پهلوان پنبه‌های دلواپس قدرت

گاهی برخی در مناظرات و مباحثات، خودشان یک حریف ضعیف و سطحی می‌سازند و بعد به جنگ همان حریف ضعیفِ ساختگی می‌روند و با افتخار پیروزی خود را بر همان حریف ضعیفِ ساختگی جشن می‌گیرند!

به گزارش امیدنامه به نقل از انتخاب، گاهی برخی در مناظرات و مباحثات، خودشان یک حریف ضعیف و سطحی می‌سازند و بعد به جنگ همان حریف ضعیفِ ساختگی می‌روند و با افتخار پیروزی خود را بر همان حریف ضعیفِ ساختگی جشن می‌گیرند!

 امروز نيز حکایت دلواپسان قدرت، حکایت همان مغالطه پهلوان پنبه‌ای است. خودشان یک چیزی را به حریف نسبت می‌دهند بعد خودشان به همان چیز حمله می‌کنند و پاسخ می‌دهند و به این شکل اذهان مخاطبان را زیرکانه و سخيف منحرف می‌کنند تا مطالب خوساخته مبتذل، جایگزین سؤال و جواب‌های واقعی که مشت آنان را باز می‌کند گردد.

یکی از این مغالطات بحث "اعتماد" به آمریکا است. اگر دلسوزان بطور کلی بحث مراقبت نسبت به اعتماد به آمریکا را مطرح می‌کنند، دلواپسان قدرت، مخاطب اعتماد به آمریکا را مذاکره‌کنندگان و دولت و حامیانشان معرفی می‌کنند.

وقتی در حین مذاکرات، دکتر حسن روحانی، میخواست برای مذاکرات مثالی بزند، از مذاکره امام حسین علیه‌السلام و عمرسعد مثال زد و گفت امام حسین با دنیا اتمام حجت نمود با اینکه طرف خود را دشمن لجوج و خون‌ریز می‌دانست(آبان93، در جمع مردم زنجان). وی در جلسه هیأت وزیران پس از آنکه از ملاقات امام و عمرسعد برای رسیدن به نتیجه‌ای بجز جنگ سخن می‌گوید ادامه می‌دهد که: "باید توجه داشت امام حسین(ع) با کسانی صحبت می‌کرد که هیچ منطقی را متوجه نبوده و از هیچ جنایتی دریغ نکرده و جزو اشرار تاریخ و جهان بودند.(4آبان93)

از این سخنان بوی اعتماد می‌آید؟ آیا دلواپسان قدرت، یک جمله از روحانی و تیمش سراغ دارند که بگوید ما با اعتماد به طرف‌های مذاکره‌کننده پا به عرصه مذاکرات گذاشته‌ایم؟ یک جمله سراغ دارند که طرف‌های مذاکرات را دوست و برادر و یا خیرخواه و منطقی یا هر چیز شبیه به این مفاهیم خوانده باشند؟

آیت الله هاشمی نيز در همایش ملی توسعه پایدار و متوازن منطقه‌ای بیان نمود که: باید بدانیم که کار تیم مذاکره‌کننده سخت است چراکه طرف مقابل، "شیطان" و زبردست است.(12اسفند93)

آیا این سخنان نشانه اعتماد است؟ اصلا با اطلاعات اندکی از معادلات روابط بین‌الملل متوجه خواهیم شد که روابط بین‌المللی جنگ قدرت است و منافع، و نه هیچ برادری و دوستی دیگر. هیچ اعتمادی در میان نیست، همه با علم دیپلماتیک و حقوق بین‌الملل، و با دقت تمام با یکدیگر مذاکراتی را دارند تا هر چه بیشتر برای خود از غیر راه جنگ و خونریزی امتیاز بگیرند. مانند مذاکرات ما با صدام برای مبادله اسرا، خط سرخ میان شوروی و امریکا در زمان جنگ سرد و... هیچ نشانی از اعتماد ندارد. حتی صلح حدیبیه پیامبر صلی الله علیه و آله با کفار بدعهد لجوج که پیمان شکستند و نقض عهد کردند.

اینجا است که مشخص می‌گردد دعوا برای خداست یا سر نان و قدرت!

مغالطه بعدی ایجاد فضای گفتمانی دو قطبی "مقاومت- مذاکره(سازش)" است. گویی که امثال دلواپسان قهرمانانه و شجاعانه بدنبال مقاومت هستند و برجامیان زبونانه و ذلیلانه به دنبال سازش و کوتاه آمدن. درحالیکه دلواپسان با ضعف و تندروی و مشی سیاسی شعاری بی‌پشتوانه بدنبال الگویی هستند که نمودش محمود احمدی‌نژاد بود که بگفته آقایان جواد لاریجانی و مصباحی‌مقدم ابتدا شعارهای بی‌پشتوانه و غیرعاقلانه می‌داد و در انتها چنان قافیه را باخت که اعلام نمود همه هسته‌ای را بدهیم تا نجات پیدا کنیم وگرنه من دیگر مسئولیت قبول نمی‌کنم! و در آخرین گفتگوی زنده تلوزیونی خود با مردم به وضوح اعلام نمود که مدت‌هاست به پرونده هسته‌ای کاری ندارد! اما برخلاف تبلیغات غیرواقعی دلواپسان قدرت، دولت یازدهم با تبعیت از رهنمودهای قاطعانه و مقتدرانه مقام معظم رهبری با منطق، علم و جدیت و سختی تمام با شش ابرقدرت جهانی پای میز مذاکره جنگید و خط قرمز آنان یعنی "حق قانونی و رسمی غنی‌سازی اورانیوم در ایران و داشتن انرژی صلح‌آمیز هسته‌ای" را از حلقومشان بیرون کشید. همان حقی که اوباما در آیپک اعلام نمود اگر به من بود پیچ و مهره آن را باز می‌کردم اما نمیتوانم. همان هدفی که رهبری از ابتدای سال92(قبل از روی کار آمدن دولت یازدهم) فرمودند که: "اگر آمریکائی‌ها واقعاً تمایل به حل موضوع هسته‌ای ایران دارند، راه حل آن نیز آسان است و باید به حق غنی‌سازی هسته‌ای ایران برای اهداف صلح‌آمیز اعتراف کنند".(1فروردین1392) یعنی همان چیزی که برای امریکایی‌ها خط قرمز بود و تیم مذاکره‌کننده از حلقوم شش قدرت بزرگ جهانی بیرون کشید و اسرائیل و دلواپسان را به عزا نشاند.

پس مقاومت به همراه مذاکره موردی در دستور کار نظام و دولت یازدهم بود.

دلواپسان قدرت در این رابطه تبلیغ می‌کنند که حلب را مقاومت آزاد کرد نه مذاکره! بر منکرش لعنت، اما بر مغالطه‌کار هم لعنت که بگوید وقتی میگوییم مذاکره، یعنی تعطیلی مقاومت! درحالیکه مقاومت پشتوانه مذاکره است تا با قدرت مقاومت سر میز مذاکره،طرف‌های دعوا راضی شوند بدون خون‌ریزی امتیاز بدهند، مثلا در همین حلب چگونه اتوبوس‌های سبز رنگ تروریست‌ها را به سلامت و امنیت از شهر خارج می‌کنند؟ غیر از این است که مذاکراتی صورت گرفته که طبق مفاد آن بدون خونریزی بیشتر داعشی‌ها از شهر خارج شوند. اینجا مذاکره بعد از مقاومت صورت گرفته و قدرت مقاومت به کمک مذاکرات آمده است.

مغالطه بعدی دلواپسان قدرت این است که وانمود می‌کنند که اکنون برای همه مشخص شده است که برجام شکست خورده و حالا همه بدنبال ماله‌کشی یا به گردن این و آن انداختن هستند.

درحالیکه برجام صفر و صدی نیست که با چند شماره خطا و نقض عهد در برخی موارد، کل آن شکست بخورد. اگر داماتو که از قبل بوده تمدید شود، شما با همین برجام در حال فروختن نفت به سه برابر میزان قبل از برجام هستید تا دست به دامن بابک زنجانی‌ها نشوید که چند هزار میلیارد دلار ثروت شما را غارت نکنند! شما با همین برجام در حال مبادلات پولی با بانک‌های اروپایی هستید که مجبور نشوید با چمدان پول جابجا کنید یا منتظر اجناس بنجل خریداران بجای ارز باشید. شما با همین برجام دارید پس از چهل سال تحریم، قرارداد خرید ده‌ها هواپیمای نو را امضا می‌کنید تا جانی به صنعت هوایی فرسوده و آشفته خود بدهید. شما با همین برجام حق کشتیرانی و بیمه دارید تا محتاج کشورهای دست چندمی برای پرچمشان نشوید تا ضعیف‌ترین کشورها هر طور دلشان می‌خواهد از شما باج پرچم نگیرند. شما با همین برجام در حال جذب سرمایه از تمام دنیا هستید، شما با همین برجام میلیاردها پول و دارایی این کشور را از بلوکه شدن خارج ساختید و به کشور برگرداندید. شما با همین برجام از سایه سنگین و مخرب فصل هفتم شورای امنیت سازمان ملل، برخلاف سایرین بدون جنگ خارج شدید و در میان ابرقدرت‌ها اختلاف انداخته و اجماع قبلی بر علیه ما را شکستید. و ده‌ها مورد دیگر.

مغالطه بعدی دلواپسان قدرت در این زمینه این است که مذاکره با امریکا را به این دولت نسبت می‌دهند درحالیکه تصمیم به مذاکره مستقیم با آمریکا، تصمیم مجموعه نظام بود و قبل از شروع دولت یازدهم با اجازه مقام معظم رهبری، مذاکرات مستقیم در موضوع هسته‌ای با امریکایی‌ها در مسقط(عمان) آغاز شده بود و تیم جدید ادامه‌دهنده آن راه بود. امری که مقام معظم رهبری نیز به صراحت به آن اشاره نمودند. مقام معظم رهبری در یکم فروردین سال92 فرمودند که با مذاکره مستقیم با آمریکا مخالف نیستم اما به آن خوشبین هم نیستم.

دلواپسان انواع دیگری از مغالطات را دارند که قابل تأمل است اما باید به آنان گفت، گذشت زمانیکه حنای شما رنگی برای مردم داشت. بارها خلاف‌گویی و خلاف اخلاق عمل کردن شما برای مردم روشن شده است.

قطعا برجام پذیرش محدودیتی است در مقابل گرفتن حقوق اولیه ما از قلدرهای جامعه جهانی اما تحمیل برجام بیش از آنکه محصول تدبیر دولت یازدهم باشد، محصول بی‌تدبیری دولت‌های نهم و دهمِ محصول دلواپسانی است که با بالاترین درآمد تاریخ نفت ایران، اقتصادی ضعیف‌تر از حد تصور پس از خود بجای گذاشتند و با برنامه‌های شعاری و پوشالی خود حتی روسیه و چین را بر علیه ما با سایر ابرقدرت‌های زورگو متحد نمودند که با اجماع آنان قطعنامه پشت قطعنامه بر گردن ملت سنگینی کند و امروز وقیحانه دست پیش گرفته‌اند تا رد خطاهاي جبران ناپذير‌ خود را از این وقایع گم نمایند.

به قول دوست اهل مطايبه اي، بروید دعا بجان اعتدالیون کنید که بلاکش و وارث خرابی‌های شما شدند تا با وقاحت تمام بتوانید بجای پاسخگويي در جایگاه مطالبه قرار بگیرید!

 

افزودن نظر جدید