- کد مطلب : 20426 |
- تاریخ انتشار : 21 فروردین, 1398 - 13:01 |
- ارسال با پست الکترونیکی
چه کسی می داند مجاز و غیرمجاز تلویزیون چیست؟
در روزهای گذشته اتفاق تکراری و البته تاسفباری که رخ داد، حذف بخشی از سخنان رئیسجمهوری بود که از مرحوم هاشمی رفسنجانی برای راهاندازی و گسترش متروی تهران تشکر میکرد. سیما این بخش از حرفها را هم سانسور کرد و البته با واکنشهای بسیاری مواجه شد.
البته که این موضوع تازهای نیست که از سانسور و خطوط قرمز صحبت و گله میشود. پیش از این خیلیها در اینباره گفتهاند. اظهاراتی که شاید تلویزیون و مدیرانش همه آنها را بیهوده بدانند؛ غیرمستند و
غیر قابل پاسخگویی. اما وقتی مدیر سازمان هم از این بلبشوی حاکم حکایت میکند، سخت است که بخواهی انکارش کنی و چیزی هم نگویی. اگر یادتان باشد، محمد سرافراز، رئیس سابق سازمان صداوسیما در مصاحبه با شرق گفته بود: «مشكلي كه اتفاق افتاد، اين بود كه مثلا بايد فهرست شفاف و روشني از هنرمندان و كارشناساني كه ممنوعالورود و ممنوعالكار بودند، وجود ميداشت كه وجود نداشت. چيزهاي پراكندهاي بود که شامل چندهزار نفر ميشد! فهرست منسجمي نداشتند و وقتي من درخواست فهرست كردم، فهرستي چندهزار نفري را دادند که برخي از آنها هم از دنيا رفته بودند. بعد از مدتها اين کار را کردند كه آن هم دقيق نبود.»
این که حتی رئیس سازمان هم از مشخص نبودن فهرست ممنوعالورودها و لابد از فهرستهای دیگر ممنوعه بیاطلاع بوده شگفتانگیز است؛ معلوم است که هر نهاد رسانهای برای خود چهارچوبها و قواعدی دارد و براساس آن عمل میکند. بر این اساس هر رسانه کوچک و بزرگی خطوطی دارد که باید رعایت کند و ممنوعههایی که عبور از آنها ممکن نیست و با واکنشهای تند و توبیخ و برکناری همراه خواهد شد.
اما درباره سیما، براساس شواهد غیر قابل انکار(!) بالا، هیچکس از این قواعد و مرزها خبر ندارد. در این وضع طبیعی است که هر مدیری براساس سلیقه خود عمل کند و طبیعی است که برای گیر نیفتادن و جواب پسندادن، همه سعی میکنند به امنترین و بیخطرترین شیوهها رو بیاورند. بدینترتیب رسانه کارکرد و پویایی خود را از دست خواهد داد. در عین حال این هرج و مرج و نامشخص بودن مرزهای سانسور، باعث میشود هر حرف و حرکتی از سوی یک مجری-برنامهساز-شبکه تبدیل به سوژهای برای دیگر برنامهها و شبکهها شود. پس میشود در دورهمی از حسینی بای انتقاد کرد و او را به طنز گرفت (کاری که روال سازمان نیست و ظرفیتش را ندارد، اگرنه همیشه بهراحتی میشد شاهد چنین شوخیها و طنازیهایی بود) و بعد با بیستوسی مواجه باشیم که صحبتهای دورهمی را به باد انتقاد میگیرد و به مهران مدیری بند میکند. همه اینها را هم نمیشود حادثه و اتفاق دانست چون اولا بیسابقه نیستند، ثانیا کاملا در فضای غیرشفاف و تعریفنشده رسانه ملی و در جایی که چهارچوبهایش روشن نیست، روی میدهد.
میدانیم برای سازمانی با ٤٠هزار نیرو -که برخی از مدیرانش اصلا از کارکرد بخش بزرگی از مجموعه خبر ندارند و هر کس دارد ساز خود را میزند- انتظار بیهودهای است که مرامنامهای تنظیم کند و با پالیسی و قواعد تدوین شده به کار بپردازد، اما شاید بتوان حداقلهایی را توقع داشت. بالاخره اینکه به دست برنامهسازان دو ورق A٤ بدهیم و بگوییم اینها را در نظر داشته باشید و بر این اساس پیش بروید که کاری نشدنی نیست. اینکه اولیهها را بگوییم و فهرست ممنوعالورودهای اصلی را به همه بدهیم و چند خط برای مجریانمان توضیح بدهیم که چه بگویند و بهخصوص چه نگویند که شقالقمر نمیخواهد. در غیر اینصورت، وقتی که برنامه روتین و ١٨ساله تلویزیون که هر هفته سه ساعت زنده روی آنتن بوده را یکهو پایین بکشیم و هیچ توضیحی برایش ندهیم، فقط بقیه را میترساند تا دست از پا خطا نکنند؛ که خلاقیت و نوآوری و کارهای متفاوت را بیخیال شوند و بچسبند به کار روزمره بیخطرشان و نان و ماستشان را بخورند؛ که تازه باز هم تضمینی نیست که با توبیخ و توقیفی مواجه نشوند، چون به قول رامبد، کی میداند چه چیز قابل پخش است و چه چیز نه. حتی مسئولان محترم پخش و مسئولان شبکه هم نمیدانند. آقای علیعسگری و سرافراز هم نمیدانند!
افزودن نظر جدید