نگاه معامله قرن متوجه مساله اعراب و اسرائیل

مهدی مطهرنیا-طرح موسوم به معامله بزرگ قرن که توسط کوشنر داماد ترامپ به‌عنوان مشاور عالي او دنبال شد تلاش ايالات متحده آمريکا براي پايان دادن به پرونده اعراب و اسرائيل را مدنظر دارد که در سايه حمايت از اسرائيل به نوعي تلاش خود را در جهت عادي‌سازي روابط ميان اسرائيل و کشورهاي بزرگ عربي و دولت‌هاي حاکم بر پايتخت‌هاي حاکم بر اين کشور دنبال مي‌کند و در سايه آن به مقوله فلسطين و تشکيل دولت فلسطيني مي‌انديشد.

 در واقع اولويت اساسي طرح آمريکايي‌ها زمينه‌سازي براي آشکار نمودن بيشتر روابط دولت‌هاي عربي با اسرائيل در سايه اين طرح و از پشت پرده خارج کردن روابط تل‌آويو با پايتخت‌هاي کشورهاي عربي در دهه گذشته است که نقطه عطفي از اين جهت به حساب مي‌آيد. چرا که فلسطيني‌ها احساس مي‌کنند اصل قضايا به جاي اينکه در پي حل مساله فلسطين به گونه‌اي باشد که فلسطيني‌ها آن را ايده‌آل تصور کنند بيشتر درصدد حمايت از تل‌آويو و رژيم حاکم بر اسرائيل مد نظر آمريکاست. به‌گونه‌اي که محمود عباس نيز در مقابل آن موضع‌گيري کرده است. اگرچه موضع‌گيري‌هاي کنوني محمود عباس نخواهد توانست کاري را به پيش ببرد و در نهايت او را نيز به سرنوشت ياسر عرفات دچار خواهد کرد. اما بايد بپذيريم که آمريکايي‌ها اکنون در پي حل و فصل مناقشه اعراب با اسرائيل و در سايه آن حل مساله فلسطين هستند و فلسطيني‌ها بار ديگر مي‌توانند به سياق گذشته وارد عمل شوند و با ايجاد مقاومت شديد در برابر ايالات متحده آمريکا عرصه را براي وقوع انتفاضه‌هاي ديگري بازگشايي کنند که در نهايت تجربه شده و معادله اعراب و اسرائيل را در وضع موجود بين فلسطيني‌ها و اسرائيل نگه خواهد داشت، اما طرح کنوني با توجه به مقدمات قبلي و آنچه که از قبل؛ از منظر عملياتي بين اعراب و اسرائيل صورت پذيرفته است زمينه‌ساز ايجاد فضاي مناسب براي حل و فصل مسائل اعراب با اسرائيل خواهد بود. چرا که تمايل پايتخت‌هاي کشورهاي عربي به آن است که از پرونده اعراب و اسرائيل گذر کنند و مساله فلسطين را به‌عنوان يک مساله قديمي و کهن از نظر دور بدارند و يا به عبارت ديگر با حل و فصل حداقلي آن به نفع ملت فلسطين وارد عمل شوند. اين بيشتر مي‌تواند واگرايي نگرش‌هاي مقاومت محورانه در ميان فلسطينيان را با کشورهاي عربي فراهم کند. فلذا گرايش شديدتر به ايران را در جهت حمايت از آرمان فلسطين به‌وجود آورد. اما نکته اينجاست که آمريکايي‌ها با فشارهايي که به ايران وارد کرده‌اند و توانسته‌اند در اين محيط وارد عمل شده و زمينه‌ساز ايجاد فضايي شوند که ديگر ايران نتواند به‌گونه‌اي کلاسيک و منطبق با آنچه که در 4 دهه اخير به حمايت از فلسطين در برابر اسرائيل مي‌پرداخت اقدام کند. شايد بتوان گفت يکي از عوامل مطرح کردن اين طرح توسط ايالات متحده آمريکا در اين زمان برگرفته از همين نکته و در واقع آسودگي نسبي از توان ايران در حمايت از آرمان فلسطين از نظر مالي و معنوي است. بايد بگوييم آنچه که تحت عنوان معامله بزرگ قرن مطرح است بيش از آنکه به فلسطين نگاه داشته باشد نگاه خود را متوجه مساله اعراب و اسرائيل و حل و فصل مسائل ميان اسرائيل و پايتخت‌هاي عربي نموده است.

افزودن نظر جدید