روایت‌ ملکیان،معین، شریعتی‌وخانیکی از جای‌خالی‌امید درجامعه

نخستین همایش علمی امید اجتماعی در ایران در محل دانشگاه علامه طباطبایی آغاز به کار کرد و همزمان سخنرانان مهمی داشت، از مصطفی ملکیان تا سارا شریعتی و از مصطفی معین تا هادی خانیکی.

به گزارش امیدنامه به نقل از خبرآنلاین،در ابتدای این همایش، هادی خانیکی دبیر علمی همایش علمی امید اجتماعی با اشاره به اینکه، اندیشه برگزاری همایش علمی امید اجتماعی در ایران یکسال پیش در اسفندماه 1395 رقم خورد، گفت: دوستان در موسسه رحمان به فکر این افتادند که دهمین سال تاسیس این نهاد مدنی را چگونه پیش ببرند. از موضوعاتی که ترجیح داده شد به آن پرداخته شود، مسئله امید اجتماعی بود. حدود خرداد ماه سال جاری نخستین نشست های برنامه ریزی این همایش با حضور محققان، پژوهشگران و استادان تشکیل شد و شورای علمی مرکب از 17 محقق و استاد دانشگاه تعیین شدند و با عشق و علاقه و اندیشه، این نشست را پیش بردند.

عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی گفت: برگزار کنندگان این نشست، ترکیبی هستند از 21 نهاد، در میان اینها 4 انجمن علمی و دو دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه و دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، 3 مرکز پژوهشی و چندین دستگاه اجرایی عهده دار برگزاری این نشست هستند. به طور خاص از نهادهای مدنی که در کنار ما این کار را پیش بردند، بنیاد کارآفرینی زنان و جوانان، موسسات احیای اندیشه، حامیان فردا، طلوع بی نشان ها تشکر کنم.

خانیکی با تاکید بر اینکه، نکته اصلی اینجاست که از چه منظری به امید اجتماعی می پردازیم، گفت: آیا هدف ما این است که از باب نصیحت و گفتار درمانی، جامعه آسیب دیده را ترمیم روانی و اجتماعی کنیم؟ آیا می خواهیم تصویر بی مسئله را از جامعه ترسیم کنیم یا آنقدر جامعه را تیره می بینیم که بخواهیم به زبان علمی و تخصصی تصویر تیره را بیان کنیم.

او ادامه داد: نه، ما نیامده ایم برای گفتار درمانی. یکسال ما برای این همایش زحمت کشیده ایم و دوستان زیادی در این مدت، دست ما را نگرفتند و گفتند شما چرا در این شرایط، سخن از امید اجتماعی می زنید؟ ما جواب دادیم وقتی در دایره بسته روشنفکری، آکادمی وسیاست قرار می گیرم، حق داریم آنقدر وقایع واژگون می شود که وقتی این حلقه را می شکنم و میان مردم می روم می بینم مسئله متفاوت است. 

خانیکی با اشاره به اینکه، ناامید اجتماعی محصول پیدا نکردن راه است، گفت: ولی در جامعه، خیلی ها راه خودشان را پیدا می کنند. در جامعه یاوری فرهنگی، فقط و فقط امید با ساختن مدرسه و ایجاد امکان تحصیل برای بچه ها تولید شده است. برای اولین بار در یک نشست علمی، نوآوری شد و در کنار چهره های آکادمیک، برخی از فعالان جامعه مدنی حضور یافتند. کارتن خوابی که توانسته بود به مشکل خود غلبه کند و به کمک دیگران بیاید و خیلی از کارتن خوابها را به وضعیت بهتری برساند، درباره تجارب خود سخن گفت. وقتی از دایره آکادمیک خارج می شویم می بینیم امید در جامعه زنده است. معلوم می شود در زیر سطوح جامعه، حیاتی وجود دارد که ما برای کشف آن حیات می توانیم کاری کنیم تا در کنار آن، باورها و اعتقادات ما زنده بماند که ناامیدی را برابر با کفر می داند. برای همین امیدوارانه به پیشبرد همایش علمی امید اقدام کردیم.

عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی در ادامه به موضوعات محوری این نشست اشاره کرد و افزود: چهار موضوع در این نشست محوری است، چیستی مفهوم و دستاوردهای نظری در حوزه امید اجتماعی، وضعیت امید اجتماعی در ایران، سبب شناسایی و آثار و پیامدهای آن و موضوع چهارم راهکارهای ارتقای امید اجتماعی در ایران. به تناسب این چهار موضوع، چهار پنل پیش بینی شده است که سخنرانان به آن خواهند پرداخت. 22 ارائه در این نشست و 14 سخنرانی است.

مصطفی معین: بیان واقعیات نباید جامعه را دچار دلسردی کند
در ادامه این مراسم، مصطفی معین مدیر موسسه رحمان و وزیر اسبق علوم، گفت: این رسم روزگار است که جامعه در حال تغییر و دچار چالش، این است که خدمتگزار شما، نتواند به مدت 10 سال به خانه خودش، دانشگاه علامه برود و با خانواده خود دیدار کند. انتخاب موضوع امید اجتماعی برای همایش علمی نشان دهنده این است که همه به مسیر خوش فرجام اصلاحات اجتماعی و تداوم آن امیدواریم تا از وضعیت متغییر و بی ثبات جامعه به وضعیت باثبات، شاد و امیدوار به آینده برسیم.

او با اشاره به اینکه، نمی توان واقعیات را نادیده گرفت ولی به معنی این نیست که بیان واقعیات جامعه را دچار دلسردی می‌کند، گفت: قطعا در ایجاد انگیزه قوی تر برای برخورد با مشکلات و موانع به همه ما کمک خواهد کرد. 

او در توصیف شاخص های بحران در جامعه گفت: افزایش تعداد قربانیان آسیب های اجتماعی، کاهش سن آسیب دیدگان، مساله خشونت، اعتیاد، فحشا و ایدز که هدف گیری آن بیشتر به سمت جوانان و خانمهاست، افزایش جرم و خشونت، افزایش ورود زندانیان به زندانها، شاخص های افتخار آمیزی نیست. نابسامانی خانواده ها، کودک آزاری، زن آزاری، مردآزاری و ناهمزبانی، همه اینها آسیب است و خبر خوبی نیست.

او ادامه داد: تعداد رسمی کودکان کار و خیابان 2 میلیون نفر اعلام شده که تعداد می تواند خیلی بیشتر باشد. شاخصهای زیادی وجود دارد، تلفات جاده ای کماکان ادامه دارد و بیشتر مشکل آن، عوامل انسانی است. حوادث، سوانح طبیعی، پیامد زلزله ها تغییر نکرده است. معلوم نیست در بم 10 هزار نفر تلفات دادیم یا 40 هزار نفر. همزمان در کالیفرنیا زلزله ای با همان شدت رخ می دهد و فقط چند نفر مجروح می شود. آلودگی هوا، شیوع بیماریهای روانی که دومین بیماری بعد از قلب و عروق است، گسترش فقر و حاشیه نشینی که یک سوم جمعیت شهری ما را تشکیل می دهد، احساس تبعیض و بی عدالتی، فساد اداری و مالی، افزایش مصرف دخانیات و مواد مخدر که اخیرا در بین خانمها بیشتر شده است، ما حتی حاضر نیستیم به خاطر درآمد تنباکو، تولید سیگار را محدود کنیم. کالایی شدن همه چیز، از فرهنگ، آموزش و صدا و سیما یک آفت است. 

وزیر اسبق علوم با اشاره به اینکه افزایش جمعیت معتادان و خانواده های درگیر اعتیاد، کاهش سطح شادی و نشاط و امید اجتماعی را می بینیم، گفت: آسیب‌های اجتماعی کوه یخی است که نقطه بروز مشکلات را نشان می‌دهد. علت العلل این مسئله، احساس نابرابری و وجود تبعیض و بی عدالتی است. این علت العلل است.

او گفت: ضریب جینی ما که سال 2009 اعلام شده، ناامیدکننده است. جامعه نسبت به 3-4 دهه گذشته فقیرتر شده است. درآمد سرانه بین 3500 تا 3700 دلار است. کشورهای توسعه یافته 50 هزار و 60 هزار دلار درآمد سرانه دارند و متوسط جهانی حدود 11 هزار و 500 دلار است. جامعه دچار فقر است و علت اصلی فقر هم بی عدالتی و تبعیض است که در نهایت به یاس و ناامیدی و زوال جامعه می انجامد.

فرصت کشورها برای ما تبدیل به آسیب شده است
معین با تاکید بر اینکه در 2012 در ایران، 27 درصد نرخ بیکاری جوانان را داشتیم و الان این مسئله به 31 درصد رسیده است، گفت: الان در پنجره سنی هستیم که تاکنون نداشتیم. جوانان، کمترین هزینه را از لحاظ بهداشت و درمان دارند و دارای بیشترین بازده هستند. رنسانس و جهش کشورها در این مرحله اتفاق می افتد ولی برای ما آسیب شده است.

او گفت: در دوره مهرورزی، جمعیت دانشجویی ما دو برابر شده است. فارغ التحصیل بیکار، بیشتر تحقیر می شود تا فردی بی سواد. ما جزء 10 کشور زلزله خیز دنیا هستیم. ژاپن از ما بدتر است ولی در زلزله تلفات نمی دهد. ما در مداری زلزله خیز هستیم ولی مهمتر از گسل های زمین شناسی، گسل های اجتماعی ما است. گسل های نسلی، طبقاتی و مانند آن، مانع پیشرفت است. عامل اصلی عقب افتادگی، همین گسل ها، نداشتن سرمایه اجتماعی و بی اعتمادی هاست. از لحاظ شاخص نابرابری جنسیتی، وضعیت ما قرمز است. هشدار است. در آزادی های مدنی، استخدام، اشتغال، خانواده، زنان و همه چیز وضعیت نگران کننده است. مردسالاری تاریخی، برداشت نادرست از دین و مذهب باعث شده نیمی از جمعیت بهره وری در سطح خانواده و جامعه نداشته باشند. این کفران نعمت بزرگی است. 

معین با اشاره به اینکه، یکی از کشورهای بسیار اسراف می‌کند در دنیا، ایران است، گفت: دور ریز نان، سوءمصرف انرژی در کشور ما بسیار زیاد است. روستاها دارد خالی می شود. جمعیت شهرها و حاشیه نشینی افزایش می یابد، محیط زیست دارد تخریب می شود و از همه بدتر، آینده نگری هم نداریم. من از زلزله طبس و بویین زهرا تا زلزله های اخیر را به یاد دارم. چرا مشکلات زلزله پیش بینی نشده؟ این رویکرد، غیر اخلاقی و غیر انسانی و غیر اسلامی است. در براوردهای 2017 شاخص ناپایداری، امنیت و بی ثباتی در کشور ما در مرحله هشدار است.

او افزود: نخبگان ما هم در حال غفلت هستند و احساس مسئولیت اجتماعی نمی کنند. ادای دین به جامعه ندارند. رنگ و نقش حکومتها در کشورهای توسعه یافته روز به روز کمتر می شود. مردم حاکم هستند. در کشور سوئیس ماهانه رفراندوم می کنند. خودشان می خواهند سرنوشتان را تعیین کنند. این چیز بدی نیست. نشان دهنده رشد و ثبات جامعه است.ما در ایران، ماخوذ به حیا می شویم، شفاف بیان نمی کنیم. بعد هم از هزینه هایش نگران هستیم. باید این ها را شفاف گفت. هیچ کس غیرخودی نیست. همه از حقوق برابر برخوردارند. همه برابر آفریده شده اند و بنده یک خدا هستند. این حد و مرزها، ساخته خودما و حکومتهاست. اینها برآوردها و ارزشهای جهانی است.

معین با بیان اینکه، شاخص امید به آینده و احساس خوشبختی و شادی را در سطح جهان بررسی کرده اند و رتبه ما در سال 2017 از بین 149 کشور 108 بوده است، گفت: این دون شان جامعه ما است با انقلاب و استعدادهای کم نظیر انسانی و زیرزمینی، این وضعیت را داشته باشیم. بهترین شاخص ما مربوط به آموزش است. گزارش سازمان ملل متحد نشان می دهد در سال 2017 از بین 155 کشور ما رتبه شادی و امید به آینده مان 108 است. این با پتانسیل بسیار بالای کشور ناسازگار است. در سال 2013 رتبه ما 115 بوده است. دو سال بعد رتبه 110 شده، در پارسال رتبه بهتر شده ولی امسال باز هم بدتر شده است. همین که به هر دلیلی نتوانسته اند به وعده ها عمل کنند یا درصد تحریکات بیشتر شده، این شاخص هم سقوط کرده است.

معین تاکید کرد، مسئله اول در امر توسعه و پیشرفت، بهره وری و امنیت، مسئله برابری و عدم تبعیض است.

او گفت: اگر بخواهیم این روند معیوب را قطع کنیم باید انسجام اجتماعی را بالا ببریم. حدیث نبوی است که یدالله مع جماعه. دست خدا با جمع است. ما باید بیشتر سرمایه اجتماعی، را تقویت کنیم. هیچ کس خرج خود را از دیگری جدا نداند، سرمایه اجتماعی به سرعت می تواند سرمایه های کم نظیر فیزیکی، انسانی و طبیعی ما را فعلیت بدهد. پتانسیل ما بالفعل نشده است. سرمایه اجتماعی می تواند سایر سرمایه ها را به کار بگیرد. این نیاز به برنامه ریزی واقع بینانه و علمی دارد. نه مانند برنامه چهارم توسعه که زیر پای دولت مهرورزی، خمیر شد. 

وزیر اسبق علوم با بیان اینکه، کشورهایی هستند که هر شهروند در 3 سمن، عضویت فعال دارد، افزود: غیر سیاسی، غیر دولتی، غیر انتفاعی ولی در خدمت جامعه هستند و در تصمیم سازی و تصمیم گیری حضور دارند. نسبت سمن ها و سرمایه اجتماعی بسیار مستقیم است. سرمایه اجتماعی با رواداری، مشارکت سیاسی، تحمل و توسعه و پیشرفت نسبت دارد. 

معین افزود: آخرین گزارش world happiness report در سازمان ملل توصیه کرده اگر می خواهیم نشاط و شادی اجتماعی را توسعه دهیم، می گوید ایجاد سلامت و کار و اشتغال، آموزشهای عمومی و مبارزه با فساد اصلی ترین راهبردی است که جامعه را به سمت امید می برد. این یک علم است، با عقلانیت همراه شده و باید بپذیریم. او در ادامه گزارشی درباره اقدامات موسسه رحمان در 10 سال اخیر ارائه داد. این موسسه به دنبال نهاد ملی حمایت از حقوق کودکان است. 30 سال قبل، جمهوری اسلامی ایران پیمان نامه حقوق کودکان را امضا کرده. قرار بوده نهاد ملی برای حمایت از حقوق کودکان تاسیس شود ولی هنوز نشده است. این هنوز روی زمین مانده است. این طرح باید به اجرا درآید.

مصطفی ملکیان: به لحاظ عقلانی از امیدورزی دفاع کرد؟ 
در ادامه این نشست، استاد مصطفی ملکیان، ، اندیشمند، نویسنده مترجم و استاد روان‌شناسی اخلاق، تاکید کرد، عقلانیت امیدورزی مباحث بسیار گسترده و ژرف است و فهرست مطالب بسیار طولانی دارد. 

او با اشاره به اینکه، طرحی درباره عقلانیت و امیدورزی ارائه می کنم، درباره امیدورزی از جنبه اخلاقی و معنوی بودن می توان بحث کرد، گفت: آیا می توان از امیدورزی دفاع اخلاقی و معنوی کنیم؟ بحث دوم این آیا می شود به لحاظ عقلانی از امیدورزی دفاع کرد؟ معنوی بودن امیدورزی یک بحث است و عقلانیت این مفهوم، بحث دیگری است.

او افزود: بحث امروز من درباره معنویت امیدورزی نیست. در ادیان شرقی و به خصوص در آیین بودا، دائو و بسیاری از نحله های آیین هندو، امید مطلقا اخلاقی و معنوی نیست. بودا بزرگترین متفکر در ادیان شرقی بود که امید را به شدت تقبیح می کرد. شاعران عهد کلاسیک هندو که به زبان سانسکریت سخن می گفتند، امید را تخطئه می کردند. در یونان و رم باستان نیز اینطور بود. امید در بین اکثر متفکران روم باستان تخطئه می شد. در اسطوره پاندورا، جعبه ای بود که تمام شرور جهان در آن بود و بعد که در جعبه باز شد و این شرور به اقصی نقاط عالم پراکنده شدند، آخرین شری که سر از جعبه بیرون کرد امید بود. امید درعین حال که تسلی بخش ما است، یک شر است. البته شری است که یک فرق دارد و ما را در مواجهه با سایر شرور، آرامش می دهد.

این اندیشمند ایرانی، با بیان اینکه، اینطور نیست که همه فرهنگها، امید را یک فضیلت اخلاقی به حساب بیاورند، گفت: فقط در ادیان ابراهیمی، امید یک فضیلت است. در یونان و روم قدیم هم متفکران معدودی بودند که امید را به لحاظ اخلاقی تحسین می کردند. در برخی سخنان افلاطون، اپیتوس و دمیپیتوس به یادگار مانده، این سه نفر استثنائا امید را تحسین کرده اند. در روزگار ما، امید معمولا فضیلتی روانی و اجتماعی است. بزرگترین متفکر دوران جدید، امرسون آمریکایی می گوید یک ملاک برای فرزانگی یک انسان دارم، هر چه انسانی امیدوارتر است، فرزانه تر است. این تلقی خوشبینانه در میان مردم قرن 21 هم رایج و شایع است.

ملکیان با تاکید بر اینکه، من کاری به این بحث که درباره اخلاقیت و معنویت امید است ندارم، بپردازیم به این که امیدورزی عقلانی است یا نه، گفت: اولا امید را باید معنی کرد. وقتی می گوییم امید یعنی چه. امید گاهی نام یک احساس و گاهی نام یک عقیده است. امید احساس این است که در آینده رویداد مطلوبی رخ می دهد یا احساس این که می تواند رویداد مطلوبی در آینده رخ دهد. این یک احساس در درون کسی است. این احساس، غیر ارادی و غیر اختیاری در بین افراد است. این احساس، مشمول احکام عقلانیت نظری و عملی نیست. گاهی امید به معنی یک عقیده است. عقیده به این که در آینده رویداد مطلوبی رخ خواهد داد یا می تواند در آینده رویداد مطلوبی رخ دهد. عقلانیت امید مربوط به این عقیده است نه آن احساس. آیا این عقیده که من دارم در آینده رویداد مطلوبی رخ می دهد یا احتمال رخ دادن آن است، آیا می توان به لحاظ عقلانی موجه تلقی کرد؟

امید همیشه امیدی فردی است
او ادامه داد: اگر این محل بحث باشد، یک سری تدقیقات در بحث وارد می شود. اول سخن بر سر این است که امید همیشه امیدی فردی است. به این معنا که افراد انسانی دارای امیدند. تو دارای امیدی، من دارای امیدم، جای امید در روان و ذهن و ضمیر افراد آدمی است. یعنی جنبه فردی و روانشناسی دارد. پس چرا تعبیر به امید اجتماعی می شود؟ باید تفکیک صورت گیرد در باب عقلانیت امید. امید گاهی اجتماعی نامیده می شود به این اعتبار که اکثر افراد جامعه آن امید را دارند. کشور 80 میلیونی دارد و 70 میلیون آن، امیدخاصی را در ضمیر می پرورند. چون درصد کسانی که این امید را دارند، به این امید می شود امید اجتماعی گفت. گاهی هم اجتماعی نامیدن امید به لحاظ تعداد افراد نیست، بلکه به لحاظ متعلق این امید است. فرد امید به چه چیزی دارد؟ اگر فرد امید به رویداد مطلوب از لحاظ شخص خود داشته باشد، امید فردی است. 

او افزود: اگر فرد امید به وقوع رویدادی داشته باشد که خوبی یک رویداد برای همه جامعه است. یک وقت امید دارم فرزند من در کنکور پذیرفته شود. این فردی است. اما زمانی امید دارم در جامعه عدالت برقرار شود، این سودش معطوف به همه جامعه است. به این اعتبار می گوییم امید اجتماعی است. امید به یک رویداد مطلوبی که مطلوبیت آن فقط برای کمن امیدوار نیست. اگر به این معنی بگوییم امید اجتماعی 4 امید بیشتر نیست. امید به امنیت، رفاه، عدالت و آزادی. چون این 4 آرمان اجتماعی است و بیشتر نداریم. اگر آرمانهای اجتماعی اینها هستند و اگر محقق شوند، سودش عاید همه اعضای جامعه می شود، در این صورت می توان گفت امید اجتماعی در این معنی، امید به تحقق یکی از این 4 رویداد مطلوب است. 

مصطفی ملکیان با تاکید بر اینکه، شاید به ترتیب نیازها باید گفت امنیت، رفاه، عدالت و آزادی است، ادامه داد: این تعبیر می شود به امید اجتماعی. اگر آرمانهای اجتماعی 4 تا هستند و 4 رویداد مطلوب می تواند در جامعه، تحقق امنیت، عدالت، رفاه و آزادی رخ دهد، باید بحث جدید کرد. باید دید این امیدها عقلانی اند یا نه. امید به چیزی دارید یا امید به چیزی دارید از قبل کسی؟ امیدها از این لحاظ هم دو دسته اند. زمانی می گویم امید دارم به تحقق عدالت اجتماعی. امیددارم روزی روزگاری عدالت، رفاه، امنیت و آزادی اجتماعی محقق شود. این "امید به" است نه "امید از" باید در این دو مبحث تفاوت قائل شد. امید دارید به تحقق اجتماعی ولی این امید را به چه کسی دارید؟ از سیاستمداران؟ از هموطنان؟ از همشهریان؟ وقتی بحث "از" پیش بیاید، بحث عقلانیت متفاوت می شود. زمانی می گویم امیددارم به جامعه آزاد برسیم. نمی گویم این امید را از که دارم. امیدوارم روزی روزگاری این جامعه آزاد شود. زمانی می گویم امید را "از" روشنفکران، فعالان، کنشگران سیاسی، صاحبان قدرتهای سیاسی یا روشنفکران دارم. می توانیم یک عقلانیتی برای "امیدهای به" تنظیم کنیم و عقلانیتی را برای "امیدهای از" ترسیم کنیم. 

او افزود: در دین اسلام و ادیان ابراهیمی وقتی گفته می شود امید به وقوع یک رویداد مطلوب را از "از" خدا داشته باشید این امید موجه است و اگر "از" دیگری داشته باشید ناموجه است. این در تعیین سرنوشت اخلاقی و عقلانی امید مهم است. این مهم است از چه کسی توقع دارید. امید به تحقق عدالت، رفاه، امنیت و آزادی از کیست. آیا از هر کسی می شود هر امیدی داشت؟ امید به هر رویداد مطلوبی را می شود از هر کسی داشت؟ 

او در ادامه این نشست تاکید کرد امید، همیشه امید به یک رویداد مطلوب است و افزود: امید به یک رویداد مطلوب می تواند امید به محقق ساختن رویداد از جانب کسی باشد. عقلانی است که از چه کسی امید داشته باشیم و از چه کسی نداشته باشیم. وقتی می گوییم امید به رویداد مطلوب، منظور چه رویدادی است؟ رویداد مطلوب، خوشی زندگی یا خوبی زندگی یا بهروزی زندگی را تامین می کنند؟

بعضی از ما امیدواران، ناعقلانی امیدوار هستیم
ملکیان با تاکید بر اینکه،آیا این که تعداد بی سوادان جامعه کم شوند و باسوادان افزایش یابند، رویداد مطلوب است؟ گفت: به سادگی نمی توان گفت هر چه تعداد باسوادان بیشتر شود با رویداد مطلوبی مواجهیم. در مطلوبیت یک رویداد هم باید بحث کرد. مطلوبیت یک رویداد به سبب خوشی، خوبی یا بهروزی جامعه است؟ در باب عقلانیت امید باید گفت امید همیشه یک امیدوار دارد. کی به لحاظ عقلانی حق دارد امیدوار باشد؟ آیا هر کسی حق دارد امیدوار باشد؟ فیلسوفان می گوید عقلانیت امید به لحاظ امیدواران هم متفاوت است. این که کسانی امید دارند و امیدشان متصل به صفت عقلانیت شود، باید ویژگی های خاصی باشد. فرض کنید من مطلقا اهل مطالعه نباشم و انتظار داشته باشم در کنکور دکتری پذیرفته شوم. این امید عقلانی نیست. این که من چه شرایطی را باید داشته باشم تا به لحاظ نظری و عقلی، دارای امید باشم مبحث مهمی است. 

به گفته ملکیان، بعضی از ما امیدواران، ناعقلانی امیدوار هستیم و برخی از ما امیدواران، امیدواری مان عقلانی است. فرض کنیم با یک سلسله استدلالات فلسفی نشان دادم امیدی ناعقلانی است. اگر این را نشان دادم امیدی ناعقلانی است، امید او ریشه کن می شود؟ اگر من نشان دادم امیدکسی عقلانی نیست امید او زایل می شود؟ امید از آن اموری است که اگر عدم عقلانیت آن مکشوف شد، زایل می شود؟ برخی روانشناسان می گویند امید زوال پذیر نیست. برخی روانشناسان می گویند تا زندگی هست، امید هم هست. ولو نشان دهیم امیدش غیرعقلانی است. امید مانند رویا است. امید رویای بیداران است. جلوی رویا دیدن را نمی توان گرفت. امید نقطه قوت تبعیدیان خاک است. خیلی از ما علی رغم اینکه اثبات شده امیدمان غیرعقلانی است، همچنان ممکن است امید داشته باشیم. امید به دلیل بودنش عقلانی نیست. امید ابلهانه و احمقانه هم می شود داشت. باید بحث کرد امیدها چقدر ابلهانه و احمقانه اند. این که امید را ما تجمید کنیم و مخاطب را غافل کنیم از این که بسیاری از امیدها احمقانه و ابلهانه است، این یک فریب است. 

این اندیشمند ایرانی، تاکید کرد زندگی نوع بشر و زندگی فردی ما نشان می‌دهد بسیاری از امیدهای ما احمقانه و ابلهانه بوده‌اند. به خودم نهیب می‌زنم امید فی نفسه چیز مطلوبی نیست. ویژگی هایی باید داشته باشیم ولو امیدهای احمقانه به جهت احمقانه بودن آن قابل تخطئه هستند. 

او در پایان تاکید کرد: به صراحت می گویم امید احمقانه نداشته باشیم. امید احمقانه به فعالان و کنشگران سیاسی مطلقا نداشته باشیم. نه به خاطر فعالان و قدرت مداران جامعه خودمان، بلکه در هیچ برهه ای در هیچ تاریخی، کسی که قدرت در مشتش قرار گرفت، نور امید در ناصیه او نیست. از کسی که قدرت سیاسی دارد نمی توان امیدی داشت. قدرت سیاسی مستی می آورد و مستی بی خبری می آورد. بی خبری هیچ امیدی را نمی تواند محقق کند. بنده از همه کسانی که چشم امید به نهاد سیاست دارند می گویم صدبار سرتان به سنگ می خورد. از نهاد سیاست خیری برنمی خیزد. امید از یکایک ما برمی خیزد. از هیچ رجلی، چه اصلاحطلب و چه اصولگرا چه سوسیالیست و اعتدالی نباید انتظار امید داشته باشید.

سارا شریعتی: ما سعی می‌کنیم از امید اعاده حیثیت کنیم
در ادامه این نشست، سارا شریعتی جامعه‌شناس ایرانی و عضو هیات علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، با تاکید بر اینکه ، نسل دیروز ما امید اوتوپیایی داشت الان هم که به امید برمی گردیم، بخش آرمان خواهی است واقعیت گرایی حکم می کند خیال پرداز باشیم، ما سعی می کنیم از امید اعاده حیثیت کنیم گفت: بازخوانی مجدد مفهوم امید اجتماعی در جامعه شناسی را بحث می کنیم. جامعه شناسی آیا دانشی امیدوار است یا ناامید؟کسی که جامعه شناسی خوانده با این سئوال کم و بیش آشناست. در ادبیات فرانسه به آن بدبینی جامعه شناختی می گویند. جامعه شناسان، با واقعیات و تعینات اجتماعی کار دارند. موضوع کارشان ساختارها و نهادهاست. چنین برمی آید این ساختارها اینقدر سنگینند و قیود اجتماعی چنان سنگینند که ما صرفا با اراده خودمان نمی توانیم آن را تغییر دهیم. در جامعه شناسی این بحث است بعد از مدتی تحصیل جامعه شناسی، افراد منفعل و ناامید می شوند و حس می کنند هیچ کاری نمی توانند کنند.

او تاکید کرد: دلیل این بدبینی به موضوع مطالعه جامعه شناختی برمی گردد. واقعیت اجتماعی موضوع مطالعه جامعه شناس است و واقعیت ناامید کننده است. هر گاه درباره مشکلات و آسیبها می خواهند صحبت کنند می آیند سراغ جامعه شناسی. می گویند بر طبل بدبینی نکوبید چرا این بحث مطرح می شود؟ بحث جامعه شناسان در جامعه، تبعات فردی هم دارد. این واقعیت نابرابری، گسل ها در جامعه شناس هم تاثیرات روانشناختی مشخص بدبینی و ناامیدی می گذارد. پس امیدهای جامعه شناسی چیست؟ وجه رهایی بخش جامعه شناسی چیست؟ جامعه شناسی انگار تبدیل شده است به تشریح یک کالبد. تبدیل شده به پیدا کردن آسیبهای اجتماعی. پس آن وجه دینامیک و محرک و پویا کجاست؟ این پرسش کلی است.

استاد دانشگاه تهران، با تاکید بر اینکه، فرض بحث این است که یک سری باورها در جامعه شناسی وجود دارد که وقتی تحصیل می کنیم تبدیل به طبیعت دوم ما می شود، گفت: بر جامعه شناسان واضح است بر آنها مقید باشد وگرنه مشروعیت علمی آنها زیرسئوال می رود. این باورها کدامند؟ اولین این باورها، تفکیک دانشمند و سیاستمدار نزد ماکس وبر است. سیاستمدار مرد عمل است، جامعه شناس مرد علم است. به میزانی شما دانشمند هستید که از سیاست فاصله بیشتری بگیرید. هر چه جامعه شناس وارد فضای جامعه شود، متهم می شود به این که مشروعیت علمی ندارد و کمتر دانشمند است. بیشتر فعال سیاسی است به دلیل تفکیک وبری بین دانشمند و سیاستمدار. دومین تفکیک، مفهوم خنثی بودن ارزشی است. دانشمند کسی است که با موضوع مطالعه رابطه خنثی دارد. با فاصله، به صورت سرد مطالعه می کند. این تفکیک هایی است که از ادبیات وبر گرفته می شود. در دورکهیم با این خوانشها مواجه هستیم. واقعیت ایجتماعی یک شی است. واقعیت صلب و لایتغیر است. این برداشت دورکهیم است.

او تاکید کرد: تفکیک بین امر ارزشی و واقع که از ادبیان دورکهیم می آید. بر سه دوگانه اشاره می کنم. اولین دوگانه، تفکیک علم و عمل است. دومین دوگانه تفکیک توصیف و تجویز است. دومین دوگانه تفکیک تفسیر و تحقیق است. گویی انگار عده ای تفسیر می کنند و عده ای تحلیل. کسی که تحصیل جامعه شناسی می کند، علم خود را بدون ارزش و عمل می داند. علمی که به دنبال تغییر نیست. به این صورت جامعه شناسی می شود علم توصیف سلطه و نظم اجتماعی. نه چشم انداز رهایی بخشی دارد و نه قرار است چیزی را تغییر دهد و نه در واقعیت مداخله می کند. این می شود که جامعه شناسی بی عمل و ناامید می شود و به صورت مدام از او می پرسند مشروعیت شما کجاست؟

امید امروز، امید عقلانی است
سارا شریعتی با اشاره به اینکه، در می 68 دانشجویان به خیابان آمده اند و پرسیدند جامعه شناسی به چه کار می آید. نه در برابر این جنبش موضع می گیرند چون سیاستمدار نیستند نه موضع می گیرند چون مرد عمل نیستند و نه تفسیر می کنند چون مرد تحقیقند، گفت:در فرانسه باز هم می‌پرسند جامعه شناسی به چه کار می‌آید. این بحران مشروعیت به دلیل خوانش یا استفاده ای است که از دوگانه های بنیانگذار در جامعه شناسی انجام شده است. این خوانش که جامعه شناسی را علمی خنثی می‌داند با آنچه کلاسیک‌های این رشته و امیدهای بنیان گذار رشته عنوان می کنند متفاوت است. 

شریعتی با بیان اینکه، امید امروز، امید عقلانی است امیدی است که این پرسشهای کلان را می پرسد، گفت: امید واقعی و انضمامی و مشخص با برنامه ریزی است. اگر نتوانی به آن برسی می گویند اوتوپیک است. تاریخچه امید در قرن بیستم، تاریخ سرخوردگی و شکست است. برای همین بسیاری آن را کنار گذاشته اند. باید این مفهوم را دوباره صورت بندی کنیم. اگر نقد ما به امیدت قرن 20 از منظر مسئولیت است، امروز فراخوان به امید، فراخوان به امید مسئول است. مسئول عواقب سیاست امیدورزانه خویس است. برنامه ای برای ایجاد امید، باید مسئولیت پاسخگویی هم داشته باشد. فراخوان به امید، فراخوان به امید مسئول و پاسخگوست. وبر از دوگانه اخلاق اعتقادی و اخلاق مسئولیت بحث می کند. اخلاق امیدی، همان اخلاق امید است.

استاد دانشگاه تهران با تاکید بر اینکه، اخلاق مسئولیت، اخلاق امروزی است. آنهایی که این اخلاق را می پذیرند متهم به فرصت طلبی می شوند، گفت: بنابراین اگر بخواهیم فراخوان به امید کنیم باید دوگانه را کنار بگذاریم. به جای دوگانه از دیالکتیزه کردن این امیدها حرف بزنیم یعنی در ربط و تعامل با همدیگر بخواهیم. امید را با مسئولیت بخواهیم. ما در شرایط انتخاب امید بدون مسئولیت نیستیم. نمی توان دوباره از امید حرف زد بدون اینکه قرن گذشته را نادیده گرفت. امروز قرن 20 متهم است نتایجی که داشته اید با نیت ها همراه نبوده و حتی علیه آنها قرار گرفته. اولین شرط بازگرداندن امید، برقراری گفتگوی بین امید و مسئولیت است.

او ادامه داد: شرط دیگر، این است که بگوییم جامعه شناسی به چه کار می آید؟ بهترین پاسخ، مفهوم آگاهی است. ما جامعه را آگاه می کنیم. در یک سنت، آگاهی دانش جامعه شناختی با دیگر آگاهی ها متفاوت است. این دانش یک خصلت، طبع و طبیعت رهایی بخش دارد. بوردیو می گوید ما متهم به جبرگرایی می شویم. ساختارها، طبقات، منزلت و سلطه را داریم مطالعه می کنیم. ولی برای ساختن هواپیما و غلبه بر جاذبه باید اول جاذبه را به رسمیت بشناسیم. اول باید جبرهای اجتماعی را بشناسیم و با آن مبارزه کنیم. آگاهی به جامعه برای تغییر است. دانش دگرآیین معطوف به رهایی اجتماعی است. قانونی که ما نمی شناسیم یک جبر است. قانونی که به آن آگاهی داریم، امکان آزادی است. نظم و جامعه ای که می شناسیم ما به وجود آوردیم. این نظم را ما انقلاب کردیم به وجود آوردیم. کسانی که این نظم را به وجود آوردند می تواند آن را تغییر دهند. دانش جامعه شناختی از این منظر رهایی بخش است. ممکن است شکست و ناامیدی داشته باشد ولی یک چیز دیگر هم تجربه کرده، قدرت خود را برای تغییر نظم اجتماعی. جامعه می بیند می تواند نظم دیگری را دراندازد و به قدرت نیروهای خود یقین می یابد. این آگاهی است که منجر به آزادی می شود. این تفسیری است که معطوف به تغییر است.

به گفته شریعتی، در آکادمی فقط درباره دانش حرف می زنیم. تابوی قدرت سیاسی را مطرح شد. یکی از تابوها تعهد است. دانشمند به هر اندازه ای متعهد است، گویا دانشمند نیست. از تعابیر بوردیو وام گرفتم چون اگر از حرفهای آنها وام نگیرم به رویکرد غیرعلمی، انقلابی و غیردانشگاهی متهم می شوم. دارم یارگیری می کنم برای محافظت از بحث خودم. دوگانه دیگر بحث تعهد-دانش است. دانشمند متعهد نیست. بوردیو مقاله ای به نام دانش متعهد دارد. در آتن سخنرانی می کند چون می گوید اگر یک کلمه اش را اشتباه بگویم مشکل ساز می شود. از یک دوگانه شوم نام می برد. از scholarship and treatment نام می برد. می گوید اینها را از ذهن بیرون بیاندازیم. این را تعبیر به دانش-تعهد کرده اند.

شریعتی با اشاره به اینکه، در حقوق ما جرمی برای کمک نکردن به فرد در معرض خطر داریم، گفت: بحث بوردیو این است که جامعه شناسان توصیف امر واقع می کنند. جامعه شناس مدام دارد نتایج و تبعات یک سری سیاستها را مطالعه می کند. کار جامعه این است. می گوید پیاده کردن این سیاستها چه نتایجی در برداشت. اگر دانشمند ببیند خطرات اجتماعی را و سکوت کند و تحت عنوان خنثی بودن ارزشی، جامعه را خبر نکند، مصداق کمک نکردن به فرد در معرض خطر نیست؟ آیا این سکوت نیست؟ سکوتی که جامعه شناسی نیست به پرونده های سیاسی و اجتماعی دارد جامعه شناسی را عقیم نخواهد کرد؟ دانشمند نه پیامبر است نه رهبر فکری، بلکه باید یک نقش اجتماعی برای خود تعریف کند. این دوگانه تعریف و تجویز را زیر سئوال می برد. ما یک الزام توصیف داریم. یک الزام تجویزی هم داریم. جامعه شناسان در برابر این سئوال قرار گرفتند به مطالبات اجتماعی تا چه حد باید پاسخ دهیم. به مجوز یک سکوت، جواز استعفای مدنی را ندهیم. می دانیم سیاستمدار از دانشگاه جداست.

او در پایان تاکید کرد: دورکهیم می گوید روزی فراخواهد رسید. بازگشت به دورکهیم مطرح است. دورکهیم نتیجه گیری ناامیدانه ای در کتاب صور بنیادین دارد ولی در آخر از آفرینش گری و آرمانهای جدیدی یاد می کند. اگر بگویم روزی فراخواهد رسید، این لحن یک پیامبر یهود است. چه زمانی فراخواهد رسید؟ بر اساس چه امیدی می گویید؟ بیشتر لحن آیات دینی را دارد. یک جامعه شناس دارد این را می گوید که یک پیش بینی پیامبرانه است و لحن اتوپیک، خیال پردازانه و غیرواقعی دارد. برای اینکه حتی امروز که از امید واقعی و معقول بحث می شود، بتوانیم از امید اتوپیک دفاع کنم. چون در جامعه شناسی سنتی است که تخیل اجتماعی را مبنای خود قرار داده است. جامعه شناسی علم مطالعه فکت ها و امر واقع نیست. جامعه خیال پرداز و آرمانخواه است و این باعث می شود مدام در کار ساخت واقعیت موجود باشد. واقعیت یک تخته سنگ نیست. واقعیت را هر روز و هر لحظه بر اساس آرمانها، تخیل و آزمون و خطا می سازیم.

واقع گرایی حکم می کند برای تحقیق واقعیت از خیال پردازی و آرمانخواهی استفاده کنیم. این امیدی است که به آن احتیاج داریم.

افزودن نظر جدید