- کد مطلب : 14831 |
- تاریخ انتشار : 11 مرداد, 1396 - 14:55 |
- ارسال با پست الکترونیکی
٧٧ سال مقاومت ادبي
در اين گفتوسخنها بحث از ادبيات است و نوشتن. دولتآبادي در يكي از همين نشستها بهمناسبت تجديدچاپ «روزگار سپريشده مردم سالخورده»، از مسير نيمقرن نوشتن خود ميگويد، «دنبال چيزي نبودم تا به آن برسم مگر خودِ نوشتن، و از نظر من نوشتن يك ضرورت بود و من اين ضرورت را به انجام رساندم و هنوز در حال انجامش هستم. بهيادم ندارم هرگز چيز خاصي در ازاي نوشتن خواسته باشم بهدست بياورم مگر امكان نوشتن و انتشار آن اگر ممكن بشود!» از دولتآبادي هنوز در آستانه هفتادوهفتسالگي آثاري مانده است كه بهچاپ درنيامده و سالياني است در انتظار چاپ مانده است: «طريق بسملشدن» و رمان پُرماجراي «زوال كلنل» كه بارها به آستانه چاپ رسيد و سرانجام از انتشار بازماند، و زندگينامهاي به قلمِ خود او با عنوان «عبور از خود».
مراسم زادروز محمود دولتآبادي در ميان اصحاب فرهنگ و دوستان قديم او برگزار شد. در اين مراسم چهرههايي چون لوريس چكناواريان، حسين عليزاده، جعفر پناهي، بهرام دبيري، محمد شمسلنگرودي، حافظ موسوي، سيدعلي صالحي، حسين سناپور، محمود معتقدي، حسن كيائيان، محمدعلي جعفريه و عدهاي ديگر از اهالي هنر، سينما و تئاتر حضور داشتند. در ابتدا محمود دولتآبادي كتابهايش را براي علاقهمندان زيادي كه در اين مراسم حضور داشتند امضا كرد و سپس برنامه با اجراي يارتا ياران آغاز شد. سپس محمود معتقدي شعري خواند و آن را به محمود دولتآبادي تقديم كرد و بعد محمد شمسلنگرودي با اشاره به تاريخ بشر كه با مرگ هابيل آغاز شد و امروز به داعش رسيد گفت: «هنرمندان زندگي را مديريت ميكنند و سياستمداران مرگ را. آقاي دولتآبادي ما شما را دوست داريم چون زندگي را مديريت كرديد و ما به شما افتخار ميكنيم و ممنونيم كه به دنيا آمديد».
حسين سناپور هم با اشاره به نامهاي كه نويسندگان در آستانه انتخابات در حمايت از روحاني نوشتند و بندي را به درخواست انتشار آثار دولتآبادي اختصاص دادند چون او را نماينده روح جمعي داستاننويسي ايران ميدانند، درباره جايگاه دولتآبادي در عرصه ادبيات و فرهنگ صحبت كرد. جواد مجابي هم زادروز رفيق قديمش را تبريك گفت و او را از معدود هنرمنداني خواند كه محبوب خاص و عام هستند. در پايان مراسم نيز محمود دولتآبادي با تشكر از حضور اهالي ادبيات و فرهنگ به صحبت پرداخت. او با اشاره به امكاني كه اخيرا فراهم شده است براي داستاننويسان تا دور هم جمع شوند و تئاترهاي بسياري كه روي صحنه ميرود گفت: «ما خواهان همين گشودگيها هستيم و من آرزو ميكنم جوانان جامعه ما به سمت نوع زندگياي بروند كه بيشتر رفاقت باشد تا سوءظن. دليلي براي دشمني وجود ندارد». همچنين فيلمي هم در اين مراسم پخش شد كه در آن دولتآبادي از زندگي روزانه، عادات نوشتنش و همچنين ادبيات و هنر صحبت كرده است. در اين فيلم دولتآبادي از عشق به مادر و پدرش ميگويد و درباره داستاننويسي و شيوه نوشتنش هم صحبت ميكند. او در بخشهايي از اين فيلم ميگويد: «من هنر را از كاركردن ياد گرفتم نه از تئوريهاي ادبي... هروقت نتوانستم كار كنم بدانيد كه انگيزههاي اجتماعي در من كم شده... من هميشه روزها كار ميكردم و طبعا شب بايستي مينوشتم. ديگر اينكه فضيلت شب آن است كه انسان خودش هست و خدا و هيچكس ديگري جز شما نيست و صفحه سفيد كاغذ و احساس آزادي تمام... بعدا كه با مولوي آشنا شدم متوجه شدم كه او هم شب را خوب ميشناخته.»
محمود دولتآبادی در این مراسم اظهار کرد: درباره نوشتن، خواندن و یادگیری به شما اطمینان میدهم هرکاری توانستهام، کردهام. چیزی که باعث جمعشدن شما در اینجا شده است من نبودم بلکه من بهانه حضور شما در این جمع بودم. اینکه بتوان این تعداد را در مکان محدود یکجا جمع کرد، کار مشکلی است البته اگر پیشنهاد میکردیم سالنی در اختیار ما قرار دهند، این کار انجام میشد زیرا این امکان را به بچههای ادبیات دادهاند که دور هم جمع شوند.
این نویسنده با اشاره به افتتاح تئاترهای جدید، افزود: ما خواهان گشادگی، ملایمت و روند منطقی در زندگی اجتماعی خود هستیم، رنجها را با آرزوی یک زندگی درست، بامدارا و انسانی تحمل کردیم و همچنان آرزومندیم.
او خاطرنشان کرد: آرزو دارم در جامعهای زندگی ادامه پیدا کند که مردم علیه خود نباشند. مردم این امکان را داشته باشند که یکدیگر را دوست بدارند. متاسفانه جامعه ما دشمنخو شده است و افراد نسبت به یکدیگر سوءظن دارند که این از شرایط خوبی خبر نمیدهد. من آرزو میکنم به سمت نوعی از زندگی حرکت کنیم که جوانان بیشتر رفاقت داشته باشند تا سوءظن، بیشتر دوستانگی حضور داشته باشد تا دشمنی. دلیلی برای دشمنی وجود ندارد.
دولتآبادی اظهار کرد: یکی از شانسهایی که خداوند به من داده است این است که میتوانم همه آدمها را در سر جای خود دوست بدارم. یکی از رمزهای آفرینش این است که انسانها بتوانند یکدیگر را دوست بدارند و به یکدیگر احترام بگذارند.
او در پایان سخنانش از مدیا کاشیگر که به تازگی از دنیا رفته است، یاد کرد.
یارتا یاران که اجرای مراسم را برعهده داشت در سخنانی گفت: محمود دولتآبادی در زندگی همه ما حضور داشته است که این موضوع نشاندهنده اهمیت ادبیات است. در بین تمام حرفههای هنری نوشتن معصومانهترین و سختترین کار هنری است. در اصل نوشتن مصیبتی است برای خود. محمود دولتآبادی از رنجکشیدهترین هنرمندان ایران است.
یاران با بیان اینکه نوشتههای محمود دولتآبادی قلمرو بسیار وسیعی از ایران را در برابر ما میگذارد، اظهار کرد: ما به خاطر اینکه محمود دولتآبادی این قلمرو را در برابر ما قرار داده مدیون او هستیم زیرا اگر هزار سال هم زندگی کنیم قادر به کشف و دیدن آن نیستیم. محمود دولتآبادی هرگز قلم خود را بر زمین نگذاشت، اگر هم میگذاشت چیزی از او کم نمیشد.
در ادامه مراسم تولد دولتآبادی، شمس لنگرودی با بیان اینکه محمود دولتآبادی را دوست دارد، دلایل دوستداشتن خود را اینگونه بیان کرد: تاریخ بشر با مرگ و میر شروع شده است. از آن زمان که قابیل برادر خود را کشت تاریخ شروع شد تا رسید به داعش. سیاستمداران در طول تاریخ مدیریت مرگ کردند و هنرمندان مدیریت زندگی. اگر از اول مشروطه تاکنون حساب کنید خیلی از سیاستمداران آمده و رفتهاند البته احترام بسیاری از آنها واجب است اما کسانی که مدیریت زندگی کردن و هنرآفرینی داشتند به اندازه انگشتان دست نیستند. من به این دلیل روشن شما را دوست دارم که مدیریت زندگی کردید.
این شاعر با بیان اینکه در هر دورهای چیزی مد بود، گفت: در دوره ما مارکس مد بود. همه ما مارکسیست بودیم البته نه همه ما. برخی واژهها بود که ما باید آنها را میفهمیدیم. یکی از آن واژهها دیالکتیک بود. دیالکتیک را من هرچقدر میخواندم نمیفهمیدم. با خواندن داستانهای شما بود که فهمیدم دیالکتیک یعنی چه. آقای دولتآبادی من به شما افتخار میکنم. به قول نیچه یا هر کس دیگری که این جمله را گفته است: «اگر هنرمند نبود واقعیت ما را خفه میکرد».
او در ادامه سخنان خود خطاب به محمود دولت آبادی گفت: متشکرم که به دنیا آمدید و خوشحالم از اینکه خیلی گرفتاری کشیدید. هنر زاده رنج نیست اما برادرزاده رنج است و این رنج بود که باعث شد شما دولتآبادی شوید. من به شما علاقه زیادی دارم زیرا زندگی را به ما آموختید و تحمل مشکلات را برای ما آسان کردید.
سپس جواد مجابی با تبریک زادروز محمود دولتآبادی گفت: دولتآبادی محبوب خاص و عام است. معمولا ادبیات گاهی به خاص و گاهی به عام رو دارد ولی کسانی هستند که هر دوی آنها را دارند. محمود دولتآبادی این بخت را داشت در عین حال که خاصان ادبی این مملکت کارهای او را پسندیدند و دوست داشتند عامه مردم نیز کارهای او را دوست داشتند. شاید بتوان گفت این دهه، دهه دولتآبادی بود.
این شاعر شعری را که ۱۶ سال پیش سروده بود. برای تولد محمود دولتآبادی خواند.
حسین سناپور در ادامه مراسم با اشاره به بیانیه هشت مادهای که یک بند مختص به محمود دولتآبادی و کتابهای در محاق مانده او داشت،گفت: زمانی که یکی از داستاننویسان این بیانیه را دید گفت چند بند این بیانیه به صورت کلی است و مطالبه همه ما را در بر میگیرد. شاید لازم نباشد که یک بند در مورد دولتآبادی باشد و توضیحی که من به او دادم این بود که دولتآبادی برای ما یک شخص نیست. او بیشتر از یک فرد است. او برای ما حکم پرچم و نماینده روح جمعی داستاننویسان حاضر است.
او افزود: دولتآبادی به این سادگیها به اینجا نرسیده است که من از او به عنوان روح جمعی داستاننویسان یاد کنم و این نه حاصل سالهای سال نوشتن دولتآبادی بلکه نتیجه رفتارهای او در این همه سال بوده است. به نظر من دولتآبادی نمونه روح جمعی ایرانی است با نجابتی که دارد. میتوانم به شخصه بگویم روح جمعی ما چیزی که در آن متبلور میشود نجابت است که این نجابت در محمود وجود دارد.
این نویسنده با بیان اینکه از کتاب «جای خالی سلوچ» در کلاسهای داستاننویسی استفاده کرده است، گفت: در این کتاب از شخصیتهای زیادی استفاده شده است که این نشان میدهد محمود دولتآبادی بسیار خوب شخصیت میسازد. به نظرم زمانی یک نویسنده میتواند شخصیت بسازد که تمام آن آدمها را درون خود داشته باشد و اگر نداشته باشد نمیتواند شخصیتی خلق کند. به نظر من دولتآبادی یکی از چند نویسندهای است که بسیاری از آدمها را در وجود خود داشته و آن را پرورانده و در داستانهایش به ما نشان داده است.
این نویسنده خاطر نشان کرد: دولت آبادی نماینده بسیاری از مردم ما در داستانهایش است. ما روح جمعی بسیاری از آدمها را اگر جمع کنیم چکیدهاش میشود محمود دولتآبادی.
همچنین محمود معتقدی در ادامه مراسم شعری را با عنوان «کلیدر» محمود دولت آبادی خواند.
در ادامه مراسم در محل کتابفروشی هنوز، فیلمی از گفتوگوی جدید دولت آبادی با ایسنا برای حاضران پخش شد.
در پایان مراسم، علیاکبر شکارچی - کمانچهنواز پیشکسوت - آهنگ تولدت مبارک را که در مایه دشتی ساخته است برای تولد دولتآبادی نواخت و در پایان، محمود دولتآبادی شمعهایی را که روی کیک تولدش با طرح جلد کلیدر بود، فوت کرد.
افزودن نظر جدید