- کد مطلب : 11832 |
- تاریخ انتشار : 25 شهریور, 1395 - 20:07 |
- ارسال با پست الکترونیکی
عضو جامعه روحانیت مبارز: اصولگرایان رهبر واحدی ندارند
این روزها عدم انسجام در اردوگاه اصولگرایان زبان زد خاص و عام شده است. این را حتی خود اصولگرایان هم باور دارند و جزو یکی از نقدهای بزرگ به جریان متبوع خود میدانند. اصولگرایان روزهای سختی را در اردوگاه خود میگذرانند. هر کس ساز خود را میزند و به نظر میرسد که کسی نیست که میانه ماجرا را بگیرد. از یک سو، در بهارستان اصولگرایان 2 فراکسیون به نام فراکسیون ولایت و فراکسیون مستقلین ولایی دارند که هر دو نیز به روایت جداگانهای داعیهدار اصولگرایی هستند. هرچند که اصولگرایان داخل مجلس در تلاش هستند که بگویند که این 2 فراکسیون در راستای هم با یک هدف کار میکنند اما آنچه مبرهن است اینکه اصولگرایان در 2 فراکسیون جداگانه، مشغول فعالیت هستند و همین نشان دهنده این است که درون اصولگرایان انشعابی صورت گرفته است. اما بیرون از بهارستان هم اصولگرایان مشغول فعالیتهایی هستند که حداقل در انتشار اخبار بیرونی آنها، توافق نظری دیده نمیشود. برخی از آنها معتقدند که در انتخابات ریاست جمهوری آتی احتمال حمایت از حسن روحانی وجود دارد. از سوی دیگر اما برخی دیگر از آنها چون محمدرضا باهنر حمایت را مشروط میدانند و گروه دیگرشان هم چون غلامرضا مصباحی مقدم، سخنگوی جامعه روحانیت مبارز معتقدند که احتمال حمایت از حسن روحانی ضعیف است. بنابراین رویکردهای چندگانه در مواجه با یک مسئله درون اردوگاه اصولگرایان نیز میتواند در تأیید این تحلیل باشد که اصولگرایان روزهای سخت عدم انسجام را میگذرانند. اما این نبود انسجام که خود اصولگرایان نیز به آن معترفند، دلایلی میتواند داشته باشد. برخی بر این باورند که نبود یک چهره کاریزماتیک و یا اصولگرایی که ختم کلام را بگوید، دلیل اصلی این مطلب است. هر چند که به نظر میرسد این تحلیل پر بیراه نباشد، چراکه اصولگرایان امروز دیگر اصولگرایان سال 68 و 76 نیستند. از سوی دیگر جامعتین آن سالها نیز در این روزها دیگر کارکرد قبلیاش را ندارد که به راحتی جلسات تعیین خط و مشی و کلام آخرش را تشکیل دهد و دلیل این موضوع را نیز میتوان اختلافهایی بر سر حضور و یا عدم حضور مصباح یزدی که خود ساز جدایی در اصولگرایی است، دانست. امروز دیگر نه گروههای متعدد منتسب به اصولگرایی از ریشسفیدان جامعتین حرف شنوی دارند، همانگونه که به روایتی در انتخابات ۱۳۹۲ ولایتی جواب تلفن آیتالله مهدوی کنی را هم نداد، و نه شکافهایی مانند جامعه روحانیت و مجمع روحانیون وجود دارد که اصولگرایان بر علیه یکی حرف دیگری را بشنوند. امروز حتی میتوان گفت که رقبا خود از چهرههای جامعه روحانیت مبارز تهراناند، چه بخواهیم هاشمی رفسنجانی را رقیب بنامیم یا رئیسجمهور روحانی را. همین مسئله باعث شده است که عمود خیمه اصولگرایان که تا پیش از این جامعتین بودند، فرو بیافتد و گروههای متعدد اصولگرا هر یک در ارکستر سیاسی جناح راست، ساز خود را بنوازد. هر چند که در این میان نیز برخی اصولگرایان بر این باورند که چهره کاریزماتیک، تأثیری در به انسجام رسیدن جریان اصولگرایی ندارد. این مطلبی است که حجتالاسلام سید ابوالحسن نواب، رئیس دانشگاه ادیان و مذاهب در قم در گفت و گویش با «امید ایرانیان» مطرح کرد. او معتقد است که اصولگرایان سالهاست چهرهای ندارند که حرف اول و آخر این جریان را بزنند. مشروح این گفتوگو نیز در پی میآید.
آقای نواب شما فکر میکنید که در شرایط فعلی، بزرگترین نقدی که به اصولگرایان وارد است، چیست؟
نبود انسجام. اما به نظر من در کنار نقطه ضعف باید نقطه قوت هم گفته شود. درست است الان اصولگرایان انسجام ندارند اما نقطه قوتهایی دارند. مثل اینکه سر اصول خود میایستند. این اصول هم اعتقادی و مذهبی میتواند باشد و هم اینکه میتواند بر سر مواضع سیاسی بعضاً باشد.
فکر میکنید که چرا انسجام ندارند؟
منافع مشترکی ندارند.
یعنی الان منافع مشترک ندارند؟
آنها سر به زنگاه ها متحد میشوند. اتفاقی هم که در انتخابات رئیس مجلس افتاد همین بود.
برخی معتقدند که یکی از دلایل نبود انسجام در جریان اصولگرایی این است که آنها چهرهای ندارند که حرف اول و آخر را بزند.
اینطور نیست. اصلاً این افراد وقتی به جریان اصولگرایی آمدند، چهره کاریزماتیک بودند؟ نبودند. آنها بعد چهره کاریزماتیک شدند. یعنی شما فکر میکنید که وقتی آقای مهدوی کنی جوان بوده است و در این جریان حضور داشته، اصولگرایان چهره کاریزماتیک یا به قول شما کسی که حرف اول یا آخر را بزند نداشته است؟ آن زمان که اتفاقاً جریان اصولگرایی مقتدرتر بود.
چرا نباید چهرههایی چون باهنر و یا لاریجانی، همان چهرههایی مثل 30 سال قبل این افراد مانند مهدوی کنی یا عسگر اولادی نشوند؟ میخواهم بگویم که اولاً هیچ چهرهای از اول و ابتدا نمیتوان گفت که کاریزماتیک بوده است. ضمن اینکه اصولگرایان در آن سالهای قبل هم فرد واحدی را نداشتند.
یعنی اصولگرایان هیچ وقت چنین فردی را نداشتند؟
آقای هاشمی رفسنجانی، یکی از رهبران اصولگرایی با یک اعتقاد بودند و آقای مهدوی کنی هم یکی دیگر از چهرههای اصولگرایی با اعتقادی دیگر بودند. اما خب به هر دلیل الان این شرایط نیست.
فکر میکنید که الان اصولگرایان به کسی احتیاج دارند که با یک تکرار میکنم همه را زیر یک چتر جمع کند؟
اصولگرایان راه خودشان را میروند و خودشان بهتر میدانند که چه کار بکنند.
افزودن نظر جدید