مصباح یزدی به دنبال ترمیم جایگاه متزلزل شده‌اش در حوزه علمیه

سایت خبری نامه نیوز از رسانه‌های نزدیک به مصطفی پورمحمدی در گزارشی تحلیلی به واکاوی جدایی زودهنگام آیت‌الله مصباح یزدی از فرزندانش در جبهه پایداری پرداخت.

به گزارش امید،در این گزارش می‌خوانیم:

رگه‌های جدایی آیت الله پایداری‌ها هر روز آشکارتر می شود و او که خود زمانی پایه گذار چنین تشکیلات سیاسی بود این روزها در سکوت به دنبال جبران هزینه های متحمل شده از قِبَل این تشکل سیاسی است.

 تب انتخابات ریاست جمهوری که فرو نشست و حسن روحانی کاندیدایی با سبقه اصولگرایی با حمایت اصلاح طلبان بر کرسی پاستور تکیه زد، تحلیل ها و آسیب شناسی های انتخاباتی از سوی اصولگرایان که بازی انتخاباتی را به رقیب واگذار کرده بودند آغاز شد. تحلیل هایی که در ضمن آن انگشت اتهام را پیش از همه به سوی آیت الله مصباح و تشکل سیاسی زیر لوای او یعنی جبهه پایداری نشانه گرفته بود. تشکل سیاسی تازه پا گرفته ای که با دو اقدام تک روانه و خودسرانه متوالی در انتخابات مجلس نهم و ریاست جمهوری یازدهم هزینه های زیادی را به اصولگرایان تحمیل کرد.

گویی آنکه کودک ناخواسته اصولگرایان بزرگ نشده به کودک ناخلفی تبدیل شده بود که دیگر بزرگان هم که همواره بر مشی مماشات و سکوت و گذشت حرکت می کردند بعد از انتخابات لب به سخن گشودند و صراحتا ایت الله مصباح و طیف همراه با او را از عاملان اصلی شکست اصولگرایان در انتخابات معرفی کردند. آنگونه که آیت الله محمد یزدی که در کنار آیت الله مهدوی کنی در سال های اخیر وزنه و محور وحدت بین اصولگرایان بوده اند در سخنانی پرده از بسیاری از اختلافات برداشت و تلویحا آیت الله مصباح را به دلیل تک روی در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم مورد نکوهش قرار داد و از جلسه بی نتیجه خود و آیت الله مهدوی کنی با او گفت. درددل‌های آیت‌الله همان چیزی بود که پیش از آن کریمی‌اصفهانی، دبیرکل جامعه اسلامی اصناف و بازار، گفته بود؛ یعنی اختلاف بین علما و آیت‌الله مصباح. انتقادات از آیت الله فارغ از سیاسیون از سوی علمای قم به اندازه‌ای رسیده است که بسیاری از تزلزل جایگاه آیت الله مصباح در بین حوزیان و سیاسیون سخن می گویند.

اشتباهات استراتژیک آیت الله در حمایت از احمدی نژاد تا لنکرانی!
محمود احمدی نژاد کاندیدای مطلوب اصولگرایان سنتی در  سال 84 نبود، شاید از همین رو بود که با روی کار آمدن او طیف جدیدی از اصولگرایان نوپدید گرد او جمع شدند تا اینگونه خط احمدی نژاد و هم طیفان سیاسی اش از سنت گراهای راست جدا شود. احمدی نژاد اما مرد کار حزبی و تشکیلاتی نبود و بعد از نشستن بر صندلی ریاست جمهوری به همان نوآمدگان اصولگرا هم پشت کرد و مسیری دیگر را در پیش گرفت. رییس آرادانی پاستور نه تنها سیاسیون اصولگرایان را به کناری نهاد و حلقه اول اطرافیانش را گرد خود جمع کرد که به علمای حوزه نیز که در روی کار آمدن او نقش داشتند بی توجهی کرد. آیت الله مصباح یزدی را شاید بتوان شاخص ترین چهره حوزوی دانست که در حمایت از احمدی نژاد سنگ تمام گذاشت آنگونه که در ابتدا بسیاری رییس جمهور سابق را مرید او می دانستند.

راه احمدی نژاد و ایت الله اما به سرعت از هم جدا شد، او که نقش زیادی در روی کارآمدن و حضور احمدی نژاد در جایگاه های کلان حکومتی داشت شاید انتظار داشت رییس جمهور مورد تاییدش او را بیش از دیگر علمای قم ارج نهد و در سیاست هایش با او هماهنگ باشد اما احمدی نژاد آب پاکی را آنجا بر دست آیت الله ریخت که دولت خود را لطف الهی و نه وامدار آیت الله دانست.  ماجرای قهر یازده روزه و اظهارات مشایی در خصوص مکتب ایرانی و ختم دوره اسلام‌گرایی باعث شد تا مصباح یزدی هم همچون احمدی نژاد اختلافش را علنی سازد.

به دنبال همین اختلافات بود که جمعی از اخراج شدگان دولت یازدهم و فراکسیون انقلاب اسلامی مجلس که حامیان پروپاقرص دولت در پارلمان محسوب می شدند گرد آیت الله جمع شدند و تشکیلات جبهه پایداری را راه اندازی کردند و مصباح یزدی با کمک به شکل‌گیری جبهه پایداری در جایگاه رهبر معنوی پایداری‌ها قرار گرفت و موقعیت برتر وی در قالب تعیین شورای فقاهتی به شکل نهادی تثبیت گشت.

پایداری های که از در میانه سال 90 علم حضور خود را برافراشتند و خود را در قالب تشکیلاتی اصولگرا تعریف کردند در ادامه مسیر خود طی 2 سال گذشته به معضلی جدی در بین اصولگرایان تبدیل شدند. انتخابات مجلس نهم اولین آوردگاه از سنگ اندازی های تفرقه افکنانه این طیف از اصولگرایان بود. آنجا که شاگردان و مریدان آیت الله یزدی تن به وحدت خواهی آیت الله کنی و یزدی علمای برجسته قم و تهران ندادند و مسیری متفاوت را در انتخابات طی کردند. پایداری ها اما در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم پرچم استقلال طلبانه شان را بار دیگر بلند کردند گرچه خود در میانه راه به دو دستگی و تفرقه افتادند. چه آنکه حضور دولتی ها در انتخابات طیفی از پایداری های تهران نشین را از دور آیت الله پراکنده کرد تا آنها بعد از دوری کوتاه مدت از احمدی نژاد بار دیگر به رییس جمهوری وقت رجعت کنند. اینگونه بود که تشکلات تحت لوای آیت الله به سرعت مسیر تجزیه و تفرقه را در درون خود طی کرد. اما این همه ماجرای آیت الله و فرزندانش در انتخابات ریاست جمهوری نبود. چه آنکه آنچه بیش از همه جایگاه سیاسی مصباح را در معرض تزلزل قرار داد موضع گیری خاص او از کاندیدای جبهه پایداری بود.

حمایتی که برای آیت الله پایداری ها دردسرساز شد
کامران باقری لنکرانی که با میان داری مصباح به عنوان کاندیدای جبهه پایداری معرفی شده بود با زانو زدن در مقابل استاد پاسخ حمایت او را داد . مصباح یزدی، هم در جلسه معرفی باقری لنکرانی با مبالغه گویی فراوان عنوان کرد«من در پیشگاه الهی شهادت می‌دهم در بین کسانی که در یازدهمین دوره ریاست جمهوری کاندیدا شده‌اند جناب آقای دکتر لنکرانی ‏اصلح هستند و امیدوارم که این شهادت، برگ زرینی درنامه ۸۰ ساله من باشد.» وی اضافه کرده بود: «بینی وبین‌الله شهادت می دهم که روی زمین و زیر این آسمان کسی اصلح از آقای لنکرانی نمی‌شناسم». این موضع‌گیری آیت الله مصباح مورد انتقاد بخشی از اصولگرایان قرار گرفت که تاکید داشتند رفتارهای سیاسی را نمی‌شود با فتوا و حکم شرعی جلو برد. برای موضوعات سیاسی می توان مطابق شرع و ارزش‌های اخلاقی اصول تعیین کرد اما تصمیمات سیاسی را باید متناسب با رفتار رقیب و کنش‌های متقابل بازی‌گران و البته مطابق اصول اتخاذ کرد.

در دیگر سوی انتخابات ریاست جمهوری اما ثبت نام سعید جلیلی که او را نیز کاندیدایی در مسیر خطی پایداری ها معرفی می شد بازی انتخاباتی پیچیده تر شد. او که گفته می شد به دلیل مخالفت با مصباح از قرار گرفتن به عنوان نامزد مورد حمایت جبهه محروم شده بود با ثبت نام یکباره خود شوک بزرگی به تشکیلات پایداری ها وارد کرد. بااین وجود اما مصباح یزدی پیغامی سریع به این تصمیم جلیلی مخابره کرد آنجا که وی صراحتا گفت »انتخاب لنکرانی انتخاب اصلح و شایسته‌ای است و ما در نظر خود ثابت قدم هستیم و از آن برنخواهیم برگشت.»

بالا گرفتن شائبه های رد صلاحیت کاندیدای مورد علاقه آیت الله اما گویی به سرعت او را از مسیری که در حال حرکت بود باز داشت تا او نیز به مانند مریدانش بعد از مدتی حمایت خود از جلیلی را اعلام کند.این موضع گیری های آیت الله در چند انتخابات اخیر گویی او را در معرض انتقادات زیادی از سوی روحانیون و علمای قم و تهران قرار داده است و بسیاری سکوت این روزهای آیت الله را به معنای منزوی شدن او می دانند.

آیت الله مصباح لیدر جبهه پایداری هست یا نیست؟
شاید از همین روست که مصباح این روزها خط جدیدی را دنبال می کند در پس آن انکار رهبری کردن جبهه پایداری نمایان شده است. آنگونه که وی اخیرا در مصاحبه ای با هفته نامه 9 دی صراحتا عنوان کرد«من لیدر جبهه پایداری نیستم این دوستان برای مشاوره به ما مراجعه می‌کنند والا بنده در تصمیم‌گیری‌های ابتدایی آنها دخالتی ندارم. مشورت می‌کنند ما هم نظر می‌دهیم. از ابتدا آنها آمدند سراغ ما، بنده که نرفتم سراغ آنها، آنها آمدند که نظر شما چیست ما هم نظراتی داشتیم که ارائه دادیم.»

این سخنان در حالی از سوی ایت الله مصباح مطرح شد که  نام تشکیلات جبهه پایداری انقلاب اسلامی نیز مدیون آیت الله و با الهام از دیدگاه های وی انتخاب شد.  به طوری که وی در دیداری با یادآوری آیه شریفه "ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا..." تاکید کرد که پس از دولت‌های نهم و دهم برخی از افراد به عنوان مصداق بخش اول این آیه خوب ظاهر شدند اما در بخش پایداری و استقامت در مسیر حق دچار خطا و کوتاهی شدند. بنابراین جبهه‌ای که قرار است بخش قابل توجهی از رویش‌های انقلابی را زیر یک پرچم جمع کند، باید روی مقوله "پایداری" حتی در عنوان و تابلوی خود تصریح داشته باشد.»

شاید از همین روست که برخی سخنان اخیر آیت الله مبنی بر  عدم نقش داشتنش در بین پایداری ها را سرآغازی بر جدایی وی از تشکیلاتی می دانند که از ابتدا با نام وی گره خورده بود این احتمال آنجا قوی تر می شود که در تحرکات سیاسی اخیر پایداری ها نامی از رهبر معنوی آنها نیست. چه در گردهمایی پایداری ها در دهه فجر چه در دیدارهایی که این تشکل قرار است طی روزهای آینده داشته باشد. دیدرهایی که در یک سوی آن آیت الله یزدی و سوی دیگر آن ایت الله مهدوی کنی علمای ارشد قم و تهران هستند.

پیش از این نیز پایداری ها بعد از انتخابات ریاست جمهوری در صدد دیداری با مصباح یزدی بودند که با دست رد وی بر سینه شان مواجه شدند. کنار هم قرار دادن این مولفه ها در کنار تلاش مصباح برای بازیابی چهره اش در بین علمای حوزه نگاه ها را به سمت جدایی پدر معنوی از فرزندانش چرخانده است. گویی جریان تازه پا گرفته زودتر از موعد خود به خط پایان در حال نزدیک شدن است.

بسیاری از تحلیل‌گران اصولگرا معتقدند از آنجا که این جریان در انتخابات تک‌روی کرده است باید در انتخابات وزن سیاسی‌اش مشخص شود تا پیش از این برای جریان اصولگرایی تکلیف مشخص نکند.

تشکیلات بعدی آیت الله مصباح یزدی چه خواهد بود؟
آیت‌الله یکی از فعال‌ترین روحانیونی است که در دو دهه اخیر و حتی پیش از آن به تشکل‌سازی روی آورده است. او منتقد حوزویان است که کمتر به جمع‌گرایی و تشکل‌سازی توجه می‌کنند و البته تشکیلاتی ناب را می‌پسندد. تا جایی که حلقه حقانی (برخی از دانش‌آموختگان مدرسه حقانی که پس از انقلاب اسلامی در مناصب قضایی، اجرایی و امنیتی به ایفای نقش پرداختند) نیز به مذاقش خوش نمی‌آید: «احتیاج به یک گروه متشکل یا به تعبیری به یک شبکه فرهنگی داریم. حقیقتش این است که ما در حوزه عادت نکرده‌ایم به اینکه یک چنین تشکل‌هایی با اهداف فرهنگی برای فعالیت‌های درازمدت داشته باشیم... البته یک تشکلی از فارغ‌التحصیلان مدرسه منتظریه [حقانی] هست که بعد از انقلاب تشکیل شد و گویا جلسات ماهیانه دارد و دارای برکاتی است. ولی آن نیز اساسا برای یک هدف فرهنگی خالص تشکیل نشده است.»

البته این تشکیلات همچنان که مدنظر آیت‌آلله است «حزب» نیست، او در زمان تشیکل جبهه پایداری نیز تاکید زیادی داشت که این تشکل سیاسی به سمت حزب شدن حرکت نکند چه آنکه او از گذشته‌های دور مخالف تحزب‌گرایی بود. او خود بر این مسئله تصریح کرده و روزهای آغازین شکل‌گیری حزب جمهوری اسلامی را به یاد آورده است: «عضویت در یک حزب یا گروه یا دسته وابستگی فکری و علاقه غیرعقلانی می‌آورد. برای همین در همان اوایل انقلاب که شهیدبهشتی همراه دوستانش حزب جمهوری اسلامی را تشکیل دادند، چون تعهد حزبی را مغایر با ارزش‌ها و باورهای دینی می‌دانستم، به عضویت آن در نیامدم.»

آیت‌الله مصباح یزدی بعدها اما در تشکل جمعی از طلاب و فضلای دهه 40 که بعدها نام «جامعه مدرسین حوزه علمیه قم» را گرفت، حضور یافت. وی در سال 66 به سوی تشکیل مجموعه‌ای مستقل تحت مدیریت خود گام برداشت که «بنیاد فرهنگی باقرالعلوم» نام داشت. این موسسه سنگ بنای مجموعه‌ای شد که در سال 74 با مجوز رسمی وزارت علوم تاسیس شد. موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی. این مجموعه اگرچه یک موسسه آموزشی تلقی می‌شد، اما براساس باور موسس آن تمام تار و پودش به گونه‌ای طراحی شده بود تا یک «تشکیلات» را بیافریند.

شکل‌گیری دولت نهم و دهم اگرچه به نوعی میدان تبلور سیاسی تشکیلات آیت‌الله مصباح یزدی بود و برخی از فعالان این تشکیلات در جایگاه مقامات و صاحب‌منصبان دولتی قرار گرفتند اما از سوی دیگر رخ‌نمایی و عرضه برخی نظرات و برنامه‌ها از سوی اسفندیار رحیم‌مشایی و برخی حواریون دیگر محمود احمدی‌نژاد، برنامه‌ها و دغدغه‌های آیت‌آلله را جامه عمل نپوشاند. اگرچه مواجهه در ابتدا با انتقاداتی نرم که از آنها به عنوان «خودانتقادی» یاد می‌کردند، شروع شد، ولی پایان آن به جدایی کامل انجامید. او در این راستا و همچنین مقابله با جریان‌های معترض در انتخابات 88 محور شکل‌گیری دو تشکیلات شد، تشکیلاتی که اگرچه وابسته به موسسه‌اش نبودند، اما جدا از آیت‌الله نیز قلمداد نمی‌شدند. او در مراسم شکل‌گیری هر دو تشکیلات سخنران بود.تشکیلات اول «قرارگاه فرهنگی عمار» و دیگری «جبهه پایداری انقلاب اسلامی» بود. تشکیلاتی که می رود کم کم خط هدایتی خود از آیت الله را جدا کند.

دیدگاه‌ها

لعنت براصلاحات کوری !!اآیت الله تاچشمت کوربشه همه میدونن تودولت خاتمی چشم دیدن آیت الله عزیزمارونداشتید تا چشتون درآد درود بر آیت الله العظمی مصباح یزدی

افزودن نظر جدید