کارگزاران در سراشیبی سقوط

غلامحسین کرباسچی دبیر کل حزب کارگزاران، حزبی که وجودش را مدیون اصلاحات و اصلاح طلبان است، اینبار در حملاتش به جریان اصلاح طلب پا را فراتر از شورای عالی سیاست گذاری و مانیفست چپ گذاشته است. او رهبران اصلاحات را هدف قرار داده و در گفتگویی بیان داشته است: «جریان اصلاحات که فاقد رهبری رسمی‌و تشکیلاتی است به سازماندهی و رهبر نیاز دارد.» او همچنین با نفی رهبری جریان اصلاحات، با پرسشی معنادار ادامه داده است: «آیا به‌واقع اصلاحات رهبری می‌شود؟

به گزارش امیدنامه به نقل ازآفتاب یزد،کرباسچی (فردی که مدتهاست به رئیس شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان می‌تازد) این بار در اظهاراتی صریحا اصلاحات را مورد هدف قرار داده است. او با تاکید بر اینکه کسی نقش رهبری اصلاحات را برعهده ندارد، سخن از نیاز به ورود فردی درقامت رهبری به این جریان می‌کند. مطلبی که ماهیت جریان چپ که در دوم خرداد 76 به ثمر نشسته است را زیر سوال می‌برد. بدیهی است که تشکیک در بحث رهبری اصلاحات، به معنای عبور وی و شاید هم حتی حزب کارگزاران سازندگی از جریان اصلاحات تلقی شود. موضوعی که البته سایر اعضای حزب کارگزاران آن را رد می‌کنند. محمد قوچانی عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی با تاکید بر اینکه امکان ندارد کارگزاران از اصلاح طلبی خارج شود، تصریح کرده: «از نظر گفتمانی خروج کارگزاران از اصلاح طلبی به معنی خروج از هویت خود بوده و امکان پذیر نیست و از نظر تشکیلاتی هم تا این لحظه در همه ارکاناصلاحات حضور دارد و با تمام جریان‌هایاصلاح طلب در حال همکاری است.»
اظهارات قوچانی در حالی بیان می‌شود که برخی چهره‌های سیاسی نظر خلاف آن را دارند. صادق زیبا کلام استاد دانشگاه در بخشی از توئیت خود در اینباره می‌نویسد: «باید پرسید که آیا خروج از اصلاحات راه درستی است؟»
اظهارات کرباسچی اما به قدری برای این حزب گران تمام شده که حسین مرعشی سخنگوی حزب کارگزاران در گفتگویی با ایلنا می‌گوید که گفته‌های وی در کمیته سیاسی حزب بررسی می‌شود. حسین مرعشی اظهار کرد: این موضع، نظر شخصی کرباسچی بوده است.»
مرعشی گفت: هنوز ایشان(کرباسچی) را ندیده‌ام که بدانم منظورشان چه بوده، بنابراین امروز در کمیته سیاسی راجع به آن بحث کرده و حزب نظر خودش را اعلام خواهد کرد.

 تاکید دوباره اما سیاسانه !
غلامحسین کرباسچی که همانند احمدی‌نژاد می‌خواهد گاهی دیده شود تا فکر نکند در انزوا قرار دارد بعد از آنکه اظهاراتش با این حجم از واکنش‌های منفی مواجه شد، در گفتگویی با ایرنا درصدد برآمد تا مصاحبه قبلی خود را ترمیم کند، اما بازهم سیاسانه بر اینکه کسی رهبر اصلاحات نیست، تاکید کرد. دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی برخلاف اظهارات مرعشی که گفته‌های کرباسچی را شخصی می‌داند، اظهار داشت: «نظر حزب چیزی جز بحثی که کردم نیست. اینکه به شکل مبهم دائما حرف از اصلاحات بزنیم به چه معناست؟ هر شخص یا حزبی نمی‌تواند خود را اصلاح طلب یا رهبر اصلاحات معرفی کند. ابتدا باید تعریف روشنی از اصلاحات ارائه کرد و هر گروهی که این تعریف را قبول دارد را اصلاح طلب دانست و بعد مشخص شود که روش و عملکرد اصلاحات در جامعه چیست. آیا از طریق انتخابات است یا راه‌های دیگری دارد.»
اما وقتی مرعشی به عنوان سخنگوی کارگزاران بر این نکته تاکید دارد که اظهارات کرباسچی شخصی است نه حزبی ولی وی اظهارات خود را موضع حزب می‌داند، می‌توان به یک نتیجه دیگر هم رسید و آن این که ظاهرا در خود حزب نیز تشتت و اختلافات زیادی رخ داده است!
اما این نخستین باری نیست که کرباسچی با اینگونه اظهارات دست به خود زنی سیاسی علیه جریان چپ می‌زند. عده ای معتقدند که مدت‌هاست او به نام دلسوزی مامور است در زمین رقیب بازی کند و در لحظات حساس با کاشتن بذر نفاق در میان جریان چپ، زمینه‌های شکست جریان سیاسی اصلاح طلب را فراهم می‌سازد. مثلا کرباسچی درهمین گفتگویش با ایرنا درباره رهبری اصلاحات پیرامون شورای عالی سیاستگذاری نیز اینگونه اظهارنظر می‌کند که: «محمدرضا عارف در شورای عالی اصلاح طلبان و مجلس در این مدت چه‌کار کرده است؟ همه اعتراض‌های اصلاح طلبان به دلیل عملکرد او است. وی عملکردی ندارد که کسی بخواهد از او انتقاد کند. اتفاقا ناکارآمدی شورای عالی باعث شده است که رئیس دولت اصلاحات به سراغ نهاد بالا دستی برود.»
اما کرباسچی نگفت اگر شورای عالی اصلاح طلبان و همچنین ریاست عارف و رهبری اصلاحات نبود چگونه می‌توانست لیست اصلی و تمامی‌توانش را وارد مجلس شورای اسلامی‌و شورای شهر نماید و در استان‌ها و شهرستان‌ها پیروزی کسب کند.
او پیشتر نیز به این شورا حمله کرده و گفته بود: «به نظر من از شروع به کار این شورا، از ترکیبی که آنجاست مشخص است، اینجا جایی نیست که بتوان در آن ایده‌پردازی کرد. این شورا، فقط شورایی در جریان انتخابات سال‌های 92، 94 و 96 بوده است.»
کرباسچی درباره اصلاح‌طلبی هم گفته بود: «اصلاح‌طلبی اصلاً کهنه‌اش چه بوده که نوی آن مطرح باشد؟ در کدام بخش وحدت نظر بین احزاب اصلاح‌طلب در مسائل اقتصادی، سیاسی، سیاست خارجی و داخلی وجود داشته؟»
وی از بلاتکلیفی در میان اصلاح‌طلبان و شورای عالی نیزبارها سخن به میان آورده و اینکه اصلاح طلباننه کارنامه دارند نه تعریف و برنامه.
برخی معتقدند که کرباسچی به دلیل جدال‌های حزبی، اینگونه ریشه به تیشه اصلاحات می‌زند. نگاهی به سایر اقدامات او دراین سال‌ها نیز بیانگر آن است که وی هر بار در مهم ترین اتفاقات بااظهارنظرهای معنادار سیاسی، وزنه را به سود رقیب اصولگرا تغییر می‌دهد و به دنبال کاسبی حزبی است. چند هفته پیش بود که کرباسچی بعد از
قتل همسر دوم محمدعلی نجفی خوره تفرقه را بهجان اصلاح طلبی انداخت . او در یادداشتی، با عنوان پشت‌پرده فشار اصلاح‌طلبان روی دکترروحانی، برای گرفتن حکم شهرداری نجفی، به جلسه‌ای در نیمه دوم مرداد96 اشاره کرد که میان تعدادی از چهره‌های اصلاح‌طلب برگزار شد. دبیرکل حزب کارگزاران می‌گوید: «در ۲۵مرداد۱۳۹۶ در جلسه‌ای با حضور سران همه احزابی که در شورای شهر تهران نماینده دارند و حضور دوسه نفر از اعضای شورای شهر، یکی از دوستان اعلام کرد عالی‌ترین نهادهای سیاسی کشور با شهرداری دکترنجفی مخالف‌اند. همچنین در همان جلسه، یکی از اعضای شورای شهر مخالفت یکی از دستگاه‌های امنیتی با شهرداری ایشان را اعلام می‌کند.»
کرباسچی در‌این‌باره به پافشاری برخی اصلاح‌طلبان برای شهردارشدن نجفی با وجود مخالفت برخی نهادها سخن گفت. وی بیان می‌کند: «پس‌ از ‌آن در جلسه دیگری در 8شهریور۱۳۹۶، همان عضو شورای شهر تهران از مخالفت وزیر کشور با شهرداری دکترنجفی براساس گزارش و استعلام نهادهای امنیتی دولتی خبر داد. باوجوداین با پیگیری برخی بزرگان اصلاحات و اعمال فشار بر رییس‌جمهوری، دکترروحانی به وزیر کشور دستور می‌دهد حکم شهرداری دکترنجفی صادر شود.»
او بعدها اعلام می‌کند که من از کل ماجرای همسر دوم نجفی خبرداشتم و می‌دانستم که این ماجرا ختم به خیر نمی‌شود. اظهارات کرباسچی در اینباره نیز موضوعی شد برای ایجاد تفرقه‌های بیشتر در میان اصلاح طلبان. به نظر می‌آمد کرباسچی که به‌واسطه عدم شهرداری محسن‌هاشمی،حسابی دلگیر است بعد از قتل میترا استاد همسردوم نجفی، فرصت را در انتقام گیری مناسب دید . انتقام گیری که به قیمت شعله ور شدن آتش در خیمه جریان چپ تمام شد .
کرباسچی حتی در روزهای خوب اصلاحات و پیروزی در انتخابات 92 نیز یکی از کسانی بود که برای حذف گزینه عارف به عنوان کاندیدای اصلی اصلاح طلبان به آب و آتش زد تا اصلاح طلبان به عنوان ائتلاف اصلاحات با راست میانه دل به ریاست جمهوری حسن روحانی خوش کنند .
اختلافات کارگزاران و دولت با اصلاح طلبان بعدها با انتشار مطالب و انتقاد از بی برنامگی اصلاح طلبان در ساختار دولت رنگ و بوی تازه ای به خود گرفت؛ از همان زمان تا به امروز در همه زمینه‌ها سهم خواهی کارگزاران از دولت جدای از سهم خواهی اصلاح طلبان از دولت تلقی شد .
کرباسچی اما تنها در سال 92 نبود که تلاش‌هایی مضاعف برای تصاحب قدرت هم حزبی‌هایش و البته اختلاف افکنی در جبهه اصلاح طلبان انجام داد. حتی برای انتخابات مجلس دهم و در بهمن ماه 94 اخبار ضدونقیضی درباره ارائه لیست جداگانه از سوی این حزب شنیده می‌شد، بدین معنا که حزب اعتدال و توسعه و کارگزاران ائتلاف کنند و لیستی مجزا از لیست اصلاحات بدهند. اختلاف میان کارگزاران و اصلاح طلبان برای سر لیستی عارف تا جایی بالا گرفت که مرحوم‌هاشمی‌رفسنجانی هم به این موضوع ورود پیدا کرد و حتی در برخی از خبرها آمد که در این مورد تذکراتی نیز داده است و این شد که دکتر عارف بالاترین رای را در تهران کسب کرد و مورد اقبال عمومی‌قرار گرفت. کرباسچی حتی بعد از پیروزی لیست امید درانتخابات مجلس ،برخلاف تصمیم و تلاش فراکسیون امید به دنبال ریاست علی لاریجانی و نه محمدرضا عارف بود و دراین راستا از طریق لابی‌های مختلف و البته مصاحبه‌های گوناگون علیه فراکسیون امید، اقدام کرد. با نگاهی کلی به این موارد درمی‌یابیم که
دبیر کل حزب کارگزاران از سال 92 تاکنون در مسائل مختلف از لیست امید گرفته تا ریاست مجلس تا شهرداری تهران همواره با تصمیمات جمعی جریان اصلاح طلب مخالفت کرده و زمینه‌های تفرقه‌های بیشتر را فراهم آورده است.

اما اینبار کرباسچی نه گفتمان اصلاح طلبی و نه شورای عالی سیاستگذاری را بلکه مستقیما رهبران اصلاحات را مورد هجمه قرار داده است . اقدامی‌که بیش از هرچیز می‌تواند نشانه خروج حزب کارگزاران از جریان اصلاحات تلقی شود. کرباسچی شاید همان طور که خود می‌گوید به دنبال بازتعریف دوباره جریان اصلاح طلبی باشد و یا می‌خواهد تا به رهبری این جریان به جای شکل و شمایل معنوی؛ روند تشکیلاتی ببخشد، شاید هم صرفا به دلیل منفعت‌های حزبی است که اینچنین به این جریان حمله می‌برد اما آنچه مسلم است اینکه مسیر امروز او تنها به اختلافات اصلاح طلبان و دوری حزب متبوع‌اش از این جریان دامن می‌زند.
پرسش اینجاست که در اقدامات این روزهای وی، نقش سایر چهره‌های اصلاح طلب و احزاب چیست ؟اگر همان روزی که کرباسچی به ساختار شورای عالی سیاستگذاری حمله می‌کرد، سایر اصلاح طلبان، خاموش و بی تفاوت نبودند، امروز ماهیت این جریان و رهبری آن نیز توسط او اینگونه تخریب و انکار می‌شد؟ کسی که خودش و حزبش مدیون جریان اصلاحات می‌باشند.

افزودن نظر جدید