ایشان یکی از مهمترین خوانندگان تاریخ موسیقی ایران است اما این ویژگی تنها در صدای او وجود ندارد، بلکه دانش موسیقایی اوست که از دیگر خوانندگان بزرگ جدایش میکند. او فقط از صدای خوانندگان قدیمی بهره نبرده است، بلکه از هنر بسیاری از نوازندگان نیز بهره برده است و همان طور که خودش میگوید بزرگترین استادش «جلیل شهناز» است. او همچنین این قدرت را پیدا کرده است که از معرفت نهفته در هنر نیز بهره بگیرد که کمتر هنرمندی است که صاحب آن است. اینها هیچکدام برای او به آسانی انجام نشده است. محمدرضا شجریان در زندگی خود از چنان ممارست و تمرینات سختی بهره برده است که کمتر خواننده و نوازندهای میتواند مثل او برخورد کند. او تا آخرین روزهای قبل از بیماریاش این تمرینات سخت را ادامه داد. باغ هنر بم نیز از همین معرفت نهفته در وجود ایشان سرچشمه میگیرد. شما کمتر هنرمندی را میشناسید که به اندازه او به اهمیت مسائل اجتماعی و تاریخی در آثارش بپردازد. برای همین است که با بررسی آثار او میتوان دورههایی مهم از فراز و نشیب تاریخ این سرزمین را مشاهده کرد. این اتفاق در دورههای مختلف برای او دشواریهایی را به وجود آورد و حتی به ممنوعالکاری او نیز انجامید.
در آن زمان نیز که زلزله بم رخ داد، محمدرضا شجریان به جای این که خودش را تنها به برگزاری یک کنسرت محدود کند تلاش کرد اقدامی انجام دهد که برای همیشه ماندگار باشد. او به هیچ عنوان نگران ماندگاری نام خود نبوده است، بلکه نامش برای همیشه در تاریخ هنر این سرزمین به خاطر آثارش ماندگار خواهند ماند. او میخواست به تنهایی کاری انجام دهد که دستگاههای دولتی از انجام آن عاجز هستند یا انگیزه کافی برای انجامش را ندارند. او این کار را با فروتنی بسیار زیادی انجام داد و حتی زمانی که آن دشواریها را در کار برایش به وجود آوردند با متانت خودش را از این پروژه کنار کشید و به گفتن این شعر بسنده کرد که:
ما آزمودیم (آزمودهایم) در این شهر بخت خویش
بیرون کشید باید از این ورطه رخت خویش
من دو آلبوم با آقای شجریان کار کردهام که موسیقیاش را به طور مشترک با مرحوم «پرویز مشکاتیان» ساختیم، یعنی «جان عشاق» و «گنبد مینا» و همیشه این را از افتخارات خود میدانم.»
افزودن نظر جدید