- کد مطلب : 22116 |
- تاریخ انتشار : 18 آبان, 1398 - 15:14 |
- ارسال با پست الکترونیکی
خاطره علی نصیریان از «شعبون بیمُخ»
به گزارش امیدنامه، ماهنامه اندیشه پویا در شماره ۶۱ خود با علی نصیریان گفتوگو کرد. بخشی از این گفتوگو به سالهای دور و دهه سی و چهل خورشیدی خاطراتی را از آن روزها برمیگردد.
نصیریان درباره دیدار و برخوردش با «شعبان جعفری» مشهور به «شعبون بیمُخ» گفت: «شعبان جعفری را من از جوانی میشناختم. سر سهراه بوذرجمهری یک کلهپزی بود که شعبان هر روز صبح آنجا صبحانه میخورد و من میدیدمش. یک سری از بچهلاتهای طرفهای شهر نو و گمرک و مولوی هم توی مدرسه پیرنیا بودند و یادم هست که شعبان میآمد و مدرسه و برای نوچههایش نمره میگرفت. این قدر این مدرسه اوضاعش خراب بود که به آن میگفتند دانشکده. بعدها شعبان خیلی عوض شد. زورخانهای تاسیس کرد و با سران رفتوآمد کرد و سر و لباسش را درست کرد و انگار که انتلکتوئل شده بود. سنگلج در جنوب خیابان پارکشهر بود و زورخانه شعبان در شمالش و این بود که او یک شب من و انتظامی و خیلی از هنرمندان دیگر را دعوت کرد برویم زورخانه و برنامهشان را ببینیم. بعدش یک شب همهشان آمدند سنگلج برای دیدن تئاتر پهلواناکبر میمیرد. راستش ما دیگر بعد از بیستوهشتم مرداد کار سیاسی را کنار گذاشته بودیم و سیاسی نبودیم.»
افزودن نظر جدید