گزارشی از مراسم ۱۶ آذر انجمن اسلامی دانشگاه تهران: من اینگونه نمی‌میرم

مراسم پاسداشت ۱۶ آذرِ انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران، ۱۸ آذر، در سالن شهید دهشور دانشکده علوم دانشگاه تهران برگزار شد. این متن گزارش انصاف نیوز است از آنچه دیروز در مدت دو ساعت برنامه‌ی این انجمن در سالن شهید دهشور گذشت و البته از حصار بیرون دانشگاه شروع می‌شود.

به گزارش امیدنامه به نقل از انصاف نیوز، مراسم امسال انجمن گرچه ظاهرا و طبق شنیده‌ها تحت فشار برگزار شد اما چه در دکور و ایده‌ای که لحظه آخر عوض شد و چه در متن سخنرانی‌ها و بیانیه‌شان جزئیاتی ظریف داشت.

 

دوربین‌ها، ناظران درون و بیرون حصار سبز رنگ
از حصار بیرونی دانشگاه در خیابان پورسینا که گذر می‌کنید تا به در وروردی برسید سر را که بالا بگیرید متوجه دوربین‌هایی که هر چند قدم بر حصار فلزی دانشگاه نصب شده‌اند می‌شوید؛ دوربین‌هایی که از سال گذشته بر گذرگاه مستقر شده‌اند و ناظر بر اعمال و رفتار هر دو سمت حصار سبز رنگ دانشگاه هستند.

برای ورود به دانشگاه باید از گیت‌هایی عبور کنید که سال گذشته در همین روز خبری از آن‌ها نبود. گیت‌ها بعد از شناختن کارت دانشجویی و هویت شما اجازه‌ی عبور می‌دهند. مامور زنی هم در کابین حضور دارد که معمولا تذکرات ملایمی برای حجاب می‌دهد.

وارد دانشگاه که می‌شوید هر چند قدم پارچه‌نوشته‌ای بالای سر دانشجویان نصب شده است که محتوایشان بعضا در مدح مقاومت است و به نظر به جنگ اسرائیل و فلسطین اشاره دارد. محتوای یکی از پارچه‌نوشته‌ها آیه‌ی ۱۱۲ سوره هود بود: «فاستقم کما امرت و من تاب معک ولا تطغوا انه بما تعملون بصیر».

خیمه‌ای که سال گذشته در میدان اصلی و روبروی مسجد دانشگاه بنا شد و نامش چایخانه کوثر است از دانشجویان با سیب‌زمینی سرخ‌کرده و چای پذیرایی می‌کرد. مناسبت آن اما معلوم نبود یکی می‌گفت برای فاطمیه است و دیگری می‌گفت برای روز دانشجوست.

زنی چادری جلوی در ورودی غربی دانشکده علوم ایستاده بود و به نظر می‌آمد از اعضای حراست است و برای تذکر حجاب یا پوشش آن‌جا ایستاده. در فضای باز پشت دانشکده علوم گروهی از دانشجویان دختر و پسر در حال فوتبال بازی کردن بودند.

این‌بار در سالن دهشور دانشکده علوم
ساعت ۲:۳۰ هنوز فضای دانشکده پر از دانشجو و شلوغ بود. امسال برخلاف روال معمول سال‌های گذشته سالن شهید دهشورِ دانشکده علوم، سالنی با ظرفیت محدود (۲۲۰ نفره)، به مراسم روز دانشجوی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران اختصاص یافته بود. انتظامات سالن بر عهده‌ی خود اعضای انجمن اسلامی بود و به دلیل تجربیات بد سال‌های گذشته از ورود کسانی که دانشجو نبوده‌اند یا در سالن اغتشاش کرده‌اند جلوگیری شده و ورود مهمانان چک می‌شد.

در میانه‌ی برنامه هم اجازه‌ی ورود به تعدادی را ندادند. گذشته از اینکه سالن هم پر شده بود دلیل دیگر را از یک نفر که آن اطراف ایستاده بود پرسیدم می‌گفت انجمنی‌ها سال‌های گذشته تجربه‌ی بدی از حضور عده‌ای خاص داشته‌اند؛ اغتشاش ایجاد می‌کنند و نظم برنامه را به هم می‌زنند. آن‌ها که پشت در مانده بودند دلیل را بسیجی بودن خود می‌دانستند و شاکی بودند درحالیکه دانشجویان دیگری که عضو بسیج بودند در سالن حضور داشتند. انتظامات انجمن تلاش کرد با روی خوش راضی به رفتنشان کند و راضی هم شدند.

از چارچوب در ورودی سالن شهید دهشور تصویر ۴*۳ جانباختگان هواپیمای اوکراینی و تعدادی دیگر که در اعتراضات این سال‌ها نامشان بیشتر شنیده شد آویزان شده بود.

روی میزی پشت ردیف صندلی‌ها ویژه‌نامه‌ی نشریه دانشجویی سحر و تعدادی آینه‌ برای مهمانان چیده شده بود. یادگاری انجمن برای دانشجویان مهمان آینه‌های مربع شکلی بود که خود را در پس “من اینگونه نمی‌میرمِ” نوشته شده بر آن می‌توانستند ببینند.

یکی از دانشجویان که زودتر از ما در سالن حاضر شده بود می‌گفت حراست دانشگاه نزدیک آغاز برنامه دکور را تغییر داده است. او از آنچه دیده بود حدس می‌زد که دانشگاه قبل از شروع برنامه فشار مضاعفی بر اعضا و عوامل این برنامه آورده است. بنابراین آنچه می‌دیدیم دکور دوم بود. روی سن چند صندلی پشت به سالن با کاغذنوشت «تعلیق شد» و تخته سبزی که بر آن اسامی دانشجویان اخراجی و تعلیقی مثل ضیا نبوی، مهدی هادیزاده، مطهره گونه‌ای، فاطمه غریبی، کیان بنی‌هاشم و… همراهِ «من اینگونه نمی‌میرم» خوانا و درشتی نوشته شده بود وجود داشت.

ظرفیت سالن در آغاز مراسم هنوز کامل پر نشده بود اما در شلوغ‌ترین حالت تا پایان مراسم به ۲۳۰ تا ۲۵۰ نفر رسید. در میانه‌ی بخش‌های مختلف برنامه سرودهای اعتراضی و قطعاتی از محمدرضا شجریان پخش می‌شد.

ویژه‌نامه نشریه سحر: خدای آزادی پنجه در پنجه‌ی ناخدای استبداد
سرمقاله‌ی نشریه‌ی سحر مطلبی بود با این عنوان محیط طوفانزای. نویسنده در این نوشته با اشاره به حدیث «ما اکثر العبر و اقل الاعتبار»، رفتار و آنچه گوش ناشنوای مسئولان می‌خواند را نقد می‌کند و از شرایط بد دانشگاه ازجمله احکام سنگین فعالان دانشجویی، رد صلاحیت‌های گسترده‌ی در تشکل‌های مختلف، تغییر شیوه‌نامه انضباطی، حضور حجاب‌بان‌ها در دانشگاه و… می‌گوید. نوشته با نقل قولی از آلبر کامو پایان می‌یابد: تمامیت‌خواهان متحدانی بهتر از فراموشی و خستگی ندارند پس دستور کار ما بدیهی‌ست: حافظه و پایداری.

«ما اینگونه نمی‌میریم؛ ما ایستاده می‌میریم»
پس از تلاوت قرآن و پخش سرود ملی سیدعلیرضا هاشمی، دبیر فرهنگی انجمن، متنی را در آغاز برنامه خواند. هاشمی با “به نام خدای رنگین‌کمان” نطق‌اش را شروع کرد و سلامی داد به لبان تشنه‌ی خوزستان، خونِ گرم کردستان و خاک سرخ ایران. در این سخنرانی از سستی شرایط نابرابر گفته شد و با این جمله پایان یافت: «ما اینگونه نمی‌میریم؛ ما ایستاده می‌میریم».

پس از پایان نطق اولِ مجری سرود «به خاک سرخ ایران قسم» پخش شد. جمعیت فریاد می‌زد که «قسم به خون یاران ایستاده‌ایم تا پایان».

در صف اول سالن علی‌اصغر خدایاری، استاد دانشکده‌ی فنی که در میانه‌ی ترم اول امسال از طرف دانشگاه بازنشست شد، علی مجتهدزاده، وکیل دادگستری که وکالت بسیاری از آسیب‌دیدگان سال گذشته را بر عهده داشت، چند تن از ادوار انجمن اسلامی و تعدادی از دانشجویان ممنوع‌الورود یا تعلیقی نشسته بودند. نماینده‌ی نهاد رهبری، آقای منصوری نیز در ردیف اول نشسته بود.

پوسترهایی که حاضرین سالن در دست گرفته بودند عکس‌هایی از الهه محمدی و نیلوفر حامدی، زهره و زهرا توحیدی، آسیب دیدگان سال گذشته، میرحسین موسوی و تعدادی از شعارهای اعتراضی پررنگ سال‌های گذشته بود.

 

«ما را به خاطر بیاور»
فیلمی تهیه شده بود شبیه به روزشمار یا تاریخ‌نگاری وقایع سه دهه اخیر ایران، از قتل‌های زنجیره‌ای تا اتفاقات ۱۴۰۱ . فیلم با شعر معروفی از محمد مختاری(شاعر کشته شده در قتل‌های زنجیره‌ایِ دهه هفتاد) با صدای خودش شروع می‌شد: «رویا که تکه تکه می‌پراکند، دانشگاهی که حل می‌شود در زندانی و چشم‌اندازی که از هم می‌پاشد…». تصویر بعد وقایع کوی دانشگاه در ۱۸ تیر ۷۸ بود و صدای عزت ابراهیم‌نژاد(دانشجوی کشته شده در کوی دانشگاه): ما را به خاطر بیاور، ما را که سینه‌سرخانی خنیاگر بودیم،…». وقایع سال ۸۸، عکس ندا آقاسلطان و تصویر میرحسین موسوی واکنش و تشویق جمعیت را به دنبال داشت.

تصاویری از دی ۹۶، دختران خیابان انقلاب، اعتراضات کارگران هفت‌تپه، آبان ۹۸، تصویر هواپیمای اوکراینی و خطای انسانی خواندن آن (حاضرین سالن در واکنش فریاد می‌زدند: غلط کردی خطا کردی)، بهاره هدایت، تصویر فوتی‌های گسترده کرونایی پیش از واردات واکسن، صدایی روی تصویر نامربوط: درود به مردم شریف ایران، تظاهرات خوزستان و صدای زنانه‌‌ی «مظاهرات سلمیه»، تصویر مادری که جلوی ماشین گشت ارشاد ایستاده بود، ۱۴۰۱ و اعتراضات «زن، زندگی، آزادی»، مسمومیت‌های زنجیره‌ای، پیامک‌های ممنوع‌الورودی دانشجویان و حجاب‌بان‌های مترو بخش‌هایی از فیلم بودند.

شعرخوانی دختربچه‌ی عشایری با لباس قشقایی که از نامیرایی‌اش با عشق به وطن می‌گوید نیز پایان‌بندی فیلم بود: من دگر هرگز نمی‌میرم، من به گردون می‌رسانم سر، من تنم را با گلاب عشق میهن می‌توانم شست،…

میان جامعه و دولت باید رقابتی دائمی باشد
جعفر خیرخواهان، مترجم و پژوهشگر اقتصادی سیاسی، سخنران اصلی برنامه روی سن رفت و کلامش را آغاز کرد. خیرخواهان از لزوم در صحنه ماندن مردم و دانشجویان می‌گفت چرا که: اگر ما نباشیم کسانی به نام و به جای ما حضور می‌یابند که به احتمال زیاد به نفعمان نخواهد بود. مترجم کتاب راه باریک آزادی می‌گفت باید بین جامعه و دولت، رقابت و مبارزه‌ای دائمی شکل بگیرد و رشد دولت‌ها در گرو همین کشاکش‌هاست.

این پژوهشگر در بخش دیگری از حرف‌هایش از شاخص‌های آزادی مدنی گفت و انواع حرام‌ها و منکرها از طرف متولیان در کشورهای منطقه را عامل محدودیت رشد این شاخص‌ها عنوان کرد.

خیرخواهان با اشاره به انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۷۶ گفت: یادم می‌آید روزنامه‌ی رسالت تیتر زده‌بود که ناطق نوری گفته‌است اگر رهبری بگوید ماست سیاه است، من هم می‌گویم سیاه است! اتفاقا آقای قالیباف هم دو روز پیش در دانشگاه شهید بهشتی گفت:«مگر می‌شود ما برای آقا تعیین تکلیف کنیم و بگوییم چه مطلبی بفرمایند؟!» بااینکه ۲۰، ۳۰ سال گذشته ولی هنوز در همان وضعیت قرار داریم اما آگاهی جامعه رو به افزایش است. گاهی جامعه درحال پیش‌روی است و گاهی هم عقب می‌رود. ترسِ دولت است که سنگرش را از دست بدهد و همه‌چیز دومینووار ادامه پیدا کند. اگر دولت در حوزه‌ی حجاب موفق شود، به خوداتکایی می‌رسد. به‌هرحال آینده‌ی پرتب‌وتاب و پرهیجانی در ایران داریم که پر از امید و ناامیدی است.

تعدادی که حین سخنرانی سالن را ترک کرده بودند و علاقه‌ای به حرف‌های جدی‌تر یا بیان آقای خیرخواهان نداشتند به سالن بازگشتند.

بیانیه ۱۶ آذر انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پرشکی تهران
مجری هربار که روی سن می‌رفت در حرکتی نمادین اسامی تعدادی از دانشجویان تعلیقی و اخراجی روی تخته را پاک می‌کرد. این‌بار نامی باقی نماند. سیدعلیرضا هاشمی از محمد ترابی، دبیر انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران، خواست روی سن بیاید و بیانیه ۱۶ آذر این انجمن را قرائت کند.

بیانیه انجمن با شکایت از فضای «بسته» و چشم‌انداز گنگ کشور شروع شد. این متن عدم ارائه راه حل برای معضل حجاب اجباری را زمینه‌ساز واکنش میان مردم دانسته بود و تاکید می‌کرد که نادیده گرفتن مردم، خشم بزرگی را بر سر دولت آوار خواهد کرد.

اعضای انجمن اسلامی در بیانیه‌شان به دوربین‌های متعددی که در دانشگاه برای کنترلگری و دوربین‌های حجاب‌بانان مترو نیز اشاره کرده بودند.

بخشی از بیانیه که اشاره به بحران مهاجرت داشت به حرف‌های چند روز پیش ابراهیم رئیسی اشاره کرده بود: «ریاست دولت در توجیه آمار بالای مهاجرت می‌گوید شما عدم تعلق خاطر به میهن دارید!» دید ناصواب برداشت رئیس جمهور را اینگونه توضیح می‌داد که دولتیان خود مقصر اصلی این شرایطند که برای بسیاری راهی جز مهاجرت باقی نمانده است.

محمد ترابی با اشاره به احکام سلیقه‌ای دانشجویان و اخراج اساتید دگراندیش این شرایط را سبب‌ساز تحکیم جایگاه اساتیدی دانست که دانشگاه را فاحشه خانه می‌خوانند.

در پایان مراسم مهمانان در حالی سالن را ترک می‌کردند که صدای محمدرضا شجریان در سالن طنین‌انداز بود: همراه شو عزیز، تنها نمان به درد، کاین درد مشترک هرگز جدا جدا درمان نمی‌شود.

افزودن نظر جدید