- کد مطلب : 3885 |
- تاریخ انتشار : 7 فروردین, 1393 - 15:20 |
- ارسال با پست الکترونیکی
مهرعلیزاده: اگر روحانی کناره گیری میکرد ، عارف رییس جمهور می شد
به کزارش امید به نقل از مثلث آنلاین بخشی از مصاحبه سالنامه مثلث با مهرعلیزاده در پی می آید:
اصلاحطلبان در روزهای منتهی به برگزاری انتخابات یک تصمیم مهم گرفتند که نتیجه انتخابات را به نفع آنها رقم زد. آنها دو راه پیشرو داشتند؛ یکی اینکه همه پشتسر آقای عارف قرار بگیرند و در نبود افراد اصلاحطلبی مثل شما یا افرادی نزدیک به اصلاحطلبان مثل آقای جهانگیری شانس ایشان را برای پیروزی افزایش دهند. اما در روزهای آخر، آقای خاتمی و دوستان شما به هر دلیلی و فارغ از اینکه شانس چه کسی برای پیروزی بیشتر است، تصمیم میگیرند از آقای روحانی حمایت کنند. تحلیل شما از این تصمیم و عملکرد چیست؟ یعنی براساس تجربه سال 84 اینطور عمل کردند یا به این نتیجه رسیدند که این تنها راه بازگشت به قدرت است؟
به نظر من هیچ کدام از اینها نبود؛ چراکه با ثبتنام نکردن بنده و آقای جهانگیری و انصراف آقای شریعتمداری عملا تجربه انتخابات 84 تکرار نمیشد. من در تصمیمسازی آن اتفاقات حضور نداشتم اما آن چیزی که من برداشت میکنم این است که در فاصله سه روز مانده تا انتخابات مشخص شد که اندیشه اصلاحطلبی به پیروزی در انتخابات بسیار نزدیک است. تحلیلها و نظرسنجیهای هفته آخر نشان میداد که باتوجه به پیشروی دو کاندیدای نزدیک به اصلاحطلبان، شانس پیروزی این جریان بسیار زیاد است. نظرسنجیها نشان میداد که در هفتههای منتهی به انتخابات، شرایط بهگونه دیگری است.
در واقع بعد از مناظرهها، شرایط تغییر کرد.
بله؛ بدیهی بود که در این شرایط باید تصمیم مناسبی اتخاذ میشد و یکی از این دو نفر باید در صحنه باقی میماندند. البته این مساله از هفتههای قبل نیز مطرح بود؛ هر چند آقای روحانی از ابتدا اعلام کرده بود که من وابسته به هیچ جریانی اعم از اصولگرا و اصلاحطلب نیستم و مشی من اعتدالی است اما در عین حال مواضع ایشان به اصلاحطلبان نزدیک بود. باید تصمیمی گرفته میشد که عملیاتی باشد. نفس تصمیمگیری، هم سینرژی ایجاد میکند و هم نتیجه مثبتی میدهد و همین اتفاق هم افتاد.
اگر در شرایط فعلی از شما بپرسند که اگر در آن روزها آقای عارف به جای آقای روحانی انتخاب میشد، باز هم همین نتیجه رقم میخورد، چه پاسخی میدهید؟
منظورتان این است که آقای عارف پیروز میشد یا نه؟
بله.
بله پیروز میشد.
یعنی هیچ تفاوتی نبود؟
نه. چون تمام انرژیها در کنار یکدیگر قرار گرفته بودند.
معتقدید فرقی نداشت که چه کسی بیاید؟
شخصیت کاندیداها بسیار مهم است و هر دو نفر، افراد ارزشمندی بودند؛ اما سینرژی که در اثر اعلامحمایتها ایجاد شد، معطوف به کاندیدای مور حمایت آن جمع بود.
در اینجا بحث مهمی پیش میآید که البته اصلاحطلبان از ورود جدی به آن پرهیز میکنند. برخی اصلاحطلبان مثل آقای حجاریان، آقای منتجبنیا و افراد دیگر میگویند که آقای روحانی رای خود را از اصلاحطلبان دارد و اصلا به دلیل حمایت اصلاحطلبان پیروز شد. فارغ از نگاه اصولگرایان به این موضوع، فکر میکنید که رای آقای روحانی تا چه حدی متعلق به اصلاحطلبان و بدنه اجتماعی آنهاست؟ البته آقای رفیقدوست میگفت که آقای روحانی به ایشان گفته است من رای خودم را مدیون آقای هاشمی و آقای خاتمی نیستم و خودم رای آوردهام.
نمیتوانیم بهطور دقیق و براساس عدد و رقم بگوییم. اما من فقط این مساله را در نظر میگیرم که وقتی یک وزنهبردار وزنه 255 کیلویی را بلند میکند، ولی لازم است وزنه 256 کیلویی را هم بلند کند که رکورد را بشکند؛ 255 کیلو از آن وزنه در کنار آن یک کیلو ارزشی پیدا میکند. اگر از این منظر نگاه کنیم، مجموع این همتها، توجهات و همسوییها باعث رای و اقبال مردم به برنده شد.
اگر بخواهیم از ماجرای انتخابات بگذریم، باید یک مساله دیگر را هم بررسی کنیم و آن، این است که اصلاحطلبان میگویند ردصلاحیت آقای هاشمی و حمایت ایشان از آقای روحانی باعث شد که آن فضای روانی خاصی که در جامعه به وجود آمده بود، به سمت آقای روحانی هدایت شود و این مساله بسیار پررنگ است. یعنی یک مجادله سیاسی فارغ از بحثهای جناحی که وقتی پای صحبت آنها مینشینیم، هم نزدیکان آقای هاشمی میگویند که کار ما بود و هم نزدیکان آقای خاتمی. در فضای تحلیل سیاسی، ردصلاحیت آقای هاشمی تا چه حدی در پیروزی آقای روحانی موثر بود؟
بیتاثیر نبود، همانطور که گفتم نمیتوان بهطور دقیق مهندسی کرد و اعداد و ارقام دقیق داد، اما فضایی که این مساله در جامعه ایجاد کرد به این پیروزی کمک کرد.
افزودن نظر جدید