- کد مطلب : 22536 |
- تاریخ انتشار : 23 فروردین, 1399 - 21:00 |
- ارسال با پست الکترونیکی
راه مقابله با کرونا: اقتدارگرایی یا دموکراسی؟!
به گزارش امیدنامه به نقل از ایرنا،مقابله با ویروس کووید۱۹ نیازمند اقداماتی فوقالعاده و برقراری مقرراتی است که تحمل و انجام آن چندان دلخواه همه شهروندان نیست؛ مقرراتی همچون منع رفت و آمد، توقف فعالیت مشاغل، تعطیلی بنگاههای اقتصادی یا رعایت بیش از پیش بهداشت و حفظ فاصله اجتماعی و حضور نیافتن در اجتماعات و مهمانیها در کنار جداسازی افراد مشکوک از سالم از جمله اقداماتی است که برای حفظ سلامت جوامع باید انجام بپذیرند. اما این اقدامات به راحتی قابل اجرا نیست و تنها با استفاده از یک قدرت فائقه و برتر داخلی که مقررات را بر شهروندان تحمیل میکند، امکانپذیر است.
به طور معمول در ساختاری انتخابی یا به عبارت دیگر جامعه دموکراتیک، انجام اختیاری گزینههای فوق به راحتی قابل تصور نیست. ماهیت وجودی انسانها غالبا محدودیتپذیر نیست و تا حد امکان در مقابل آن مقاومت میکند و همیشه بخشی از شهروندان به آن تن نمیدهند. اینجا است که دولتها با استفاده از قوانین سختگیرانه حتی با بهرهگیری از نیروهای نظامی سعی میکنند تا این مقررات را بر شهروندان تحمل کنند.
از جمله مسائلی که اکنون برخی جامعهشناسان، تحلیلگران و رسانهها در سرتاسر جهان به آن میپردازند تاثیر کرونا بر ویژگیهای دموکراتیک کشورها و مقایسه میزان کارآمدی دولتهای اقتدارگرا و دموکراتیک در کنترل بیماری است.
تاثیر کرونا بر سیاست داخلی کشورها
با استفاده از تجربههای تاریخی گمانه زنیهای گوناگونی در مورد تاثیر دوران کرونایی بر ساختار و سیاست داخلی کشورها بیان میشود. تحلیلگر اندیشکده «کارنگی» اعتقاد دارد تجمیع یا تمرکز قدرت و بستن فضای دموکراتیک نخستین پیامد وقوع یک وضعیت بحرانی و از جمله شیوع بیماری است. به همین دلیل برخی دولتها بحران را عاملی برای انسجام داخلی و تحکیم قدرت خود ارزیابی میکنند. در چارچوب این شرایط، مکانیسمهای پاسخگویی، نظارت و تقسیم قدرت دچار اختلال خواهد شد. علاوه بر این، بحران کرونا در دموکراسیهای غربی باعث میشود تا برخی حقوق اساسی شهروندان همچون آزادی بیان و جریان شفاف اطلاع رسانی دچار اختلال و موضوع سانسور رسانهها مطرح شود. در همین راستا نظارت دولت بر شهروندان با استفاده از فناوریهای نوین تشدید میشود. به عنوان نمونه جستجو و ردگیری بیماران مبتلا از نخستین آثار آن است.
سخت تر شدن شرایط برای اعتراض، احتمال تغییر در فرایندهای انتخاباتی، برهم خوردن توازن در رابطه میان شهروندان و نیروهای نظامی، تشدید فشار بر حقوق مدنی از دیگر پیامدهای کرونا در کشورهای لیبرال ارزیابی شده است. این شرایط انسجام سیاسی اجتماعی در جوامع را تضعیف خواهد کرد، به فساد دامن میزند و میتواند به تقویت جایگاه گروههای غیردولتی منجر شود. متعاقب این وضعیت حکومتها هم برای تقویت جایگاه خود و ایجاد ثبات به سختگیری بیشتر و اعمال رویکردهای استبدادی روی بیاورند.
توتالیتر یا دموکرات؟
تحلیلهای رسانهای و کارشناسی به بررسی کارآمدی و قابلیتهای دولتهای اقتدارگرا در مقایسه با حکومتهای لیبرال دموکراسی پرداختهاند. ناگفته نماند که بخش مهمی از این جریان رسانهای در غرب با هدف تبلیغ علیه چین به عنوان مهمترین رقیب ایالات متحده به راه افتاده است.
نشریه مرکز پژوهشی «نشنال اینترست» در آمریکا مینویسد که ویروس کرونا ضمن بازطراحی ساختار قدرت در جهان، موجب تقویت جایگاه و قدرت دولتهای اقتدارگرا میشود. این ویروس به نحو آشکاری در حال نابودی نظم بینالمللی لیبرال است که چندین دهه بر ساختارهای بین المللی و کشورها حاکم بود. کووید ۱۹ روندهای تقابلی با لیبرالیسم را تشدید کرد. با این ویروس بسیاری از کشورها از منطقه شنگن تا خاورمیانه و شرق آسیا مرزهای خود را بستهاند و مقررات منع مسافرت شهروندان را در کنار ایجاد محدودیتهای شدید به اجرا در آوردهاند.
طبق تحلیل نشریه فوق این همهگیری جهانی نه تنها موجب تقویت رویکرد و جایگاه دولتهای اقتداگرا شد بلکه برخی دولتهای دموکرات را هم به درپیش گرفتن راه حلهای اقتدارگرایانه سوق داد. این رخداد در حالی اتفاق میافتد که رهبری منسجمی در عرصه جهانی برای مدیریت اقدامات علیه کرونا وجود ندارد. نتیجه آن نیز جدایی بیشتر کشورها و افزاش هرج و مرج در نظم بین الملل خواهد بود زیرا رویکردهای انزواگرایانه را در کوتاهمدت پرقدرتتر خواهد کرد. به نوشته نشنال اینترست، به طور کلی با توجه به تقویت چندجانبهگرایی و حمایت کشورهایی همچون چین، روسیه و ایران از آن در کنار همزمانی با پیامدهای همهگیری کرونا، هر امیدی که نظم بین المللی لیبرال قادر به نجات خود در سالهای آینده باشد، کمرنگ به نظر میرسد.
نشریه «پلیتیکو» نیز در گزارشی دموکراسی را در دادگاه کرونا ویروس توصیف کرد و عنوان داشت اگرچه دموکراسی بسیار شکننده نشان داد اما کماکان پابرجا است. با این حال موضوعی که مطرح میشود آن است که اگر نهادهای دموکراتیک در مقابل کرونا شکست بخورند چالشی به مراتب وخیمتر و پیچیده تر از موضوع بحران اقلیمی پدید میآید. در همین شرایط در چند کشور در داخل و خارج قاره سبز، دولتها به دنبال انجام اقداماتی بدون جلب نظر پارلمانند. در برزیل که رئیسجمهوری آن نزدیکترین دیدگاهها به «دونالد ترامپ» را دارد هم دولت به نوعی دیگر دیکتاتوری خود را به نمایش گذاشته است.
روزنامه «نیویورک تایمز» نیز کرونا را ویروسی برای دموکراسی ارزیابی کرد و عنوان داشت تفکر غالب اما غیرقطعی نزد افکار عمومی آن است که رهبران قدرتمند راه مقابله با کووید ۱۹ را بهتر میدانند. نمونه بارز این ادعا توانایی چین در حل این بحران بیان میشود. با وجود شروع نامطلوب پکن، چین در نهایت قادر شد تا بیماری را مهار کند. برخی از رسانههای چین اما مدعیاند که پکن به علت نوع رهبری «شی جین پینگ» موفق به کسب این دستاورد شد.
با توجه به موفقیت چین اکنون این پرسشها مطرح است که آیا دموکراسیها به نامنسجمبودن و گسست سیاسی متهم نمیشوند؟ و آیا نمیتوان از ماهیت باز و متنوع دموکراسیها برای بسیج موثرتر امکانات و ظرفیتها استفاده کرد؟ نیویورک تایمز در پاسخ مدعی شد که در کشورهای دموکراتیک بحرانهایی عظیم همچون قحطی یا مرگ و میر ناشی از بیماریهای اپیدمیک کمتر رخ میدهد زیرا رهبران آنها همیشه خود را در مقابل انتخاب مردم میبینند و مجبورند اقدام مناسبی را برای جامعه انجام دهند. اما این تردید را نیز مطرح میکند که بسیاری از رهبران اقتدارگرای کنونی همچون مجارستان، فیلیپین، اسرائیل، ترکیه و … هم در ابتدا با انتخاب مردم به قدرت رسیدند و بهتدریج مسیر خود را تغییر دادهاند.
البته این روزنامه در بخش دیگری از گزارش به توجیه وضعیت آمریکا، دونالد ترامپ و خط مشیهای وی در کنار میزان تلفات کرونا در این کشور پرداخت و شرایط کنونی را ناشی از تفاوت دموکراسی در این کشور، قدرت دولتهای محلی، ساختار نظام سلامت و وجود رسانههای قدرتمند توجیه کرد.
تحلیلگران اگرچه چین را به عنوان نمونه موفق در برابر کرونا میبینند اما کشور کره جنوبی و تایوان را نیز دموکراسی موفق در برابر این ویروس میدانند. در کل مجموعهای از عوامل فراتر از نوع حکومت یک کشور در این فرایند موثر بیان میشوند؛ میزان کارآمدی نظامها بسیار بیشتر از ساختار آنها در شکست دادن ویروس کرونا تاثیر دارد. مسائلی همچون داشتن تجربه در مقابله با بیماریهای همه گیر، میزان اعتماد مردم به نظامها، تواناییهای هر حکومت، نقش روندهای بوروکراتیک کشورها و ظرفیتهای درمانی آنها در کسب موفقیت دخیلند. به نوشته کارنگی، در هر دو نوع حکومت دموکراتیک و اقتدارگرا نمونههای موفق و شکست خورده در مقابل کرونا وجود دارد. چین با توجه به ساختار و ظرفیتهای حکومتی در کنار مدیریت و تواناییهای اقتصادی خود توانست موفق عمل کند ولی برخی حکومتهای مشابه در مقابل ویروس تاکنون ناتوان بوده اند.
تحلیلگران روی دیگر سکه بیماری کرونا را اینگونه تحلیل میکنند که اگر چین توانست بر بیماری پیروز شود اما دموکراسیهای غربی به کلی از کسب این دستاورد ناتوان بودند؛ آنگاه میتوان به قضاوت کارایی مدلهای سیاسی حکومت در آینده فکر کرد.
افزودن نظر جدید