- کد مطلب : 5017 |
- تاریخ انتشار : 3 مرداد, 1393 - 23:24 |
- ارسال با پست الکترونیکی
فرصت 10ماه، پرونده10ساله
حسن محمدی
هشت هیاتی که در این قلعه اتراق کرداند، از 9صبح تا پاسی از شب در اتاقهای مختلف آن نه فقط گفت وگو که بحث،جدل و گاهی فریاد می زدند تا در این مسابقه طناب کشی هرگروهی سهم بیشتری از طناب نصیب اش شود و بسیار هم مراقب بودند تا پای شان به خط وسط نخورد اما در نهایت بازی صفر-صفر تمام شد و دیپلمات ها بعد از پایان"اسارت" از قلعه ای که در دهه هفتاد میلادی لوکسترین و گرانترین هتل اتریش محسوب می شد، بیرون آمدند تا فراموش نکنند دنیای بیرون را.
غرلندهایی که درباره دستیابی به انرژی هسته ای ایران از میانه های سال 1382 به گوش می رسید از سال1383 رسما تبدیل به موضوع شد تا همان ابتدای راه، سدی مقابل دانش هسته ای جمهوری اسلامی ایران ساخته شود اما تا امروز یعنی تابستان داغ 1393 فقط گاهی صدای غرلندها بلندتر شد و پس از گزینه های متعددی که روی میز روسای جمهور ایالات متحده در این سالها خاک خورد تنها و تنها گفت وگو و مذاکره توانست ایران را به داخل قلعه بکشاند.
غرلند، موضوع، پرونده و یا هر اسم دیگری که بر روی رفتار با ایران بگذاریم خیلی مهم نیست آنچه اهمیت دارد این است که در خلال این بحث ها انرژی هسته ای ایرانیان صنعتی شد و آرام آرام تاثیراش را از ابتدای سال93 بیشتر در زندگی و معیشت ایرانیان گذاشته است، تاثیری که بیشتر کسانی که سروکارشان با دارو و درمان است درک می کنند.
سخنان سیدعباس عراقچی، مذاکره کننده ارشد ایران نیز که گفته است: «چشم انداز برنامه هسته ای ایران صنعتی است، نه سمبلیک و در هر راه حلی باید حفظ شود»، به همین دلایل واکنش هایی را در برداشت چرا که این جمله سنگ بزرگی پیش پای 6قدرت جهانی گذاشت که درصورت برداشتن این سنگ به ما کمک کرده اند و درصورتی که پا روی آن بگذارند و در برابر برداشتن مانع صنعتی شدن انرژی هسته ای ایرانیان بایستند، آنچه که به دنیا القاء می شود این است که دیپلمات هایی که تاکنون خود را نگران نظامی بودن برنامه هسته ای ایران نشان می دادند، اکنون بیم صنعتی شدن برنامه هسته ای ایران رادارند یعنی دلواپسی از بمب هسته ای و افزایش پلوتونیوم و Nuclear breakout نیز بیشتر ژست سیاسی بوده است، شاید در واکنش به همین چشم انداز، کالین کال، معاون پیشین وزیر دفاع آمریکا در امور خاورمیانه در فارن پالیسی نوشته است: «تهران مانع بزرگی بر سر راه حل دیپلماتیک قرار داده است: پافشاری بر برنامه غنی سازی در مقیاس صنعتی».
تاکید دیپلمات های ایران بر صنعتی شدن، فعالیت های گسترده سازمان انرژی اتمی در حوزه صنعتی و بهداشتی و رونمایی از دستاوردهای مهم و بزرگی که از اواخر سال92 شروع شد از یک سو و فتوای رهبر معظم انقلاب که مهم ترین سند برای پرهیز از ورود به باشگاه کشورهای دارنده سلاح هسته ای است از سوی دیگر نشان می دهد که ایرانیان از هر اقدامی برای اعتمادسازی طرف مقابل که منجر به نادیده گرفتن حقوق هسته ای شان نشود، حمایت می کنند و این روزها نوبت 6کشور مذاکره کننده است که پاسخ رفتارهای مبتنی بر دانش محور بودن هسته ای ایران را بدهند.
در کنار موضوعات مهمی همچون «سطح غنی سازی»، «تعداد سانتریفیوژها»، «برنامه نظامی ایران»، «چگونگی لغو تحریم ها» و «دوره زمانی اجرای توافق نهایی»، اما و اگرهای دیگری نیز درباره برنامه اقدام مشترک به چشم می خورد که کار را سخت و پیچیده کرده و به وقت اضافه کشانده است. موضوعاتی که واقعا سخت و پیچیده نیست و اگر حساسیتی که طرف غربی به ایران پیدا کرده است مرتفع شود و به قول سهراب سپهری چشم های شان را بشورند و جور دیگری به موضوعات بنگرند همه مباحث حل می شود، فقط کافی است به جای نگاه کردن از بالای عینک از داخل عینک به مساله توجه کنند تا اینکه اختلاف ناشی از دوره زمانی گام پایانی که حرکت به سمت صنعتی شدن بوده و هنوز در باره آن تصمیم گیری نشده است، حل و فصل شود.
10ماه مذاکره برای حل مشکلات 10ساله و بی اعتمادی 30ساله فرصت زیادی نیست و کند بودن روند مذاکراتی نیز نشانه ای است بر این مدعا، اگرچه در طول این سالها و در هیچ دوره ای هیچکدام از طرفین اینچنین با ارده ای جدی و محکم برای حل مشکلات، نگرانی ها و دغدغه ها یشان پای میز ننشسته بودند اما جدیت صرف کارساز نیست و به اعتقاد نگارنده اگر طرفین، این مذاکرات هدفمند و کنترل شده را به عنوان فینال تلقی نکنند و حداقل نیت تعریف راندهای دیگر برای دست و پنجه نرم کردن – با نگاه حل شدن مشکلات – را در ذهن هم داشته باشند قطعا بسیاری از مباحثی که در این مذاکرات لاینحل جلوه می کند به راحتی حل خواهد شد.
افزودن نظر جدید