روایت محمدرضا خاتمی از نظرسنجی شورای مشورتی برای انتخاب عارف و روحانی

روزنامه اعتماد در گفت‌وگویی تفصیلی با سید محمدرضا خاتمی به واکاوی انتخابات ریاست جمهوری دور یازدهم و آنچه در شورای مشورتی گذشت پرداخت.

به گزارش امید،بخشهایی از این گفت‌وگو به شرح زیر است:

شما عضو شورايي بوديد كه نظر نهايي را داد. زماني كه چند روز مانده به انتخابات به اين نتيجه رسيديد كه روحاني بماند و مورد پشتيباني خاتمي و هاشمي قرار بگيرد و نظر نهايي را به اين دو منتقل كرديد، نگران آبروي اين دو نفر نبوديد؟ نگراني نداشتيد كه اعتبار سياسي آقايان را هزينه فردي كنيد كه انتخابات را مي‌بازد؟

هيچ‌كس نمي‌توانست صددرصد پيش‌بيني كند كه چه اتفاقي مي‌افتد اما به قولي پرچم‌هاي پيروزي از دور نمايان بود، البته كمي هم مبهم بود كه اين پرچم‌ها به سود چه كساني بالا مي‌رود. ما به اين نتيجه رسيده بوديم كه پيروزي كانديداي اصلاح‌طلبان به شرط برگزاري يك انتخابات سالم و درست، قطعي است، هر كانديدايي كه باشد، البته به شرط اينكه يك كانديدا باشد. نشانه‌هايي از درون حاكميت به ما رسيد كه اين انتخابات به اينگونه خواهد شد. بنابراين برداشت ما هم از همه ظرفيت‌ها اين بود كه شركت در اين انتخابات به ريسكش مي‌ارزد. اين را هم مدنظر داشتيم كه اگر در انتخابات كانديداي پيروز نداشته باشيم، خب به جايش يك برنامه پيروز داريم.

‌ ‌ البته من فكر مي‌كنم تمام اصلاح‌طلبان بعدازظهر جمعه متوجه شدند كه آقاي روحاني مي‌تواند پيروز بشود.

اين‌جوري نيست...

يعني شما پيش از جمعه پيش‌بيني پيروزي آقاي روحاني را كرده بوديد؟

من گفتم، ما مطمئن بوديم كه اگر انتخابات با معيارهاي قانوني، درست و سالم برگزار شود، پيروزي ما قطعي است. دوم اينكه از روزهاي قبل خبرهايي از سوي حاكميت به ما رسيد كه در اين انتخابات، حوادث سال 88 اتفاق نخواهد افتاد، ما مطمئن نبوديم اما اميدوار بوديم كه به نتيجه‌يي كه مي‌خواهيم برسيم.

از دوشنبه اين خبرها شدت گرفت و بر اميدواري‌ها افزود. به تدريج وقتي جلوتر آمديم، در سه‌شنبه و چهارشنبه ديگر خيلي اميد پيروزي فزوني گرفت. آن روزها ديگر تنها نگراني اين بود كه اين بازي شطرنج به هم بخورد. اينجايش را ديگر توكل كرديم به خدا.

تصميمي كه منجر به حذف آقاي عارف شد تا چه ميزان درست بود؟

اينها گذشته است... ما به اين نتيجه رسيده بوديم كه بايد با يك كانديدا شركت كنيم. وقتي قصه صلاحيت‌ها تمام شد، دو نفر بيشتر نمانده بودند؛ آقاي روحاني و آقاي عارف. درست است كه آقاي روحاني از ابتدا گفته بود كه اصلاح‌طلب نيست اما صحبت‌ها و برنامه‌ها و مواضعي كه گرفته بود، در عمل نشان مي‌داد كه برنامه، برنامه‌يي اصلاح‌طلبانه و بسيار خوب است. بنابراين بي‌انصافي بود كه ايشان در درون جبهه اصلاحات معرفي نشود ولو اينكه خودشان آن بيان را داشتند. گفتم كه بحث ما بر سر منافع ملي بود. ما ناچار بوديم ميان اين دو، يكي را انتخاب كنيم. يك حالت داشت كه تمايل شخصي را دخالت دهيم، يكي با آقاي عارف رفيق‌تر است، يكي با آقاي روحاني، يكي را نزديك‌تر به اصلاحات مي‌دانيم و چيزهايي از اين قبيل. براي اين‌كار بايد درون جبهه اصلاحات بين نخبگان رايزني مي‌شد كه نتيجه‌اش هم معلوم نمي‌شد. يك راه ديگر هم اين بود، ميان اينها كه مناظره‌هايشان را كرده‌اند، حرف‌هاي‌شان را زده‌اند، سفرهاي‌شان را رفته‌اند، نظرسنجي شود و به مردم واگذار شود، با يك روش كاملا علمي. در 10 استان ما راي‌گيري كرديم ميان مردم عادي كه كدام يك راي مي‌آورند. خب تفاوت اينجا آنچنان قابل توجه نبود...

‌ در حدود يك درصد...

نه بيشتر از يك درصد بود. تفاوت زيادي نداشتند اما به هر روي اين يك معياري است براي ما. معيار ديگري نداشتيم كه بشود همديگر را با آن قانع كرد. ما تجربه سال 84 را داشتيم كه اگر انتخاب كانديداي اصلح را به افراد خاص و خودشان واگذار كنيم، هيچ‌وقت كسي قبول نمي‌كند كه من نسبت به ديگري ارجح نيستم. همين يك درصد هم خودش ملاك است، مجبور بوديم كه به اين اعتنا كنيم. اين فصل‌الخطاب ما شد. البته اين را مطمئن بوديم كه اين 5 درصدي يا 10 درصدي كه مردم گفتند راي مي‌دهيم، مربوط به زماني است كه پشتيباني آقايان خاتمي و هاشمي نباشد. وقتي آنها آمدند وسط، آن موجي كه اصلاح‌طلبان در سه ماه به تدريج ايجاد كرده بودند، پشت سر كانديداي واحد ايجاد شد. من اينجا بگويم كه اگر كانديداي ما آقاي عارف هم بود، همين اتفاق مي‌افتاد اما ما مجبور بوديم كه بين اين دو، يكي را انتخاب كنيم، يكي را انتخاب مي‌كرديم!؟ معيار ما نظر مردم بود.

‌ مديريت آقاي عارف براي اصلاح‌طلبان آسان‌تر نبود؟

اينها ديگر ملاك‌هاي شخصي است. خب اصلاح‌طلبان جريان‌هاي مختلفي هستند و ديدگاه‌هاي خودشان را دارند. حتي در شوراي مشورتي آقاي خاتمي كه راي‌گيري مي‌شد، نه عارف و نه روحاني، هيچ كدام برتري غالبي بر يكديگر نداشتند، اگر آنجا يك برتري وجود داشت، شايد يك سري مي‌گفتند كه ديگر نظرسنجي هم نكنيم. بسياري از اصلاح‌طلبان شناخته شده، هزينه داده، مورد قبول و مورد احترام، اصلاح‌طلبان پايدار در ستاد آقاي روحاني بودند، خب گروه ديگري هم طرفدار عارف بودند. اگر بحث نظر شخصي من باشد، ممكن است يك چيز را بگويم، اگر منظور جريان اصلاحات باشد، كه بايد برآيند همه نيروها را داشت. اين جريان هم تندرو دارد و هم كندرو، همه جور داريم، به‌راستي يك نظر كلي درنمي‌آمد از دل جريان اصلاحات كه كدام را بايد انتخاب كنيم پس راي مردم شد فصل‌الخطاب.

‌ ‌ شما به عنوان كسي كه در اين مناقشه تا آخرين لحظه‌ها هم حضور داشتيد، به نظرتان اگر راي شوراي مشورتي آقاي عارف بود، آقاي روحاني هم از راي آقاي هاشمي پيروي مي‌كرد و حاضر به كناره‌گيري مي‌شد؟

والله من نه در ستاد آقاي روحاني بودم و ملاقاتي جز يك نيم ساعتي پس از پيروزي 24 خرداد با وي نداشتم. اطلاعي ندارم كه آن‌وقت چه اتفاقي مي‌افتاد. من فكر مي‌كنم كه اگر مبناي منطقي داشته باشيم، هر دو هم مي‌پذيرفتند و اين مبناي منطقي، راي مردم شد. حالا هم كه خوب شد ديگر آخرش. نشان مي‌دهد كه مسير را درست آمديم.

برچسب‌ها :

افزودن نظر جدید