- کد مطلب : 17856 |
- تاریخ انتشار : 26 خرداد, 1397 - 18:36 |
- ارسال با پست الکترونیکی
کولایی در واکنش به نامه ۱۰۰ فعال سیاسی به خاتمی: راه را برای پیشرفت جریان های رقیب هموار نکنیم
به گزارش امیدنامه،متن این گفت وگو در ادامه می آید:
جوانان اصلاحطلب طي نامهاي خطاب به آقاي خاتمي از عملكرد شوراي عالي سياستگذاري اصلاحطلبان انتقاد كردهاند. به نظر شما دليل طرح اين انتقادات در شرايط فعلي چيست؟
نكات مهم و قابل توجه طرح شده در اين نامه برآيند وضعيتي است كه اصلاحطلبان بعد از پيروزيهاي چشمگير در جريان انتخابات مجلس، شوراي شهر و پيش از آن در انتخابات رياستجمهوري تجربه كردند. اين نامه همچنين برآيند نقش اصلاحطلبان در شكل دادن به تحولات سياسي كشور، انتظار مردم از اصلاحطلبان بعد از تصدي پستهاي قانونگذاري و تصميمگيري در سطوح عالي كشور و انتظارات پاسخ داده نشدهاي است كه بسياري از آنان به سطح توسعه كشور و مشكلات عمومي توسعهنيافتگي مربوط و بخشي از آن حتما با عملكرد اين جريان در سطح حكومتي ارتباط دارد.
انتقادات جوانان اصلاحطلب در نامه اخير چقدر جدي و قابل طرح است؟
نامه مورد اشاره فيالنفسه نكات بسيار مهمي در برداشت كه بايد مورد توجه قرار گيرد. بسياري از نكات مورد اشاره در اين نامه در كميته شكل گرفته از سوي هيات رييسه شوراي عالي سياستگذاري در دو سال گذشته مورد نقد و ارزيابي قرار گرفته است. افزون بر اين بسياري از نكات در نامه مذكور پيش از اين از سوي نخبگان سياسي كشور و صاحبنظران، اساتيد و روشنفكران در حوزههاي سياسي و اجتماعي كشور مطرح شده بود.
اين بررسيها نتيجه مشخصي نيز داشت؟ گام عملي براي اصلاح ايرادات موجود برداشته شده است؟
متاسفانه اين بررسيها راهي به عرصه عمل و اجرا در كاركرد شوراي عالي پيدا نكرد. به طور طبيعي اين دغدغهها بيانگر نگرانيهايي است كه در مورد وضعيت كنوني و آتي اصلاحطلبان وجود دارد.
در نامه به طور مشخص از تغيير مديريت شوراي عالي سياستگذاري صحبت شده است. به نظر شما اين تغيير براي اصلاح وضعيت اصلاحطلبان كافي است؟
نكته قابل توجه در اين نامه، نپرداختن به ضعفها و نارساييهاي بنياديني است كه در طول دهههاي گذشته در جامعه ايران وجود داشته است. نقش ساختار سياسي، اجتماعي و حتي فرهنگي كنوني در كشور در اين نامه به درستي مورد توجه قرار نگرفته و همه سهم به كارگزاران و فعالان سياسي داده شده است، در حالي كه چنين نيست. ما بايد نگاه وسيعتر و همهجانبهتر به مسائل و مشكلات موجود داشته باشيم و ضمن اينكه نقش افراد را جدي ميگيريم، همه عوامل را به سطح فردي كاهش ندهيم. نبايد تصور شود كه تنها با جابهجا شدن افراد كاركردها ارتقا پيدا ميكند و سوءرفتارها اصلاح ميشود.
به نظر ميرسد در اين نامه همان مشكل سنتي جامعه سياسي ايران تكرار شده است. اين مشكل همان كمتوجهي به موضوع نقد همهجانبه و جداكردن جنبههاي مثبت و منفي به شكل يك رويكرد جامع در تحليل عملكرد شوراي عالي سياستگذاري انتخاباتي اصلاحطلبان است. در واقع اين شورا كاركرد بسيار موفق، چشمگير و سرنوشتسازي را در دو مقطع مهم از انتخابات در كشور ما به نمايش گذاشت. بيانصافي است كه اين تاثيرگذاري برآمده از وحدت و يكپارچكي عملي اصلاحطلبان را يكسره كنار گذاشته و با تقليل دادن مسائل به سمت فردي اين موفقيتها را ناديده بگيريم.
يعني از عملكرد شوراي عالي دفاع ميكنيد. انتقادات موجود در مورد فهرستهاي انتخاباتي و... را وارد نميدانيد؟
شورا عملكردهاي بسيار موفقي در انسجام بخشيدن به اصلاحطلبان در بزنگاههاي سياسي داشته است اما بدون ترديد به عنوان يك نهاد دستساز بشري ايرادات و نارساييهاي بسياري را نيز در خود به نمايش گذاشته است. بنابراين ما نيازمند نهادسازي يا تلاشهاي بيثمري نيستم كه پيش از اين نيز وجود داشته است. ما بايد بپذيريم كه اصلاح مستمر ضرورت اصلاح سياسي در كشور است. اين اصلاح مستمر بايد از درون نهادهاي موسوم به جريان اصلاحات شروع شود. اين به معناي نفي و ناديده گرفتن جنبههاي مثبت اين نهادها نيست.
بنابراين به نظر ميرسد كه اين نامه بتواند محركي براي نقد همهجانبه عملكرد شورا و اصلاح آن باشد تا بيش از اين دچار انقطاع و تكرار تجربههاي گوناگون در جامعه نشويم؛ جامعهاي كه نهادهاي حزبي در آن قدرت پيدا نكردهاند و به دلايل بسيار ديرپا و عميق ساختاري امكان اصلاح در كوتاهمدت را نيز ندارند. ما نبايد به جاي توجه به زيربناها و عوامل ساختاري، صرفا به افراد و كارگزاران بپردازيم و با تضعيف جرياني كه در شرايط كنوني همچنان نيازمند انسجام است؛ راه را براي پيشرفت جريانهاي رقيب هموار كنيم.
از پرداختن به امور زيربنايي و ساختاري صحبت ميكنيد. تغيير ساختار در جريان اصلاحات به معني جايگزين كردن شوراي عالي سياستگذاري با تشكلهايي مثل پارلمان اصلاحات است؟
حرف من اين است كه شوراي عالي را بايد در متن عملكرد خود و با توجه به واقعيتهاي جامعه ايران در طول تحولات سالهاي اخير ارزيابي كرد. ما نميتوانيم تاثير چشمگير و سرنوشتساز شورا را در دو انتخابات عمومي در كشور ناديده گرفته و با بزرگ كردن نقاط ضعف آن كه كاملا هم جدي و غيرقابل انكار است، به نهادسازيهاي جديد رو آوريم.
من تصور ميكنم بايد از مكانيزم گفتوگو، مشاوره، لابي و نقد و ارزيابي همهجانبه براي بهبود عملكرد شوراي موجود استفاده كرد و همه احزاب و گروههاي اصلاحطلب نيز بايد ضرورت گفتوگو و رفع ايرادات جاري را بپذيرند و به جاي گرايشهاي خصوصي، فردي، محدود، حاشيهاي، باندي و حزبي؛ منافع و مصالح كلان ملي و مردمي را مبناي طرح دغدغههاي خود قرار دهند.
من تصور ميكنم اگر منافع عمومي مردم كه يكپارچگي اصلاحطلبان را اقتضاء ميكند، اساس قرار بگيرد بهتر ميتوان به نقد و ارزيابي كاركرد شوراي عالي سياستگذاري و احتمالا انجام اصلاحات ضروري در ساختار و ماموريتهاي آن پرداخت.
الان جلسات شوراي عالي سياستگذاري هرچند وقت يكبار برگزار ميشود؟
هيچ اطلاعي ندارم و فكر ميكنم كه اينها ايرادات اساسي است كه بر شوراي سياستگذاري وارد است و بايد به طور جدي و به سرعت به آن رسيدگي كرد.
جلسات نخبگان اصلاحطلب برگزار ميشود يا خير؟
حتما برگزار ميشود. به هر حال احزاب در حال فعاليت هستند و ميدانيد كه در جامعه ما به غير از احزاب، محافل و گعدههايي هم وجود دارد كه كارهاي حزبي را دنبال ميكند.
برخي از رسانهها خصوصا در جريان رقيب، نامه جوانان اصلاحطلب و انتقاد از شوراي عالي سياستگذاري را «عبور از خاتمي» تلقي ميكنند زيرا اين شورا با نظر آقاي خاتمي تشكيل شده است. اين تلقي درست است؟
نه من چنين تلقي از نامه مذكور ندارم. به هر حال با توجه به نقش تاثيرگذار آقاي خاتمي در جنبش اصلاحات در كشور اين را ميتوان نوعي پناه آوردن تلقي كرد. يا حداقل مخاطب قرار دادن فردي كه همچنان از نفوذ بسيار اثرگذار و تعيينكننده در سرنوشت جريان اصلاحات برخوردار است.
يكي ديگر از نكات مورد توجه در اين نامه اين است كه نويسندگان آن شخص آقاي خاتمي را مخاطب قرار داده اما از «فرد محوري» در جريان اصلاحات انتقاد ميكنند. به نظر شما اين تناقض در پذيرش ايرادات مورد اشاره آنان چه تاثيري دارد؟
اين دقيقا همان نكتهاي است كه در اشاره به ساختار به آن پرداختم. ما نميتوانيم واقعيتهاي تاريخي و واقعيتهاي سياسي جامعه را ناديده بگيريم و بعد براي رسيدن به اهداف سياسي تلاش كنيم. بايد با در نظر گرفتن اين واقعيتها براي بهبود وضعيت سياسي كشور تلاش كرد. بنابراين همين قدر كه در تغيير يا اصلاح خواستن به شخص آقاي خاتمي پناه برده ميشود؛ نشان ميدهد كه ما ناگزير از پذيرش بخشي از واقعيتها در جامعه هستيم؛ واقعيتهايي كه در برخي فعاليتهاي سياسي مورد انكار قرار ميگيرد. ولي همين رويكرد نشاندهنده تلاشي نافرجام و ناكام براي انكار واقعيتهايي است كه عمل سياسي در كشور ما را محدود يا براي آن فرصت و مجال فراهم ميكند.
افزودن نظر جدید