- کد مطلب : 8483 |
- تاریخ انتشار : 29 تیر, 1394 - 14:40 |
- ارسال با پست الکترونیکی
طنز/ گفت و گو با یک دلار آزاد شده
پولهای آزاد شده ایران پس از توافق هستهای، در چند قسط درحال پرداخت به بانک مرکزی است.
این پولها که مدتها در شرایطی سخت نگهداری میشدند، عاقبت آزاد شده و راهی وطن گشتهاند. در همین راستا گفتوگویی با یکی از قدیمیترین دلارهای آزاد شده در بدو ورود به کشور عزیزمان ایران انجام دادهام که با هم مرور میکنیم:
من: سلام، خیلی خوش اومدین.
دلار آزاد شده: سلام خیلی ممنونم، وای باورم نمیشه که اینجام.
من: ما هم باورمون نمیشه! الان چه حسی دارین؟
دلار: حسِ.. حسِ (بغض میکند و اشک از چشمانش جاری شده و جورج واشنگتن را خیس میکند)
من: ببخشید نمیخواستم ناراحتتون کنم.
دلار: نه خواهش میکنم، ایتس آلرایت! حس یه دلار آزاد شدهرو دارم.
من: از شرایطی که اونجا داشتین بگین. چند وقت بلوکه بودین؟
دلار: من 10 سال اونجا بلوکه بودم. 10 سال کشیدم. اولش اصلا باورم نمیشد قراره این همه وقت بلوکه بمونم، یعنی هیچکس باورش نمیشد. همهاش صحبتِ امروز و فردا بود تا اینکه اون آقا به پارگی قطعنامهدان افراد اشاره کرد. اون موقع بود که جای ما رو هم عوض کردن. از موقتی بردنمون توی بند. یک سالن بزرگ و تاریک بود که فقط یه پنجره به بیرون داشت که اون هم همیشه بسته بود.
من: چرا؟
دلار: که یه موقع باد ما رو نبره.
من: میفهمم، خیلی سختی کشیدین. باهاتون بدرفتاری هم شد؟
دلار: والا چی بگم. بیشتر بلاتکلیفی آزاردهنده بود، یو نُو؟
من: آی نُو.
دلار: اینکه معلوم نبود سرنوشت ما چیه بزرگترین آزار بود. هر چند سال یک بار، یه صحبتهایی میشد ولی اتفاقی نمیافتاد. توی این 10 سال خیلیها اومدن ما رو ببرن ولی نتونستن. ولی از دو سال قبل به این ور یک مقدار امیدمون بیشتر شده بود.
من: تدبیرتون چی؟
دلار: من نه، ولی بعضی از دوستام تدبیرشون زیاد شده بود و حتی از زیر نخ اسکناس میزد بیرون و معلوم بود.
من: خب بخشهای ناراحت کننده رو دیگه بذاریم کنار؛ الان کجا میرین؟
دلار: والا یه صحبتهایی شده و یک سری آپشن در اختیارمون قرار دادن ولی هنوز تصمیم نهایی رو نگرفتیم.
من: درمورد انتخابهایی که دارین یا درواقع همون آپشنهاتون بیشتر توضیح میدین؟
دلار: نه.
من: مرسی.
امضا: چرت نویس
افزودن نظر جدید