- کد مطلب : 24286 |
- تاریخ انتشار : 24 مرداد, 1401 - 22:35 |
- ارسال با پست الکترونیکی
دولت رئیسی رادیکال تر می شود؟
از الزامات این نگاه تعهد به نظم بین الملل در چارچوب توافقات جمعی به ویژه سامان ملل متحد در حوزه خارجی است. از این منظر حرکت دولت رئیسی بسیار ارزشمند و قابل تقدیر است. پیامد پذیرش برجام در سطح جهانی و برجام دو و سه در سطح محلی یعنی توافق با عربستان و دیگر نیروهای منطقه ای یا تحقق پیمان امنیتی جمعی منطقه ای، پیامد چنین رویکردی است. به طور طبیعی حفظ قدرت منطقه ای ایران از سخت افزاری تام به نرم افزاری /سخت افزاری و سپس به نرم افزاری تام انتقال می یابد و این موضوع نیازمند حرکت بسیار گسترده ای برای توجیه مخاطبان انقلاب در داخل کشور و خارج از مرزها است. این نگاه در حوزه داخلی به ویژه نیازمند تغییرات جدی است. اما آیا بضاعت فکری، سیاسی و گفتمانی دولت سیزدهم چنین رویکردی را میسر می سازد؟
تغییرات داخلی از دو بخش تشکیل شده است. ابتدا عقب نشینی موقتی دولت رئیسی از خط مشی به رسمیت شناختن سیاست نیروهایی که در چارچوب اتحاد/انتقاد حرکت می کنند. عقب نشینی تاکتیکی مذکور برای حفظ نیروهای هوادار دولت جهادی ضروری به نظر می رسد. این حرکت ترکیب نیروهای هوادار را در کادر مدیریت کشور، ضعیف تر و در کادر پایگاه اجتماعی بی بنیان تر می سازد که برای دولت خطر استراتژِیک به شمار می رود. در صورت نهادینه شدن این روند خطر سقوط دولت در عمل، با ناکارآمدی ناشی از ناامیدی، انفعال و به ستوه آمدن مردم امری واقعی جلوه گر خواهد شد و مردم را از نیروهای خلاق به ویژه در برابر خطرهای خارجی به نیروهای تماشاگر تبدیل خواهد کرد. ضرورت رادیکالیزه شدن دولت آقای رئیسی در شرایط کنونی، در آستانه شکل گیری برجام، دارای کارکرد ممانعت از ریزش نیروها و تضیف جدی پایگاه رای دولت و تندروها در انتخابات ۱۴۰۲ است . قطبی سازی امور، در چارچوب مباحثی چون حجاب، بحث بانیان وضع موجود، و ... در این چارچوب قابل ارزیابی است. علاوه بر آن در این چارچوب توافق برجام، خلاف توافق دوره ریاست جمهوری روحانی، نوعی توافق تهاجمی و موفقیت آمیز تفسیر می شود.
درحوزه فرهنگی فکری گفت و گوهای جدلی و پلیمیک میان هواداران نظریه حق الهی فرمانراوایان و حکومت در برابر حق الهی مردم به ویژه در حوزه جلسات آزاد اندیشی محقق نشده در صورتی که گفت و گوی مذکور محور اساسی حوزه فکری و نخبگی در شرایط کنونی به شمار می رود. گفت و گوی مذکور دارای نتایج حداقلی از جمله جمع بندی نتایج خصوصی سازی و آزادی سازی در دولت آقای رئیسی و آگاهی بخشی به مردم برای تقویت عقل خودمختار آنان در برابر توسعه مبتنی بر نئولیبرال و شوک درمانی است. درصورتی که دولت آقای رئیسی روند گفت و گویی را در این حوزه تقویت می کرد، انتظار آن بود که از میان تضاد مذکور تحول جدی ای در حوزه منافع ملی و حاکمیت آن در همه عرصه های مختلف شکل بگیرد. این فرآیند اگر به سرمنزل مقصود برسد می تواند در نظم داخلی، منطقه ای و جهانی نقش پویایی ایفا کرده و به ویژه منتهی به شکل گیری بورژوازی ملی در حوز اقتصادی و هویت یابی جدید در حوزه سیاسی و نهادهای مدنی شود. اما هراس از ارائه نظریه در این حوزه یعنی پس از آزادی بیان، شکل گیری گفت و گوی عمیق در این بخش را تعلیق کرده است.
در نبود گفتمان و گفت و گوی مذکور، شکل گیری گروه های فشار، در دوره یکدستی نظام سیاسی، از تعامل و گفت و گوی میان اسلام سیاسی و اسلام پساسیاسی و هوداران آن ها حول محور اقتصاد و آزادی ممانعت به عمل آورده و می تواند بنیان های فرهنگی و فکری دولت را دچار تزلزل کند. اغتشاش در مراسم سخنرانی مسیح مهاجری و سیدحسن خمینی در صورتی که ادامه یابد اجازه نمی دهد در چارچوب نظام گفت و گویی به طور خودبه خودی اسلام سیاسی با قبول زمان و مکان با اسلام فقهی مرزبندی کند هرچند به تدریج دارد از این نظر به اسلام پسا سیاسی نزدیک می شود. به عبارت دیگر تحرکات مکانیکی برای ممانعت از تغییر، تحول روندهای فکری و سیاسی جناح های درون حاکمیت، و جناح های درون حاکمیت و دولت را که به طور همزمان در حال تغییر هستند کند کرده و یا دچار عقب گرد می کند. سیاست های فعلی دولت آقای رئیسی قادر نبوده وضعیت ثبات بخشی از این نظر ایجاد کند.
کارنامه دولت در حوزه اقتصادی با کادری نه چندان قوی، قادر نبوده دربرگیری و تعمیق تضاد میان رانت تجاری و رانت تولیدی در حوزه استراتژی توسعه سامان بدهد. این موضوع مهمترین ایراد به سازمان برنامه و بودجه به ریاست کاظمی است. سیاست های نابسامان به ویژه عرصه قیمت ها، گرانی، وضعیت تولید و معیشت عمومی را بیش از گذشته دچار مشکلات عدیده کرده و به ویژه بنگاه های تولیدی خرد که تا ۸۰ درصد این حوزه را شکل داده اند، به سختی بقای خود را تامین می کنند. در این حوزه به نظر می رسد یارانه ۴۰۰ هزارتومانی برای بخش فرودست به عنوان کاتالیزور ایجاد آرامش و در نهایت حفظ سازمان رای در نظر گرفته شده که نابسامانی به ویژه در بخش قیمت ها با حذف ارزترجیحی و افزایش پرداخت از جیب بیماران تا ۷۰ درصد به میزان فلاکت در حوزه اجتماعی دامن زده است.
با این همه منظور از پارادایم شیفت که با انتخابات ۱۴۰۰ ایران را وارد مرحله جدید و به دوقسمت قبل و بعد از انتخابات مذکور تبدیل کرده است، سوال های اساسی را پیش روی نیروهای سیاسی قرار می دهد. از جمله این که بعد از برجام و ورود ایران به نقش جدید، نظام سیاسی ایران بسته تر، ادامه حرکت با حفظ وضع موجود یا دموکراتیک تر خواهد شد؟ به عبارت دیگر آیا می توان امیدی به رشد احزاب اصولگرا و اصلاح طلب، و جنبش های هوادار آنان داشت؟ یا شبه انقلاب نیروهای انقلابی /جهادی مسیر دیگری پیش روی ایرانیان قرار خواهند داد؟ سیاست های دولت آقای رئیسی در آینده به سه سوال بالا پاسخ خواهد داد.
افزودن نظر جدید