مراسم نکوداشت علامه محمدرضا حکیمی برگزارشد : درد و غم حکیمی این بود که چرا انقلاب با سوء سیاست‌ها به فقر مردم دامن زده است

اولین مراسم سالگرد مرحوم علامه محمدرضا حکیمی با حضور رضا داوری اردکانی رئیس فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی، حجت الاسلام و المسلمین محمدتقی سبحانی، جلال رفیع، سیدعباس صالحی نماینده ولی فقیه در مؤسسه اطلاعات،حجت الاسلام والمسلمین محمد جواد حجتی کرمانی پژوهشگر و پیشکسوت انقلابی، دکتر احسان شریعتی و جمعی دیگر از اساتید امروز یکشنبه ۳۰ مرداد ماه برگزار شد.

به گزارش امیدنامه ،رئیس فرهنگستان علوم در این مراسم گفت: بهترین وصفی که از آقای حکیمی شنیدم وصف آقای صالحی بود. وجود صفات ناهمخوان در یک شخص مطلب قابل تاملی است. از شرف همدمی و هم سخنی با حکیمی چیزی ندارم بگویم؛ اما از نسبت خود با حکیمی که مایه شرف است میخواهم مطالبی را بازگو کنم.

وی ضمن قدردانی از موسسه اطلاعات و الحیات برای ترتیب چنین محفلی اظهار کرد: از زمان جوانی ایشان را که به فضیلت آراسته بود، میشناختم. شاید همشهری بودنمان در این آشنایی بی تاثیر نبود تا اینکه ترجمه کتاب اسلام در ایران را خواندم. ترجمه را از آن جهت خواندم که در سرتاسر کتاب نقل قول‌های مورخان ایرانی آمده است. اشاره به این کتاب به این دلیل است که بگویم استاد حکیمی حواشی ارزشمندی برای این کتاب نوشت و این حواشی به غایت سنجیده و ارزشمند بیان شده بود.

اردکانی افزود: آشنایی من با استاد حکیمی به تدریج بیشتر می‌شد ولی توفیق ملاقات پیش نمی‌آمد. بزرگی اشخاص در گفتار پدید نمی‌آید؛ بلکه در رفتار آنها متجلی می شود. پاکی، دانایی، صداقت در گفتار ایشان بسیار ملموس بود. من و آقای حکیمی همدلی های بسیاری با هم داشتیم اما کمتر فرصت دیدار پیش می‌آمد و در تمام آن‌ها سعی می‌کردم کمتر سخن بگویم و بیشتر بشنوم و بیاموزم.

رییس فرهنگستان علوم ادامه داد: یکی از نوشته های من در خصوص فارابی است و بخشی از آن نیز رساله دکتری استـ در این رساله در خصوص فلسفه یونانی سخن گفتم. بنظر من فلسفه اسلامی در جهتی که فارابی آن را طرح کرده بیان شده است. خواننده دقیق می‌تواند دریابد که فلسفه فارابی با فلسفه اسلامی کمتر مورد توجه قرار گرفته است.

داوری اردکانی تصریح کرد: استاد حکیمی از کلام من فهمیده بود که پرسشی دارم اما به زبان نیاورده‌ام و پرسش این بود که: آیا از فارابی باید بپذیریم که فلسفه عین دین است؟ استاد حکیمی این را قبول نداشت که فلسفه را نباید عین دین دانست. مرحوم حکیمی ضد فلسفه نبود بلکه آن را عین دین نمی‌دانست و تبیین اندیشه ایشان این نبود که باید در بین این دو یکی را انتخاب کرد. در واقع می‌توان گفت تفکیک، رد چیزی نیست بلکه دعوت به قبول دیگری است.

داوری اردکانی گفت: آقای حکیمی درد دین داشت، و در طلب درک دین می‌کوشید و تا پایان عمر به درک حقایق معارف اسلامی مشغول بود؛ اما در ذیل روحانیت نماند. تغییری که در لباس خود داد به این معنا نبود که از روحانیت خارج شده است بلکه به این تغییر می‌توان گفت صفت روحانیت را حفظ کرده اما دیگر شغل روحانیت را ندارد.

اردکانی ادامه داد: یکی از حوادث مهم روزگار ما نسبت تازه‌ای است که میان دین و فلسفه و سیاست پدید آمده است و در هم آمیختن آنها قابل انکار نیست. در زمان ما این سه به شکل عجیبی در هم تنیده شدند. اقبال اهل دین به مشارکت سیاست از دویست سال پیش آغاز شد از ابتدا توجه به سیاست به دلیل عدم ورود عقاید باطل بود و بیشترین نگاه در زمان مشروطه رقم خورد. با آمدن رضا شاه عکس العمل در مقابل مشروطه تا کودتای ۲۸مرداد سال‌های تنفس و تمرین دموکراسی در ایران بود.

وی ادامه داد: اروپا در مقابل مشغول بازسازی خود بعد از جنگ بود و آمریکا در حال سلطه بر جهان. کودتای ۲۸مرداد آغازی برای پایان یافتن استقلال همه نهضت های ملی در سراسر جهان بود. پس از این تاریخ نهضت‌های دینی شکل گرفت. این سوال پیش آمد که سیاست دینی با جهان آشفته موجود چه باید کند و نظرهای بسیاری در این باب با سلایق متفاوت پدیدار شد. استاد حکیمی بر پاسداشت توحید و وسعت عدالتخواهی تاکید داشت. این استاد مرحوم می‌گفت با عدل است که یگانگی پدید می آید کسانی که به سیاست دینی اعتقاد دارند نمیتوانند به عدالت معتقد نباشند.

وی با تاکید بر اینکه علامه حکیمی درد عدالت داشت گفت: عدالت حرف نیست، درد است و استاد حکیمی درد عدالت داشت، و در زمان ما اگر بگویم در زمره اشخاص کم نظیر و حتی بی نظیر بود زیاده گویی نکرده‌ام.

همچنین در این مراسم حجت الاسلام والمسلمین حجتی کرمانی به بیان سخنانی پرداخت و گفت: در میان اکثریت به اتفاق کسانی که با مرحوم آقای حکیمی و آقای دعایی آشنایی نزدیک و دور داشتند، بودم. از سال ۱۳۳۲ من در مشهد بودم و با مرحوم اخوی چند ماهی ساکن مدرسه نواب مشهد بودیم و در آن سال با استاد حکیمی که جوانی بیست و چند ساله بود آشنا شدم.

این پژوهشگر حوزه دینی افزود: آقای حکیمی در آن ایام شور و نشاط عجیبی داشت. مثل آقای حکیمی سراغ ندارم. دوران‌ها سپری شد و بالاخره بعد از فوت آیت الله بروجردی نهضت جدید روحانیت آغاز شد؛ در این ایام از دور با آثار ایشان آشنا بودم اما بعد از آن با خود ایشان ارتباط گرفتم از جهت مردمی حالت برون گرایی ایشان بیشتر بود.

حجت الاسلام والمسلمین حجتی کرمانی ادامه داد: در تمام صحبت‌های مرحوم حکیمی غم مردم بود و غم مضاعف که در قلب خودش نهان کرده بود و در جلسات میگفت. حکیمی در چند سال اخیر تمام وجودش رنج بود که چرا انقلاب با این ولنگاریها و نادانی و ندانم کاری‌ها به این روز افتاده و بخاطر سوء سیاست و نادانی مردم در فقر دست و پا میزند.

وی با عنوان خاطره‌ای از مرحوم حکیمی گفت: به یاد دارم خود مرحوم حکیمی در دیداری که داشتیم نقل کردند: «آیا ما انقلاب کردیم که در پل سیدخندان خودم دیدم که، جاروکشی نان خشک را در آب می‌خیساند تا بتواند آن را بخورد؟» با حسرت و تاثر زیاد میگفت که آیا ما برای این انقلاب کردیم؟

افزودن نظر جدید