دکتر ناصر مهدوی در مراسم شب قدر:

در جامعه‌ای که عدالت می‌میرد دم زدن از اخلاق کار دشواری است/جامعه دینی جامعه‌ای است که حق انسان‌ها پایمال نشود

مراسم لیالی قدر در شب‌ ۲۱ ماه مبارک رمضان از سوی بنیاد امید ایرانیان با همکاری کانون فرهنگی نشان در مسجد امیرالمومنین(ع) با حضور دکتر محمدرضا عارف برگزار شد. در این مراسم دکتر ناصر مهدوی پژوهشگر امور دینی سخنرانی کرد.

به گزارش امیدنامه به نقل از روزنامه امید ایرانیان ،دکتر ناصر مهدوی در بخشی از سخنانش با بیان اینکه آزادی عرفانی یعنی اینکه آدم روح مسموم خودش را دگرگون کند و آدم‌ها بتوانند وجوه تاریک خودشان را بیرون بیاورند، گفت: به نظر اینجانب شب قدر، شاید شب تعیین رزق و روزی نباشد. قدر به معنای اندازه است اما یک معنای قدر هم یعنی قابلیت و کرامت نفس. یعنی سرفرازی و شرافت درون، یعنی شرافت وجود آدمی.

او افزود: اینکه خداوند می‌گوید این شب از هزار ماه بالاتر است یعنی ممکن است دل در این شب بشکند که به اندازه هزار ماه‌(یک عمر طولانی) بیارزد یعنی اینکه آدم‌ها در این شب‌ها ظرفیت و قابلیت خودشان را بالا ببرند و به زندگی معنوی و اخلاقی توجه بیشتری کنند.

مهدوی در ادامه گفت: آدم‌ها آسیب کمتری به خودشان و جامعه‌شان برسانند. آدم‌ها محبت و شفقت بیشتری با دیگران داشته باشند. برای همین هم هست که خداوند اشاره می‌کند خیر است این شب. خیر یعنی اینکه عمر انسان شکوفا شده. به قول مولوی که می‌گوید: «مرده بدم زنده شدم، گریه بدم خنده شدم، دولت عشق آمد و من، دولت پاینده شدم.» پس قدر انسان و قدر و منزلت انسان یک چیز درونی است. جایی که انسان‌ها ظلمت و تاریکی را بیرون بیاورند.

این پژوهشگر دینی در ادامه با بیان اینکه من هم مثل یک گدای درمانده به این مجلس آمده‌ام تا هم از خدا نیرو بگیرم هم از مولا علی‌(ع)، افزود: اما فکر نکنید که اگر کسی اینجا به قدر و منزلت نرسد در قیامت کسی به فریاد او خواهد رسید. ما آیات صریحی در قرآن داریم که موضوع اصلی بحث من نیست اما می‌گوید: در قیامت هیچ شفاعتی در کار نیست. شفاعت وجود دارد، ما به آن اعتقاد داریم، جزو اصول ماست اما مربوط به این سوی عالم است. در این سوی عالم باید دامن اولیا را گرفت. این سوی عالم باید نماز خواند و عبادت کرد. عبادت و نماز استاندارد و شاخصی دارد و آن شاخص روح بزرگ انسان است. شاخص نفس نفیس و گرامی انسان است، شاخص آزادی و حریت و سرفرازی انسان است. باور نکنید کسی را که می‌گوید من عبادت کردم بعد یک موجود ضعیف ذلیل دنباله‌رو است. باور نکنید کسی بگوید من اهل دینم در حالی که با حقوق مردم بازی می‌کند و به زندگی مردم چشم دوخته است. باور نکنید آدمی مدعی دین‌داری باشد اما سینه‌اش پر از کینه‌های ویران‌گر خصمانه باشد. کینه‌هایی با خودش به این‌سو و آن‌سو ببرد که با هر گشودن زبانی آتشی از زبانش بیرون بیاید. دین‌داری یعنی خویشتن‌داری. خدا در قیامت به حجم علم ما نگاه نخواهد کرد. خدا به قلب سلیم ما و به خوی بخشنده ما نگاه خواهد کرد. به چشم‌های حق‌بین و دستان بخشنده ما نگاه خواهد کرد.

مهدوی افزود: این انسان، انسان قدر است. این انسان عمرش از هزار ماه باارزش‌تر است. اما جامعه هم البته باید رنگ قدر بگیرد. در تفکر قرآنی انسان از محیط اجتماعی عبور می‌کند. از مسیر سیاسی عبور می‌کند. خدا به ما نگفته بروید همه نظام‌های سیاسی را براندازید چون مسلمان هستید بروید حکومت درست کنید. هیچ کجای قرآن چنین چیزی نیست. خدا در سیاست از ما عدالت ساخته. خدا گفته ادب فرد فضیلت است. صبح قیامت مردم می‌گویند خدایا ادب من چه باید باشد؟ خدا می‌گوید؛ «ادب تو اخلاق است، ادب تو فضیلت است، ادب تو فرزانگی است.» ادب جامعه اما فضیلت نیست. یادتان باشد فردا همان سوالی را که از انسان می‌کنند از جامعه نمی‌کنند. از جامعه نمی‌پرسند که مثلا شما چقدر مسجد داشتید و چقدر عزاداری راه انداختید و چقدر سه‌شنبه‌ها مردم را بردید جمکران. البته همه این کارها خیلی خوب است و امیدواریم فضاها و اماکن معنوی درست شود و مردم هم هرکجا دوست دارند بروند. اما خدا از مسوولان جامعه در روز قیامت می‌پرسد شما ادب اجتماعی و ادب مدیریت‌تان کجاست. این ادب، مدیریت و انصاف است. یعنی یک وزیر، یک وکیل و یک مسوول دستگاه قضایی نمی‌تواند بگوید من 10 هزار نفر را قرآن‌خوان کردم یا من مدیر بودم اتوبوس گذاشتم و مردم را هر ماه و هر سال بردیم به جبهه‌های حق علیه باطل. اینها وظیفه نبود. وظیفه این بود که جامعه را عادلانه بسازید. شب قدر یک جامعه با یک شب یک انسان فرق می‌کند. انسان جدای از جامعه نیست. هم باید در جامعه بوی شب قدر بیاید و هم باید از یک انسان بوی قدر بیاید. وقتی از انسان بوی قدر می‌آید انسان تبدیل به یک موجود فاخر می‌شود. یک موجود عزیز و سربلند. آن‌طور که مولوی می‌گوید: «سربلندم من دو چشم من بلند / بینش عالی امان است از گزند.»

مهدوی در ادامه با بیان این جمله که «اما جامعه هم باید بوی شب قدر بدهد و وقتی جامعه بوی شب قدر بدهد فقط این نیست که سر چهارراه‌‌ها قهوه‌خانه بگذاریم، چای بدهیم و ترافیک هم درست کنیم و بعد هم بگوییم جامعه دینی درست کرده‌ایم» به تعریف جامعه دینی پرداخت: جامعه دینی جامعه‌ای است که در آن بانگ عدالت بلند شود و حقوق آدم‌ها مورد توجه قرار بگیرد و حق انسان‌ها پایمال نشود و شخصیت انسان‌ها مورد تعدی قرار نگیرد. بنده از قرآن و نهج‌البلاغه اینها را می‌فهمم. در جامعه‌ای که آدم‌ها احساس ناامنی کنند و در جامعه‌ای که انسان‌ها حریم خصوصی نداشته باشند یعنی یک عده‌ای به خودشان اجازه دهند به لایه‌های پنهان و خصوصی آدم‌ها رخنه کنند، در جامعه‌ای که به حقوق انسان‌ها توجه نکنند و انسان مورد احترام واقع نشود، شب قدر به پا نشده است. جایی که انسان‌ها تلطیف دل و تهذیب نفس کنند اما حقوق آدم‌ها در جامعه‌شان تامین نشود، آن جامعه سر به طغیان بر می‌دارد و هزاران مساله و گرفتاری به‌وجود می‌آید.

او در ادامه به یکی از روایت‌های نهج‌البلاغه اشاره کرد و افزود: بهتر بگویم به قول امام علی‌(ع) در جامعه‌ای که عدالت می‌میرد دم زدن از اخلاق کار دشواری می‌شود. متاسفانه آدم‌ها ترغیب می‌شوند به موجودی بی‌اخلاق تبدیل شوند. این آدم‌ها وقتی به موجوداتی بی‌اخلاق تبدیل شدند مسوولیت اخلاقی آنها فرو می‌پاشد. ببینید چه فاجعه‌ای درست می‌شود. امام علی وقتی به منزل کسی می‌رود که خانه فراخی دارد می‌گوید این خانه گسترده برای تو که در یک وجب خاک خواهی خفت چه نفعی دارد، فرد سرش را از خجالت پایین می‌اندازد و عذرخواهی می‌کند. در ادامه به حضرت می‌گوید من برادری دارم که شب و روز ریاضت می‌کند و برای معیشت زن و فرزند خودش تلاشی نمی‌کند، او قبری درست کرده خودش را آنجا زندانی کرده و لابه می‌کند. امام می‌گوید به سراغش بفرستید تا نزد من بیاید. وقتی آن فرد می‌آید امام بر سرش نهیب می‌زند و می‌گوید تو از خدا شرم نمی‌کنی که به‌جای تلاش و زحمت و به‌جای اینکه برای تامین معیشت همسر و فرزندت کار کنی خودت را از جامعه منزوی کرده‌ای؟ فرد متوجه می‌شود فرزند امام کفش ندارد. می‌گوید چرا؟ امام می‌گوید من حاکم این شهر هستم. اگر فاخر بپوشم و خودم را از دیگران متمایز کنم، آن فقیرترین آدم‌ها مرا با خودشان مقایسه می‌کنند. وقتی ببینند حاکم‌شان و کسانی که مدعی دین هستند سطح زندگی بالایی دارند، در آن جامعه مردم از عدالت مایوس می‌شوند. وقتی مردم یک جامعه از عدالت مایوس شوند طغیان می‌کنند. یا عده‌ای سرکشی می‌کنند. عده دیگر جلای وطن می‌کنند. سرمایه‌های یک ملت ممکن است از متن جامعه بیرون بروند و بخشی از مردم هم ممکن است عادت کنند بدون مسوولیت اخلاقی زندگی کنند. این همه امام علی(ع) بر عدالت و زندگی منصفانه تاکید دارد. نخستین قربانی جامعه غیر عادل، اخلاق است. یعنی اخلاق از بین می‌رود. در جامعه ناعادلانه، ذهن تمرکزش را و روح تعادلش را از دست می‌دهد. 

افزودن نظر جدید