبان هم نشان داد علیرغم حرف هایی که در مورد دخالت دولت در انتخابات زده می شود، دولت عملا دخالتی نکرد
این هم یکی از تفسیرهاست. شاید معنا درست باشد اما خصوصیت احمدی نژاد این بود که مستقل بود. من هم بر همین مبنا تحلیل می کنم. بعد از انتخابات ۸۴ احمدی نژاد نه به آن معنا اصولگرای سنتی بود نه اصلاح طلب طلب سنتی بلکه از هر دو دیدگاه استفاده می کرد. زمان و عملکرد نشان داد احمدی نژاد به مراتب از خیلی از اصلاح طلبان هم اصلاح طلب تر بود.
*در کدام موارد نشان داد؟ در دوره آقای احمدی نژاد تمام احزاب اصلاح طلب تعطیل بودند، خانه احزاب بسته بود. هیچ حزب اصلاح طلبی عضوگیری نکرد و کار آموزشی حزبی انجام نداد
بعضی از او انتظاراتی داشتند که احمدی نژاد به انتظارات شخصی توجهی نداشت و آنها را اجابت نمی کرد. خود احمدی نژاد می گفت من نماینده عام مردم بودم نه جریان خاص چون انتظارات بعضی ها را اجابت نکردم، از من دلسرد شدند. همین جمله را آقای خاتمی سال ۷۶ می گفت. در حالی که ۸۰ درصد اصلاح طلبان از خاتمی حمایت کردئند اما خود آقای خاتمی می گفت هرکس می خواهد از من حمایت کند، حمایت کند اما من وامدار کسی نیستم.
*آقای کلهر به هر حال باید قبول کرد که نمی شود از اصلاح طلبی و اصولگرایی دم زد ولی کار حزبی نکرد
شخصا هیچ اعتقادی به حکومت حزبی ندارم اما با فعالیت احزاب مخالفتی ندارم. احزاب می توانند در رشد و آگاهی سیاسی مردم و تربیت نیرو موثر باشند. حزب دموکراسی نمایشی است. قانون اساسی که در آن مردم با رای مستقیم یک نفر را انتخاب می کنند، نزدیکی بیشتری با مردم دارد.
*اما حداقل حسن حکومت حزبی این است که چهره های ناشناخته نمی توانند ناگهان پیدا شوند و قدرت را در دست بگیرند
قبول دارم اشکالاتی هم وجود دارد اما اعتقاد دارم وقتی مردم به طور مستقیم شخصی را انتخاب می کنند، بهتر است تا احزاب با واسطه بخواهند شخصی را معرفی کنند. خود احمدی نژاد هم حزب را کوچکتر از اسلام می دانست و می گفت حاضر نیست به احزاب باج بدهد. ممکن است جاهایی اصلاح طلبان و اصولگرایان با هم اشتراکاتی هم داشته باشند. مگر همه جای اصلاح طلبی و اصولگرایی در تضاد با هم است؟ همین الان ببینید چقدر عروسی های سیاسی می شود!! دوستی های سیاسی اشکالی ندارد و باید شفافیت هم داشت اما اینکه حزب را بالاتر از هر چیز بدانیم اصلا مورد قبول من نیست. همین نگاه است که تا کنون عده ای گمان می کنند صاحبخانه هستند و خیال می کنند سرقفلی اصولگرایی به نامشان زده شده است و بدون نظر شخصی آنها نباید کاندید معرفی کرد!
*بزرگترین نقدتان به احمدی نژاد چیست؟
به ایشان خیلی نقد دارم اما اگر نقدی باشد به خودش می گویم.
*پیش از این هم نقدهایتان رسانه ای شده بود
پای تمام حرف هایم ایستاده ام. در کل آقای احمدی نژاد امتیاز خیلی خاصی دارد. شخصیتی جهانی است، کم نظیر است. جذابیت های کم نظیری دارد. تاریخ نشان خواهد داد که ایشان هیچگاه فراموش نمی شود.
*اینها نقدهایی است که به آقای احمدی نژاد دارید؟
ایشان هم مثل هر انسان دیگر معایب و نقایصی دارند. در کل شخصیت احمدی نژاد بسیار پخته تر و کامل تر از سال ۸۴ شده است. اما اگر بنا باشد نقد کنم حرف همیشگی ام را می زنم؛ دوربینی احمدی نژاد خیلی خوب است اما دید نزدیک بینی اش کامل نیست و پرشتاب است. معتقدم باید شتاب زدگی اش را تبدیل به تعمیق کند.
*از اموال دولتی که می گویند پس داده نمی شود هم خبری دارید؟
آقای احمدی نژاد حقیقتا شخصیت وارسته ای است. نه مالی جمع کرد نه سرمایه ای اندوخت. تنها خانه ای برای خودش و فرزندش ساخت که تمام سرمایه مالی اش هم است. گذشته از این دولت مسئول اموال دارد که خودشان رسیدگی می کنند و اگر چیزی باشد پس می گیرند. در ضمن مطمئن باشید از طریق مطبوعات و رسانه ها اموال دولت را نمی دهند!!
*هنوز با آیت الله هاشمی زاویه دارید؟
هیچگاه به ایشان بی احترامی نکرده ام و هیچگاه هم چنین کاری نخواهم کرد.
*منظورم اختلاف سلیقه است
اختلاف دید وجود دارد. البته سال هاست که با ایشان مستقیما صحبتی نداشته ام. اگر هم نظری دارم راجع به مصاحبه های ایشان است که معمولا منتشر می شود. دیدگاه ایشان دیدگاه حزبی است، مانند آنچه در فرانسه و آمریکا و … انجام می شود. برای من حزب شکل ویترین دموکراسی است. ایشان به اداره کردن کشور توسط نخبگان معتقدند اما بنده اعتقاد دارم جایگاه نخبگان باید تعریف شود. یعنی در عین حال که جایگاه و احترام نخبگان باید حفظ شود، حکومت مردم هم نباید فراموش شود. حزب جمهوری اسلامی چرا منحل شد؟ مالک اشتر فرمانده بود چون نخبه بود اما حکم فرماندهی را از ولی مسلمین دریافت می کرد و برای قاعده جامعه کار می کرد نه تنها برای گروه و حزب خاصی. زمانی توده مردم عوام کالانعام خوانده می شوند که مشابه همان دیدگاه افلاطون به حکومت است. لازمه آن هم این است که عقلا بر توده حکومت رانی کنند. در مردم سالاری مردم بر خودشان حکومت می کنند و ولی هم نظارت دارد. اینها مواردی است که با آقای هاشمی اختلاف نظر دارم.
*خیلی وقت است آقای هاشمی نماز جمعه را اقامه نکرده اند. فکر می کنید بهتر است ایشان بیایند یا خیر ؟
واقعا برایم فرقی ندارد. اگر تهران باشم و ایشان نماز جمعه را اقامه کنند شاید شرکت کنم.
*در مورد تاثیر حضور ایشان می گویم.
اصلاح طلبان خیلی طالب آقای هاشمی نیستند. اصولا جریان اصلاح طلب به صورت مقطعی از شخصیت هایی مانند آقای هاشمی حمایت می کنند اما خیلی هم طرفدار دیدگاه های ایشان نیستند.
*در مورد شخصیت های مختلف سیاسی صحبت کردید. درباره آقای ناطق هم اگر می شود نظرتان را بگویید. در حال حاضر چه جایگاهی دارند. بحث در مورد ورود ایشان به انتخابات مجلس را چگونه ارزیابی می کنید؟
این سوال را باید از خودشان بپرسید که می خواهند وارد شوند اما به عنوان نظر شخصی خودم باید بگویم آقای ناطق مدتهاست حضور سیاسی زنده ندارد و به تعریف قانون اساسی ایشان را رجل سیاسی نمی دانم. البته برای مجلس نیازی هم نیست رجل سیاسی باشد. با اینهمه این بحث باید در زمان خودش مطرح شود. خود آقای خاتمی هم پیش از انتخابات سال ۷۶ رجل سیاسی نبود اما ۶ ماه مانده به انتخابات جامعه کاملا پذیرای ایشان بود. در مورد آقای ناطق هم اصلا بنا ندارم طفره بروم و بگویم بعدا پاسخ می دهم، واقعا الان نمی شود چیزی گفت. اگر بنا باشد چیزی گفت، همین است که ایشان فعلا رجل سیاسی به آن معنا نیستند. اگر به تاریخ پیش از این هم بنگرید، مرحوم آقای فخر الدین حجازی اصلا چهره سیاسی به معنای خاص نبودند و جامعه پذیرای ایشان نبود اما طی ۳ ماه اتفاقات به نحوی شد که به عنوان نماینده اول تهران انتخاب شد.
دیدگاهها
به نظر بنده دولت اصلح ، دولتي
افزودن نظر جدید