فاصله خطرناک

آن‌طور که شنيده‌ايم اوايل پيروزی انقلاب اسلامی ايران، کسانی که کشور را اداره می‌کردند و تصميمات مهم دولتی و حکومتی را می‌گرفتند اکثرا جوانان و دانشجويانی بودند که تحصيلات‌شان را در دانشگاه‌های داخل يا خارج از کشور نيمه‌تمام رها کرده و برای بر دوش کشيدن بار انقلاب نوپای اسلامی، لباس خدمت به تن کرده بودند.
فاصله خطرناک

بابک بهادری

 اداره شدن کشوری مثل ايران، آن هم در شرايط حساس و متلاطم انقلاب به دست جوانان و دانشجويان بی‌تجربه و پر از شور و احساسات قابل تامل است و مزايا و معايب آن قابل بررسی است و مجال ديگری را می‌طلبد اما آنچه مشخص است اين است که جوانان و دانشجويانی که عهده‌دار اداره دولت شدند با گذشت زمان و علی‌رغم اشتباهات بسيار، با تجربه و پخته شدند به طوری که در سال‌های پس از پيروزی انقلاب اکثر مديران موفق از همان نسل جوانان و دانشجويان بی‌تجربه‌ شدند و توانستند با سازندگی و اصلاحات، پيشرفت و عدالت و تدبير و اميد، ايران را به جايگاهی که هم‌اکنون در آن قرار دارد برسانند.
در طول اين مدت نسل‌های بعد از نسل اول و دوم انقلاب پا به عرصه گذاشتند و دورانی بهتر از دوره‌ی پدرانشان را تجربه کردند. در طول اين مدت نه انقلابی بود، نه مبارزه‌ای و نه جبهه و جنگی. بچه‌های ديروز و جوانان امروز در فضايی کاملا آرام و به دور از تنش و اضطراب سال‌های قبل و بعد از انقلاب زيستند و از انقلاب و جبهه و جنگ فقط در کتاب‌ها خواندند و عکس‌ها و فيلم‌هايش را تماشا کردند. بچه‌های ديروز و جوانان امروز ديگر نمی‌دانند شرايط بحرانی چيست؟ نمی‌دانند اداره دولت انقلابی آن هم با دست خالی و هزاران هزار توطئه چگونه امکان‌پذير است؟ آن‌ها درک نکرده‌اند که وقتی صبح از خواب بيدار می‌شوی و کشورت را در حال جنگ با دنيا می‌بينی چه بايد بکنی؟
بچه‌های ديروز و جوانان امروز و پدران و مديران فردا خيلی با نسل اولی‌ها فاصله دارند و اين «فاصله» خطرناک است. خطری جدی که آينده کشورمان را تهديد می‌کند زیرا مديريت امور کشور در آينده بر دوش جوانان امروز قرار خواهد گرفت و حال سوال اين است که آيا جوانان امروز برای اين مسووليت خطير آمادگی دارند؟
دولت نهم و دهم که به دولتی با مديران جوان معروف شد رويکردی در خصوص استفاده از جوانان و تربيت آنان برای به دوش گرفتن مسووليت اداره کشور در آينده اتخاذ نمود که چندان موفق نبود. محمود احمدی‌نژاد با سپردن پست‌های کليدی و مهم به جوانان که اکثرا تجربه کافی نداشتند، کشور را در حوزه‌های مختلف با مشکلاتی مواجه ساخت، هم‌چنين طرح مشاورين جوان که در نهاد رياست جمهوری و وزارتخانه‌ها اجرا شد نيز نتوانست هدف دولت از تربيت نيروهای جوان را تامين نمايد و اکثر جوانان عضو مشاورين جوان در پست‌های کليدی و دولتی جذب شدند و طرحی برای تربيت جوانان و کادرسازی برای آينده کشور اجرا نشد. در دولت تدبير و اميد بر خلاف دولت‌های نهم و دهم استفاده از جوانان مغفول مانده است و تمامی مديران دولتی از نسل اولی‌ها هستند. البته شرايط خطير کشور و لزوم استفاده از مديران باتجربه در سطوح بالای مديريتی کشور بر کسی پوشيده نيست اما مغفول ماندن «تربيت جوانان» و «کم کردن فاصله‌ی ميان نسل‌ها» نيز توجيه‌پذير نيست.
در کنار دولت‌ها نهادهای غيردولتی و سازمان‌های مردم‌نهاد نقش بسيار موثری در زمينه تربيت جوانان و آماده کردن آنان برای به دوش کشيدن بار مسووليت اداره امور کشور در حوزه‌های مختلف دارند و می‌توانند تا حد زيادی نگرانی ناشی از فاصله‌ی ميان نسل‌ها را، با «همراه کردن نسل‌ها» برطرف سازند. همراه شدن نسل‌ها می‌تواند علاوه بر ميدان دادن به جوانان برای پيشرفت و يادگيری، تجربه نسل‌های پيش را به آنان منتقل می‌کند. «شاخه جوانان بنياد اميد ايرانيان» با اين هدف و در کنار نسل اول با تجربه کار خود را آغاز کرده است تا سهمی در کاهش فاصله‌ی نسل‌ها و دغدغه‌مند کردن جوانان و دانشجويان نسبت به آينده کشور داشته باشد. 

* دبير شاخه جوانان بنياد اميد ايرانيان و دانشجوي دانشگاه صنعتی شريف

برچسب‌ها :

دیدگاه‌ها

با درود به شما و تقدیر از اقدامات پرارج جنابعالی البته نکته ای که اینجا وجود دارد این است که نباید برنامه این باشد که بیاییم در جهت سلیقه های خود جوانانی بسازیم که همچون کپی برابر اصل ما باشند. برای اینکه زمانه و سلیقه ها عوض شود و شاید آرمانهای جوانان امروز حتی 180 درجه با جوانان گذشته متفاوت باشد.

مقاله خوبی بود... ب امید آنکه دولت جدید بتواند دغدغه اصلی بچه های دیروز (جوانان امروز) را که بیکاری می باشد برطرف کند تا آنان برای به دست گرفتن پست های مدیریتی فرداها آبدیده شوند.. با تشکر

افزودن نظر جدید