- کد مطلب : 13029 |
- تاریخ انتشار : 6 بهمن, 1395 - 15:02 |
- ارسال با پست الکترونیکی
شهرداری سالهاست امنیت مردم را میفروشد
علیرضا سرحدی
واقعیت این است که متاسفانه از دهه 70 به صورت دامنه دارتری نظارت بر ساخت و ساز و ایمن سازی ساختمانها مورد معامله قرار گرفت . به عبارت دیگر به بهانه مختلف قوانین و مقررات نقض شد و برای درآمد بیشتر تراکم فروشی به محلی برای تأمین بودجه بدل شد ضمن این که مسائل فنی هم با توجه به بی دقتی و نگاه درآمدزایی شهرداریها ، از طرف سازندگان مورد توجه قرار نگرفت و بدتر از همه این که مهندس ناظر هم معمولاً از اختیارات کافی در این زمینه بهره مند نبوده و نیست.
در نتیجه این موضوع به محل اختلاف و دعوایی کهنه میان شهرداریها و وزارت راه و شهرسازی تبدیل شده و هر کدام هم توپ مسئولیت را به زمین دیگری میاندازد. نکته دیگر این که اصولاً مقوله نظارت بر ساختمان سازی به عنوان شغلی برای مهندسان ناظر تعریف نشده و آنها درآمدی مناسب از این محل به دست نمیآورند در نتیجه عجیب نیست که موضوع نظارت بر ساخت و ساز به روندی سوری و تشریفاتی بدل شود . این در حالیست که در زمینه کیفیت ساخت و ساز شهرداری به عنوان صادر کننده پروانه و پایان کار ، حرف اول و آخر را می زند و این نهاد تعیین میکند یک بنا در چند طبقه و با چه کیفیتی ساخته شود.
نتیجه نهایی هم واحدهای ساختمانی پرشماری است که ساخته شدهاند و مجوز پایان کار دریافت کردهاند اما قریب به اتفاق آنها ایمن نیستند به این ترتیب اگرچه امکان بروز تخلف از سوی مهندسان ناظر و سازنده وجود دارد اما در نهایت شهداری است که مجوز ساخت وساز و پایان آن را صادر میکند و به همین دلیل در قابل نواقص آن باید پاسخگو باشد . جالب این که شهرداری علیرغم آنچه گفته شد در جلسات مختلف و به طرق متعدد تلاش کرده بار این مسئولیت را متوجه سازمان نظام مهندسی کرده و این مسئولیت را از دوش خود بردارد.
به هر حال واقعیت این است که نظارت نظام مهندسی در این روند تام و کامل نیست و این موضوع هم دلیل روشنی دارد شهرداریها به دلیل درآمدی که از این محل عاید خود میکند مایل است بر پروسه ساخت و ساز کنترل 100 درصدی داشته باشد در صورتی که اگر نهادی مانند سازمان نظام مهندسی یا هر نهادی که ضوابط قانونی و علمی دارد امکان مداخله کسب کند اجازه برخی ساخت و سازها را صادر نخواهد کرد و این یعنی اصطکاک و مشکل باری شهرداریها.
منشاء این مشکلات هم البته باید در دهه 70 جستجو کرد یعنی سالهایی که شهرداریها خودکفا شدند و برای این خودکفایی و استقلال از دولت نیازمند محلهایی برای تأمین بودجه بودند در نهایت هم برای کسب عایدی بیشتر شهرداریها در دام تراکم فروشی و فروش ضوابط قوانین و مقررات گرفتار شدند در نهایت هم همین هدف اولیه حاصل نشد و امروز شاهدیم که شهرداریها و از جمله شهرداری تهران به شدت مقروض است و توان مالی برای پرداخت ندارد.
در چنین شرایطی شدت گرفتن نگرانیها از حوادث پیش رو کاملاً طبیعی است . واقعیت این است که وقوع یک زلزله در تهران فاجعهای بزرگ به دنبال خواهد داشت . مثال بارز این موضوع هم فروریختن ساختمان پلاسکو است در آخرین روز دی ماه تنها یک ساختمان فروریختام امکانات ما حتی برای امداد و نجات و ساماندهی همین بحران کارآمد و کافی نبود بنابراین کافی است تصور کنیم به بک علت از جمله زلزله در یک روز چندین ساختمان فروریزد . در چنین شرایطی چه خواهیم کرد؟
متاسفانه برای چنین حوادثی هیچ تدبیری اندیشیده نشده است . وقتی زلزله رودبار و منجیل رخ داد دولت وقت برنامهای برای بررسی راههای جلوگیری از حوادث مشابه تدوین کرد و نهادی جهت ارزیابی هم در شهرداری تهران تشکیل شد بریا کمک به بررسی شرایط موسسهای ژاپنی به نام "جایکا " هم پیش قدم شد که نهادی وابسته به سازمان ملل است . این سازمان در ادامه خدمات رایگانی که ارائه میدهد نقشهای برای پهنه بندی تهران بزرگ تهیه کرد و گزارش داد 20 منطقه شهر تهران در مقابل زلزله 5 ریشتری چه واکنشی نشان خواهد داد . بر اساس این گزارش نگران کننده با زلزله این 5 ریشتری ، 70 درصد ساختمانها سایب خواهند دید بلافاصله نیز راهکار مقابله با این شرایط اعلام شد یعنی برنامه ریزی 15 ساله تا 90 درصد ساختمانها ایمن شوند . در آن روزها این طرح به بایگانی رفت و فراموش شد امروز 20 سال گذشته و هنوز قدمی در این راه برنداشتهایم ضمن این که بر تعداد این ساختمانهای غیرایمن به شدت افزوده شده است . جالب این که در این مدت دست کم میتوانستیم نظارت بهتر و دقیقتری برای ساختمانهای تازه ساز اعمال کنیم که البته چنین بهبودی نیز حاصل نشد.
نمونه جالب این موضوع هم برچ 54 طبقهای تهران است که باید در 50 طبقه ساخته میشد و پروانه ساخت بر همین اساس بود اما در روزهای پایانی به دلیل عوایدی که حاصل میشد 4 طبقه به آن افزودند و این افزایش کل برج را بی دفاع و در معرض خطر قرار میدهد در آن روزها مرحوم قالیبافان از تأیید این افزایش خودداری کرد با اینهمه برج ساخته شد . این اتفاق در مقیاس وسیع در کل پایتخت به خصوص در مناطق شمال تهران رخ داده و میتواند به فاجعهای بزرگ منجر شود .
نکته دیگری که در روزهای بحران و از جمله زلزله میتواند به فاجعهای بزرگ ختم شود علمک ها و شبکه گازرسانی شهری است به عنوان رییس دفتر نمایندگی سازمان نظام مهندسی در موضوع نظارت بر لوله کشی گاز شهری در سالهای 81 و 82 شاهدم که این لوله کشیها به صورت کاملاً صوری مورد نظارت قرار گرفت و تأیید شد در نتیجه میتوان پیش بینی کرد که در صورت بروز زلزله حتی اگر ساختمانی ویران نشود گرفتار حریق خواهد شد .
یکی دیگر از بلاهایی که دامن تهران را گرفته ساختمانهای مسکونی است که ساخته شده اما برای سودآوری و ساخت طبقات بیشتر تخریب میشوند و جای خود را به بلندمرتبهها میدهند نتیجه هم واضح است ؛ از دست رفتن سرمایههای ملی آن هم در حالی که سالها از عمر مفید ساختمانها باقی مانده است.
افزودن نظر جدید