گزارش یک سایت اصلاح‌طلب درباره سبک و سیاق سیاست ورزی عارف

سایت خرداد نیوز نوشت:

روزی رای اول تهران را به خود اختصاص می دهد و روز دیگر با سیل پرشمار انتقادات همان هایی روبروست که نام او را بر صدر برگه رای خود نوشته اند؛ سیاستمداری که این فراز و فرودهایش بسیار است و چرایی آن جالب توجه.

به گزارش خرداد؛ محمدرضا عارف در کابینه سید محمد خاتمی و در سمت معاون اول رئیس جمهوری خوش درخشید، درخششی که بعدتر و در سال 92 او را مجاب به کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری کرد اما شاید خود نیز می دانست که چندان شانسی برای تصدی سمت ریاست قوه مجریه ندارد.  

عارف مدیر توانمندی است و می داند که از امکانات و ظرفیت هایی که در اختیار وی است چگونه بهره ببرد و وظایف محوله را به درستی به سرانجام برساند، آن درخشش در همین نکته نهفته است و آن عدم محبوبیت عمومی که این روزها در واکنش های ملموس کاربران شبکه های اجتماعی رخ می نماید و نشان دهنده آنست که او نمی توانست شانس دار تصدی سمت ریاست جمهوری باشد به شاخصه های رفتارورزی وی و  فقدان حاشیه روی و تمرکزش در انجام وظایف محوله باز می گردد، نکته ای که مثبت است اما محبوبیت آفرین نیست. 

شاید حامیان عارف عدم استقبال عمومی به وی را با عنایت به رای اول وی در انتخابات اسفند ماه رد کرده و آن را فاقد وجاهت بدانند اما آن رای تاریخی نه به حساب شخصی عارف و دیگر کاندیداها که به اشاره و مقبولیت فرد دیگری به سمت و سوی آنان سرازیر شد.

اما سئوال مهم و امروزی آنست که آن رای اشتباه و خطا بوده؟ آیا عارف آنگونه که منتقدان هیجانی می گویند ضعیف و ناکارآمد عمل کرده و از انتظارات بسیار فاصله داشته است؟.

پاسخ از منظر نگارنده منفی است و  در واقع می توان گفت اشتباه و خلط مبحث در خصوص عارف و کارکردهایش در مجلس به همین نوع انتظار نادرست از وی باز می گردد!. 

البته بیش و پیش از هر نکته ای باید گفت برای نقش آفرینی مطلوب و اثر گذار در صحنه سیاسی آنهم در جایگاه و مرتبه ای که عارف حضور دارد و حیطه اثر گذاری وی است، نیاز نیست که قهرمان بود و در اوج محبوبیت تا حامیان دو آتشه و پر و پا قرص و سینه چاک به صف ایستاده و برای وی هورا بکشند.

عارف از آن دست شخصیت های کاریزماتیکی نیست که بتوانند حامیان را به خروش آورده و مجاب به کنش های بی محابا و هواخواهانه کنند؛ از عارف نباید انتظار داشت که بی پروا و بی پرده سخن بگوید، دل از مخاطب برده و آدرنالین خون او را بالا ببرد.

عارف علی مطهری یا محمود صادقی نیست؛ عارف به جای آنکه در نوک پیکان مواجهه با تحولات روز قرار بگیرد، می بایست رمز و راز تعامل و توافق و لابی گری را خوب بداند و بدان اعتنا ورزد، جایی که به نظر می رسد او توانسته خوب و منطقی و کارآمد عمل کند. 

واکنش های هیجانی برخی افرادو کاربران شبکه های مجازی درباره عارف؛ عجیب یادآور هجمه ها به خاتمی در سال های پایانی دولت اصلاحات است. آن روزها هم جوانان و دانشجویان از خاتمی گلایه مند بودند که چرا تند سخن نمی گوید چرا در برابر فشارها مقاومت نمی کند و از قدرت خود بهره نمی گیرد اما خاتمی اهل این نوع واکنش ها نبود و البته تجربه نشان داد که آن تندروی ها ره به جایی نمی برد و در ورای آن انفعال و سرخوردگی و انتظارات ناموزون از خاتمی چه  تجربه ناخوشایندی به انتظار جامعه مدنی نشسته بود. 

اگر به عارف  از منظر یک نماینده مطالبه گر و اثر گذار در متن تحولات روز نگریسته شده و قرار باشد با این متر و معیار نمره بگیرد بی گمان نمره خوبی نخواهد گرفت اما اگر قرار باشد او را در چارچوب رئیس فراکسیون امید ببینیم و حیطه اثرگذاری وی در این جایگاه را بسنجیم بدون شک عارف نمره خوبی می گیرد.

فراکسیون امید به عنوان یک تشکیلات منسجم توانسته است در بزنگاه های مهم در مجلس نقش و کارکردی فراتر از انتظارها به خصوص با توجه به خلف وعده شماری از راهیافتگان از این لیست به مجلس، رقم زده و نقشی تاثیر گذار در پارلمان ایفا کند و این مهم ممکن و میسر نمی شد مگر با راهبری و مدیریت خوب و بی هیاهوی عارف در فراکسون امید. 

عارف شاید هیچ گاه کاندیدای محبوبی نباشد و نشود، عارف شاید هیچ گاه نتواند رضایت قلبی و عاطفی شمارگان زیادی از رای دهندگان به خود را تامین کند اما او میتواند وظایفی که به وی سپرده شده و می بایست به سرانجام رساند به خوبی انجام دهد 

پس سعی کنیم  به جای قضاوت های احساسی و واکنش های هیجانی عارف را با توجه به کارنامه اش در مقام ریاست فراکسیون امید بسنجیم و ببینیم و به وی و همراهان فرصت دهیم تا به نمایندگی از ما در نهاد قانونگذاری مطالبات مان را به درستی پی بگیرند 

برچسب‌ها :

افزودن نظر جدید