- کد مطلب : 8609 |
- تاریخ انتشار : 12 مرداد, 1394 - 13:29 |
- ارسال با پست الکترونیکی
دلواپسان قطعنامه 598 چه می گفتند؟
نظر شما در رابطه با اولويتهاي سياستخارجي ايران بعد از حاصل شدن توافق هستهاي چيست؟
نگاهي گذرا به اوضاع منطقه وخاورميانه به وضوح نشان ميدهد كه مهمترين بخش سياستخارجيما بايد براي سامان بخشيدن به اين موضوع اختصاص يابد و توجه مسئولان نيز به همين مسئله متمركز شود. با اطمينان ميتوان گفت شخص رئيسجمهورو آقاي ظريف به مسائل مهم منطقه واقفند و سفرهاي منطقه اي هفته گذشتهآقاي دكتر ظريف به كشورهاي عربي گواهي بر اين مدعاست. با حصول توافق و نزديك شدن به نتيجه اميدواريم برخي كشورهاي منطقه كه موضع سرسختانهاي با ايران دارند در مواضعشان تجديدنظر كرده و راه را براي يك تفاهم منطقه اي و رسيدن به ثبات در خاورميانه فراهم كنند.
يعني شما معتقديد، حل منازعات با عربستان بعد از توافق راحتتر از قبل مذاكراتهستهاي است؟
تازمانيكه اين توافق كامل نشده بود، ورود به مسائل ديگر در سياستخارجيميتوانست در امر توافق هسته اي تاثير بگذارد. به ويژه اينكه برخي كشورها مانند عربستان به وضوح اعلام ميكردند كه اعتقادي به اين توافق ندارند و مايل بودند تا توافق ميان ايران و قدرتهايجهان به نتيجه نرسد. برداشت من اين است، ايران وآمريكا به محض اينكه بحث توافق هسته اي را به پايان رساندهو به يك نتيجه مثبت برسند و موضوعات در اين زمينه حل و فصل شود، تمركز خودرا براي حل معضلات موجود در منطقه جمع خواهند كرد.آمريكا مدتي است به اين نتيجه رسيده است كه بدون همكاري با ايران امكان تثبيت مسائل درمنطقه وجود ندارد و ميداند اگر قرار است به طور مستمر با ايران بر سر مسائل گوناگون مشكل داشته باشد بحرانها بيشترخواهدشد. البته از نوع اظهارات مقامات آمريكايي، هم شخص اوباما و هم مسئولان سياستخارجيايالاتمتحده، ميتوان برداشت كرد كه به مراحل بعد از مذاكرات اميدوارند و از اين توافق قصددارند به عنوان سكويي استفادهكرده تا مسائل منطقه را سامان دهند.آنها به اين نتيجه رسيده اند كه با مشاركت و حضور و نيز استفاده از نظرات كشورمانميتواننداز مشكلات منطقه به تدريج بكاهند و منطقهرابه سمت يك ثبات نسبيپيش ببرند.
دربرخي از مسائل مانند معضل سوريه، آمريكا و به ويژه عربستان كه منافعملي خود را بر مبناي ايدئولوژي تعريف كرده، با ايران به طور كامل متفاوت است، به نظر شماتهران ميتواند در اين مسائل نيز به راهحليدست پيدا كند؟
موضع عربستان در اين موارد سرسختانه است و با تغييراتي كه در نظام آن ايجاد شد، اين موضع لجوجانهتر هم شده است.اما يك واقعيت براي همه روشن شده كه در سوريه آنچه كه كشورهاي منطقه و آمريكا به دنبال آن بودند، محقق نشد.واضحتر اگر توضيح بدهم اينكه يعني وضعيت سوريه به بنبست رسيد و اگر بخواهيم ريز بينانه تر به آن نگاه كنيم ميبينيم كه سوريه و حوادثي كه در آن رخداد به خطري براي همانكشور هايي تبديل شد كه در سوريه قصد داشتند نظام اين كشور را سرنگون كنند.
اين مسائل كه گفتيد در مسئله يمن هم صدق ميكند؟
در يمن اين معضلات بيشتر و وضعيت نيز بدتر است زيرا عربستان در اين كشور به صورت مستقيم درگير شده و مثبت ترين تحليل براي بحران يمن اين است كه عربستان در اين معضل به بنبست رسيده و حتيميتوان گفت كه شكست خورده و بايد منتظر بماند و اثرات مواضع سرسختانه خود را در صحنه ميداني مشاهده كند.
سايركشورهاي عربی بعد از توافق چه موضعيخواهند گرفت؟
اينكه امارات و قطر راه را براي صحبت با ايران باز مي كنند نشان دهنده آن است كه كشورهاي منطقه معتقدند راه حل را بايد از طريق مذاكره با ايران پيگيريكرد و مقابله و درگيري راهكار مناسبي براي رويارويي با ايران نيست.
به نظر شما جايگاه حقيقي شخص دكتر ظريف به عنوان وزير امور خارجه كشورمان نيز در اين مناسبات تاثيرگذار است يا خير؟
در منطقه،هم حجتالاسلام روحاني و هم دكتر ظريف از احترام بالايي برخوردارند.
كساني كه در منطقه سمت بالايي دارند، سالهاست دكتر ظريف را از نزديك ميشناسند و مي دانند كه او شخصي زيرك، پخته و منطقي است.همه مي دانند كه ظريف در صورتي كه طرف مقابلش شرايط لازم را داشته باشد ديپلماتي است كه آمادگي دارد هروضعيتي را به تفاهم سوق دهد. در همين مذاكرات نيز ديديم كه چه زحماتي را كشيدند و گذشته از جايگاه خود شخص ظريف، اراده سياسي نظام نيز به او كمك كرد و از همه مهمتر پشتيبانياي كه از سوي رهبرمعظم انقلاب شد او را بسيار ياري كرد.امروز دكتر ظريف هم اراده و هم توانايي دارد.
صحبت از حمايتها از تيم مذاكرهكننده شد،در زماني كه براي قطعنامه 598 نيز گفتو گو داشتيد، فضاي حمايتي جامعه از شما چگونه بود؟و اينكه مقايسه دو قطعنامه 2231 و598 با يكديگر درست است يا خير؟
اينكه بعضي از منتقدان مذاكرات و قطعنامه 2231آن را با قطعنامه 598 و مذاكرات براي پايان جنگ با عراق مقايسه مي كنند،كار درستينيست. وضعيت قطعنامه 598 متفاوت و يك امر جداگانه بود و امروز2231 يك چارچوب و محتواي متفاوتي دارد.
ولي از يك نظرهم بد نيست كه تندروها ميخواهند به مردم القا كنند2231 مشابه 598 است.البته از اين منظر كه هردوي آنها موفق بود؛هم قطعنامه 598 و هم مذاكرات اخير و قطعنامه2231 سبب شد اقدامات ظالمانه عليه كشورمان به پايان برسد.
598 از اين بابت كه اين امكان را به نظام و كشور داد كه جنگي ظالمانه را در شرايط نظامي سخت با يك ديپلماسي موفق به يك نتيجه كاملا موفق تبديل كند و مذاكرات 598 كه براي حل و فصل ماجراي عراق صورت گرفت همه اهدافي كه براي جنگ در نظر گرفته بوديم را حاصل كرد و از سوي ديگر نيز در بحث مذاكرات هسته اي ما در اين توافق همه آن چيزيرا كه اهداف برنامه هسته اي ايران بود،به بهترين نحو كسب كرديم.
ما در بحث توافق هسته اي شاهد آنيم كهمقامات آمريكايي از رئيس جمهور اين كشورگرفته تا ساير مقامات آن به اين مهم اذعان مي كنند كه نتوانستند ايران را وادار به عقبنشيني كنند و خودشان عقب نشيني كردند.
به نظر شما اين پيروزي نيست؟اينكه آمريكا از آن موضع سرسختانه خود براي حق هستهاي ايران كوتاهميآيد و حق غني سازي را قبول ميكند، پيروزي نيست؟اينكه كشورهاي غربي و قدرتمند جهان اعلام ميكنند كه تحريمها بر ايران اثر نداشته و امكان برخورد نظامي با ايران وجود ندارد از موفقيت سياستخارجي دولت خبرميدهد و از اين لحاظ با 598 مشابه است چرا كه همه اهداف و خواستههاي ايران را در بحث هسته اي به دست آوردهايم.
شرايط اجتماعي آن روزهاي ايران با امروز قابل مقايسه هست؟
مذاكرات با عراق و مسئله قطعنامه 598 خيلي سخت و سنگين بود.چراكه در آن دوران به دليل اينكه طرف ديگر ما در مذاكرات كشوري بود كه در 8 سال نبرد و جنگ مستقيم با ما حضور داشت و مردم نيزبغض سنگيني از صدام متجاوز داشتند و نشست با اين دشمن و چگونگي بحث براي ما بسيار دشوار بود.درآن زمان مردم مايل بودند و انتظار داشتند بعد از جنگ طولاني به يك صلح پايدار برسيم.از سوي ديگر مردم ما خيلي حساس بودند كه به اهداف و آرمان هاي خودمان دست پيدا كنيم و خون شهدا پايمال نشود.
در آن زمان هم تندروهايي بودند كه بر سر مسيرمذاكرات سنگ اندازي كنند؟
آن دوران نيز تندروها به شدت معتقد بودند كه نيازي به مذاكره و گفتوگو با صدام حسين نيست.آنها ادعا مي كردند كه براي رسيدن به راهحل در مسئله مذاكرات عراق نيازي به بحثهاي پيچيده با عراق نداريم.آنها ميگفتند كهنبايد با صدام زياد صحبت كرد برويد با او دست دهيد و به صدام بگوييد بيا با هم مشكلات را حل كنيم و در كنار هم عليه آمريكا متحد شويم. روش و سنت تندروها در هر دوره از زمان اينگونه سادهانديشانه است.تندروهاي آن زمان مانند خوئينيها انتقاد ميكردند كه آنقدر مذاكرات را كش ندهيم و در آن زمان آقاي هاشميهم از دست تندروها بيچاره شده بود. ما امروز دچار نبرد نظامي نيستيم ولي گرچه درگيري هايي هست كه اهميت زيادي دارند و داراي آثار سوءجدي و دراز مدتاند.براي مثال تحريمهاي سنگين آمريكا مانند جنگ است و اين نوع تحريم كردن يك كشور از لحاظ تعريف فرقي با جنگ ندارد. موضوع هستهاي به عنوان يك موضوع بزرگ ملي است و شرايطي را پيشآورد كه توقعات جامعه خيلي بالا بود و به نظرميرسد روحاني و ظريف مي توانند پاسخگوي ملت باشندوسربلند بيرون آيند.
جامعه بين الملل درآن زمان نسبت به تهران چه موضعي داشتند؟
از نظر شرايط بين المللي درآن زمان ما در شرايط بهتري بوديم.درست است كه يك سري تحريم ها عليه ايران بود ولي در آن زمان وضعيت خيلي با امروز ايران و زماني كه روحاني دولت را از احمدينژاد تحويل گرفت،فاصله داشت. مشكل عمده در آن زمان اين بود كه بعدازجنگ صدام مغرور شده بود و احساس مي كرد كه منطقه به آنها براي حمله به ايران بدهكار است و عربستان، كويت و سايرين بايد او را به عنوان قهرمان اعراب شناسايي كنند.
ولي مذاكرات اخير، گفتوگو با قدرت هاي برتر جهان بود و كل جهان ديپلماسي در مقابل مذاكره كنندگان ما حاضر شدند و سطح و كيفيت مذاكرات در سطح جهاني بود.
در آن زمان نيز شما براي گزارش روندمذاكرات عراق به خدمت امامخميني(س)ميرفتيد؟
در آن زمان مرجع اصلي ما جلسه سران قوا بود و گزارش ها در آنجا مطرح مي شد و بعد ازاينكه نظام شوراي عالي امنيت ملي را تاسيس كرد،مباحث در آنجا صورت مي گرفت و گزارشات توسط رئيس جمهور وقت و حاج احمدخميني به خدمت امام(س) مي رفت.به ندرت پيشمي آمد كه شخصا بخواهيم پيش امام(س) برويم.البته مذاكرات اخير طولاني و كند بود و موضوعات مختلفي در ميان بود و بايد متن بلند بالايي نوشته ميشدو با همين منظور بايد خدمت رهبرمعظم انقلاب ارائه ميشد.ولي در 598 روند مذاكرات فرآيندي بود كه نياز نبود براي رهبري گزارشي ارائه داده شود ولي دكترولايتي در آن زمان نيزگزارشاتي كه اهميت داشت و لازم بود را خدمت امام(س) ارائه ميكرد.
به نظر شما اينكه آمريكايي ها به دنبال كارشكني و برهم زدن بازي بعد از توافق هستند ادعاي درستي است؟
مابايد مراقب باشيم و در روند اجرايي توافق بايد همه سعي خود را به كار گيريم تا اشكاليايجادنشود.تعهدات آن ها در دو بخش است اول همكاريهاي هستهاي و بخش ديگر رفع تحريم ها، همكاري هاي اقتصادي و عادي كردن روابط با ايران است.نقض تعهدات طرف مقابل كيفي است و سخت است كه مشخصا بتوان اندازه گرفت كه تعهدات درست انجام شود. دراين مذاكرات عباراتي كه براي تعهد انجام شده تا حد امكان جامع و كامل است تا نفوذي را براي طرف مقابل باقي نگذارد ولي ماهيت توافق و فشاري كه تندروهاي جهاني روي توافق ميآورند ممكن است در مقاطعي فضايي ايجاد كند تا طرف مقابل از اجراي تعهداتش طفره برود وممكن است در روند اجرايي توافق كند عمل كند و يا اقدامات ديگري را در پيش گيرد ولي نقض كامل آن را در نظر ندارد. اين توافق به گونه اي با جزييات و دقيق نوشته شده و تعهدات طرفين به هم بافته شده است كه هرزمان طرف مقابل بخواهد شانه خالي كند با اقدامات متقابل مواجه ميشود واين نكته مثبتتوافق خوب است.
ضمانت اجرايي اين توافق چيست؟
مهمترين ضامن اجرايي توافق ايران و غرب وحشت طرف مقابل از شكسته شدن آن است.البته اين وحشت بي دليل نيز نيست چون آثار آنبسيار بيشتر وسنگينتر است و با وجود ملاحظاتي كه داريم به نظر ميرسد توافق در مرحله اجرا نيز با موفقيت جلو خواهد رفت.
افزودن نظر جدید