مرتضی حاجی اعلام کرد:

70 درصد مجلس بعدی به اصلاح‌طلب‌ها و بقیه هم به اصولگراهای طرفدار دولت می‌رسد/عارف سرلیست اصلاح‌طلبان

مرتضی حاجی می‌گوید: ثبت‌نام‌ها باید به‌گونه‌ای باشد که برای تصمیم‌گیران ایجاد نگرانی نکند و این شبهه پیش نیاید که اصلاح‌طلبان می‌خواهند هزینه ردصلاحیت‌ها را بالا ببرند. کسی که می‌داند مورد تایید شورای نگهبان قرار نمی‌گیرد، لازم نیست ثبت‌نام کند.

حیات سیاسی اصلاح طلبان در آستانه برگزاری انتخابات مجلس شورای اسلامی دوباره جان گرفته است. این جناح سیاسی در سه مجلس گذشته رقابت را به حریف اصولگرایشان باخته‌اند و در انتخابات آخری می‌شود گفت که تقریبا حضور نداشتند اما برای انتخابات بعدی در حال برنامه ریزی هستند تا با قدرت وارد شوند.در این راستا دو حزب نوپا اعلام وجود کرده‌اند.

بررسی شرایط و برنامه‌های اصلاح‌طلبان را با مرتضی حاجی در گفت‌وگویی مطرح کردیم. البته بحث از انتخابات و اصلاح‌طلبان فراتر رفت. او نگاهی به حضور سعید جلیلی در جناح اصولگراها داشت و پس از آن هم موضوع انتخابات مجلس خبرگان و حساسیت‌هایش مورد بحث قرار گرفت.

مرتضی حاجی که در طول دوره مدیریتش به همه حوزه‌ها سرک کشیده، اکنون رئیس هیات مدیره کانون جهانگردی و اتومبیلرانی است، اما پیش‌تر وزیر تعاون، وزیر آموزش و پرورش، استاندار مازندران، قائم مقام وزارت صنایع سنگین، مدیرمسئول روزنامه همشهری بوده و خیلی شغل‌های دیگر را تجربه کرده است. حاجی اکنون در اتاق کوچکی در طبقه پنجم ساختمانی در یکی از خیابان‌های شلوغ تهران کار می‌کند. اتاق او از هر گونه وسایل تزیینی بری است و روی میزش تنها وسایل غیرکاری، دو قندان آبی و یک ظرف بیسکوییت است. او آرام و شمرده به سوالات پاسخ می‌گفت و از جنجالی شدن پاسخ‌هایش پرهیز داشت.

به برگزاری انتخابات مجلس دهم نزدیک می‌شویم. اصلاح‌طلب‌ها نیز فعالیت‌های انتخاباتی خود را کلید زده‌اند اما یکی از مشکلات اصلی این جریان در برگزاری انتخابات موضوع صلاحیت‌هاست. شما به طور مشخص برای حل این مشکل احتمالی چه کرده‌اید؟

ابتدا بگویم که من در طول مصاحبه نظرات شخصی خودم را بیان می‌کنم و می‌خواهم این نظرات به جریان اصلاحات تعمیم داده نشود اما درباره سوال شما باید بگویم که کار خاصی که نکرده‌ایم. انتخابات در کشور ما سازوکار تعریف شده‌ای دارد و من فکر می‌کنم نامزدها باید با علم به وجود چنین سازوکاری ثبت‌نام کنند که بخشی از این سازوکار انتخاباتی، حضور ناظری به نام شورای نگهبان است و این ناظر، نظارتش در همه مراحل انتخابات استصوابی است. البته به موازات ثبت‌نام‌ها، برخی گفت‌وگوها و رایزنی‌ها صورت خواهد گرفت تا شرایط نرم‌تر شود و برخوردها برای تایید صلاحیت‌ها برخوردهای مناسب‌تری شود. اما اینکه فکر کنیم شرایط بر وفق مراد اصلاح‌طلبان خواهد شد اشتباه است و چنین اتفاقی نخواهد افتاد. ان‌شاء‌الله آنهایی که توانستند از این مرحله عبور کنند با هماهنگی مناسب و همراهی مجموعه اصلاح‌طلبان بتوانند آرای مردم را جلب کنند و به مجلس ورود پیدا کنند.

چندی پیش خبری منتشر شد مبنی بر اینکه چند نفر از بزرگان اصلاح‌طلب با برخی از اعضای شورای نگهبان جلساتی گذاشته‌اند. آیا این جلسات آورده‌ای برای اصلاح‌طلبان داشته و قول‌هایی گرفته‌اید؟

خیر. قول که نمی‌دهند، و ما هم انتظار نداریم قولی داده شود. همین که احساس شود در این گفت‌وگوها نتیجه‌ای حاصل می‌شود و اعضای تصمیم‌گیر به نتایجی برسند، خوب است، ولو اینکه این نتایج را اعلام نکنند و وعده‌ای ندهند، همین کفایت می‌کند. نباید انتظار قول داشت آنها مسئولیت قانونی احساس می‌کنند که به آن مسئولیت پایبند هستند.

انتظار ما از این گفت‌وگوها این است که اگر ابهامات ‌و سوالات پاسخ داده نشده‌ای دارند که باعث نگرانی آنها می‌شود، این اشکالات ذهنی مرتفع شود و لازم هم نیست که آنها اعتراف کنند که اشکالات ذهنی ما رفع شده است. این توضیحات را باید داد تا آنها قانع شوند که نامزدهای اصلاح‌طلبان نیروهای متدین، همراه با انقلاب و علاقمند به اعتلای کشور هستند و این جریان بضاعتی دارد که این بضاعت را برای خدمت در عرصه قانونگذاری عرضه می‌کنند.

اصلاح‌طلبان تجارب موفقی دارند، در دوره‌ای که اصلاح‌طلبان در مصدر کار بودند به خصوص در قوه اجراییه، موفقیت‌های چشمگیری در عرصه‌های اجتماعی، اقتصادی، سیاست خارجی، سیاست داخلی داشتند که به راحتی نمی‌توان از آنها گذشت. این سرمایه و دستاورد برای کشور است.

وضیح می‌دهید که متن مذاکرات صورت گرفته درباره چه موضوعاتی بوده است؟

من اطلاعی ندارم که چه کسانی با چه کسانی صحبت کرده‌اند و معلوم هم نیست که این جلسات رسمی‌ بوده باشد. ممکن است به صورت گذری در جایی دو نفر هم را ببینند و درباره مسائلی صحبت کنند. اینکه بگوییم فردی از اصلاح‌طلب‌ها به صورت رسمی ‌رفته و صحبت کرده را حداقل من اطلاع ندارم.

برخی اصلاح طلبان پیشنهاد داده اند که ثبت‌نام حداکثری صورت بگیرد. فکر می‌کنید اگر فعالان شناخته شده اصلاحات ردصلاحیت شوند و افراد تازه کار وارد میدان شوند، تا چه حد امکان موفقیت در به دست آوردن تعداد بالایی از کرسی‌های مجلس وجود دارد؟

یک نظر این است که هر قدر تعداد ثبت‌نام کننده بیشتر باشد بهتر است و یک نظر این است که رفتارها و ثبت‌نام‌ها باید به‌گونه‌ای باشد که برای تصمیم‌گیران ایجاد نگرانی نکند و این شبهه پیش نیاید که اصلاح‌طلبان می‌خواهند هزینه ردصلاحیت‌ها را بالا ببرند و این شرایط را با قصد و غرض سیاسی به وجود آورده‌اند. به نظر من کسی که می‌داند مورد تایید شورای نگهبان قرار نمی‌گیرد، لازم نیست ثبت‌نام کند و در واقع از ثبت‌نام به عنوان یک ابزار برای تحت فشار قرار دادن استفاده کند. من باورم این است کسانی که حداقل برای خودشان مشخص است که مورد تایید قرار می‌گیرند و شورای نگهبان برای عدم تاییدشان بهانه‌ای ندارد، ثبت‌نام کنند و به تعداد لازم هم ثبت‌نام کنند یعنی بسته به اینکه هر حوزه انتخابیه چند کاندیدا نیاز دارد در حد معقولی ثبت‌نام کنند.

در آستانه انتخابات دو حزب جدید اصلاح‌طلب اعلام موجودیت کرده‌اند. حضور احزاب ندای ایرانیان و اتحاد ملت ایران اسلامی‌ چه نقشی در روند به وحدت رسیدن و پیروزی در انتخابات برای اصلاح‌طلبان بازی می‌کنند؟ این نگرانی را ندارید که تعدد احزاب باعث تفرقه شود؟

شورای هماهنگی وجود دارد که عمده احزاب اصلاح‌طلب در آن عضو هستند و در آنجا کارهایی که باید با هم عمل کنند هماهنگ می‌شود و مشکلی از این جهت وجود ندارد. البته در مسیر انتخابات هماهنگی فراتر از هماهنگی بین احزاب است چون بسیاری از شخصیت‌های تاثیرگذار در حوزه‌های انتخابیه هستند که نمی‌شود آنها را در فعالیت انتخاباتی نادیده گرفت. بنابراین علاوه بر اینکه احزاب در سازوکار شورای هماهنگی فعالیت‌هایشان را سامان داده و همجهت می‌کنند، جایی هم لازم است که شخصیت‌های غیرحزبی با فعالیت‌های احزاب در منطقه هم‌جهت کنند.

اینکه احزاب جدیدی تشکیل شوند، فرصت خوبی و غنیمت است، چراکه طیف فکری چه در اصلاح‌طلبان و چه در اصولگرایان گسترده است و زیر یک چتر بزرگ اصلاح‌طلبی گرایش‌های مختلفی ممکن است وجود داشته باشد که خوب است این گرایش‌ها به لحاظ ساختاری خودشان را تعریف کنند و در مرامنامه و اساسنامه‌شان مشخص کنند چگونه می‌اندیشند و می‌توانند چه برنامه‌هایی را اجرا کنند. بنابراین تشکیل هر حزب اصلاح‌طلبی از این نظر مفید است.

تعداد زیاد احزاب کوچک کم تاثیر حداقل این حسن را دارد که می‌تواند همگرایی را در گروه‌های مختلف زیاد کند با فرض اینکه بپذیرند در کارهای بزرگ مشترکا به راه‌حل‌های مورد قبول جمعی برسند. از این لحاظ باید از فعالیت‌های حزبی حمایت کرد اما اگر احزاب خیلی کوچک باشند مثل اینکه تعداد زیادی از احزاب کوچکی که تعداد اعضا و طرفدارانشان قابل توجه نیست باید به تدریج به سمت احزابی که همگرایی بیشتری با آنها دارند بروند و تشکیلات بزرگتری را راه بیندازند به همین جهت هم شورای هماهنگی شکل گرفته و 20 حزب اصلاح‌طلب در آنجا دور هم جمع می‌شوند و با همدیگر فعالیتشان را هماهنگ می‌کنند.

وجود حزب اتحاد ملت و همینطور حزب ندا غنیمت است البته برداشت من این نیست که این دو حزب در انتخابات نقش چندانی داشته باشند و در کنار بقیه احزاب می‌توانند رونق بیشتری به امر انتخابات دهند.

 اصلاح‌طلبان در هر حوزه انتخابیه یک لیست واحد از کاندیداهای مورد حمایت خود منتشر می‌کنند؟

سازوکاری که پیش بینی شده این است که کاندیداهای هر حوزه انتخابیه‌ای از همان حوزه انتخاب شوند و جمعی از مجمع اصلاح‌طلبان حوزه انتخابیه، از بین کاندیداهایی که مورد تایید شورای نگهبان قرار گفتند، آن کسی که بین جامعه اصلاح‌طلبی رای بیشتری دارد و بیشتر مورد حمایت قرار می‌گیرد را انتخاب کنند تا او بماند و بقیه به سود او کار کنند.

یعنی بقیه انصراف می‌دهند؟

باید در همان زمان شرایط را رصد کرد و شرایط مناطق مختلف با هم متفاوت است. اینکه در نهایت آیا از مرکز یک لیست مشخص می‌شود، چنین چیزی پیش بینی نشده است. البته در تهران یک لیست واحد خواهد بود. در شهرستان‌های بزرگ که تعداد کاندیداها بیشتر است نیز همه تلاش‌ها بر این است که لیست واحدی ارائه شود و در حوزه‌های تک کاندیدایی نیز طبیعتا یک کاندیدا معرفی می‌شود.

این نگرانی را ندارید که احزاب نوپا یا احزاب کوچک لیست‌های موازی منتشر کنند و باعث توزیع آرای اصلاح‌طلبان و کاهش کرسی‌های اکتسابی در مجلس باشند؟

خیر فکر نمی‌کنم. چون وقتی حزبی بداند که مجموعه اصلاح‌طلبان یک حوزه انتخابیه به یک کسی تمایل دارند و کاندیدای موردنظرشان در اقلیت محض قرار می‌گیرد قاعدتا با تصمیم‌گیری جمعی همراهی می‌کند. در غیر این صورت مشخص است که شکست می‌خورد.

آقای زیباکلام نامه‌ای نوشته بودند به آقای عارف مبنی بر اینکه آقای عارف چندان کنشی معطوف به اهداف اصلاح‌طلبی نداشته است و برای رسیدن به اهداف اصلاح‌طلبی کسی مثل آقای ناطق بهتر از آقای عارف عمل می‌کند. هم می‌خواهم نظرتان را درباره نامه آقای زیباکلام بدانم و هم اینکه بپرسم احتمال ائتلاف اصلاح‌طلب‌ها با اصولگراهای میانه‌رو  چقدر است؟

آقای زیباکلام معتقد است آقای ناطق برای سرلیستی اصلاح‌طلبان و ورود ایشان به مجلس به عنوان رئیس مجلس مناسب است. من ابتدا باید تاکید کنم که آقای ناطق دوست بزرگوار بنده است و من به ایشان ارادت دارم و به نظرم ایشان شخصی مدیر، مدبر، وفادار به ارزش‌هاست، او از جهات مختلف امتیازات ویژه‌ای دارد اما اول خود ایشان باید اعلام داوطلبی برای رفتن به مجلس داشته باشد و بعد بنشینیم و مقایسه کنیم ببنیم بین آقای عارف و آقای ناطق چه کسی در چه جایگاهی قرار بگیرد مناسب‌تر است اما تا آنجایی که من به خاطر دارم آقای ناطق در مناسبت‌های مختلف اعلام کرده که بنا ندارد برای مجلس کاندیدا شود بنابراین موضوع از اساس مورد بحث قرار نمی‌گیرد، چون وقتی ایشان کاندیدا نباشد، اینکه در کجای لیست قرار بگیرد موضوعیتی ندارد.

به طور مشخص در تهران سرلیست اصلاح‌طلب‌ها که خواهد بود؟

آقای دکتر عارف.

پیش بینی شما از مجلس دهم چیست؟ چند درصد از کرسی‌ها به اصلاح‌طلب‌ها می‌رسد؟

 هنوز برای برآورد کمی ‌زود است چون نمی‌دانیم چه کسانی از فیلتر شورای نگهبان خارج می‌شوند اما تخمین من این است که بین 60 تا 70 درصد مجلس بعدی به اصلاح‌طلب‌ها و بقیه هم به اصولگراهای طرفدار دولت می‌رسد. من شانس کمی ‌برای تندروها قائلم چون تندروها به هر مناسبتی نشان داده اند که با دولت و سیاست‌های آن فاصله دارند و امیدواری‌ای که دولت برای حل مشکلات در دل مردم ایجاد کرده است درست در تضاد با رفتاری است که تندروها انجام می‌دهند و بعید می‌دانم مردم به کسانی روی خوش نشان دهند که می‌تازند تا امیدواری ایجاد شده را به یاس تبدیل کنند.

بیش از دو سال از روی کار آمدن دولت یازدهم گذشته است. این دولت تا چه از مطالبات اصلاح‌طلب‌ها را پیگیری کرده و امروز نسبت دولت با اصلاح‌طلب‌ها چطور است؟

اصلاح‌طلبان مطالبه‌ای از دولت نداشتند. همان‌ها که در برنامه‌های انتخاباتی آقای رئیس جمهور عنوان شد، خواسته اصلاح‌طلبان نیز هست. هرقدر که به آن وعده‌ها عمل کند به همان مقدار هم اصلاح‌طلب‌ها از دولت رضایت دارند. یک دستاورد مهم این است که تندروهایی که برای ادامه مسیر هشت ساله دولت گذشته خیز برداشته بودند دستشان از کرسی ریاست جمهوری کوتاه شد، این دستاورد مهمی ‌است و من فکر می‌کنم که باید خدا را شکر گذار باشیم که این اتفاق افتاده است.

پس به مطالباتتان حداقلی نگاه می‌کنید؟

باید نسبی نگاه کرد.

موضوع دیگری که می‌خواهم درباره اش صحبت کنیم، عملکرد سیاسی آقای جلیلی است.  شما در سال 92 پیش از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری گفتید که آقای جلیلی حیات سیاسی مستمری ندارد. اکنون پس از گذشت دو سال و اندی که شاهد برخی کنش‌ها ازسوی آقای جلیلی بودیم، شما حیات سیاسی او را چگونه ارزیابی می‌کنید. بخصوص اینکه احتمال زیادی هست که در انتخابات مجلس فعال شود، فعال شدن ایشان چه تاثیری در به وحدت رسیدن اصولگراها خواهد گذاشت؟

باید ببینیم آقای جلیلی با چه پشتوانه‌ای ا می‌خواهد آرای مردم را جلب کند. می‌خواهد بگوید در طول عمر فعالیت‌هایی که داشته، چه فعالیت‌هایی که برای مذاکرات هسته‌ای داشته و چه پیش از آن چه دستاوردی برای مردم داشته است که حالا بیاید و بگوید به پشتوانه آن دستاورد، می‌خواهم دستاوردهای پیشین خود را تکمیل کنم. البته گاهی فضای انتخابات تحت تاثیر برخی جوسازی‌ها قرار می‌گیرد و گاهی ممکن است فردی رأی بیاورد و رأیش را محصول فضای ساخته شده باشد اما قاعدتا وقتی کسی می‌خواهد کاندیدا شود باید بگوید که چه سابقه ای دارد و چه کارهایی کرده است و حالا می‌خواهد آنها را ادامه دهد یا اینکه برنامه مشخصی را اعلام کند و بگوید می‌خواهم این کارها را بکنم. کسی که دیکته ای ننوشته بگوید من نمره ام بیست است حرف قابل قبولی نیست. ضمن اینکه ایشان یک دیکته پر از غلط نیز نوشته است و سالها وقت کشور را گرفته است. بارها گفته شده که تیم مذاکره کننده به ریاست آقای ظریف با همان اختیاراتی برای مذاکره رفته که تیم‌های قبلی مذاکره می‌کردند و اختیار جدیدی به اینها داده نشده بود. در همان محدوده این تیم به نتیجه رسیده و آن تیم کاری از پیش نبرده و حتی تا حدی فضا را سخت‌تر هم کرده است.

خوب است هر کسی که ایده و نظری دارد آرایش را با مردم در میان بگذارد تا مردم انتخاب کنند اما من به عنوان یک رأی دهنده هرگز راضی نمی‌شوم به ایشان رأی بدهم چون فرصت‌های زیادی را در کشور سوزانده و فکر می‌کنم اگر بخواهد در آینده نیز بخواهد کاری را انجام دهد همین فرصت سوزی‌ها ادامه پیدا می‌کند.

فکر می‌کنید امکان ادامه حیات سیاسی ایشان وجود داشته باشد؟

بستگی دارد که این حیات سیاسی را در چه سطح تاثیرگذاری ببینیم یک موقعی در یک جمع 10، 20 نفره می‌خواهد فعالیت سیاسی کند که امکان‌پذیر است اما فعالیت سیاسی‌ای که بخواهد به اتکای آرای ملت باشد خیلی خوش بین نیستم.

حتی سبد رأی آقای احمدی نژاد را نمی‌تواند به نفع خود بگیرد؟

فکر نمی‌کنم.

تفاوت ساختاری بین عملکرد این دو نفر می‌بینید؟

تفاوت جدی نیست اما سوال این است که مگر خود احمدی نژاد چقدر رأی دارد؟

نگاهی هم داشته باشیم به فعالیت‌هایی که در رابطه با انتخابات مجلس خبرگان کلید خورده است. به نظر می‌آید در این دوره تا حدی حساسیت‌ها نسبت به مجلس خبرگان بالا رفته باشد. یکی از موضوعاتی که در این باره داغ است حضور یا عدم حضور آقای سید حسن خمینی است.  مخالفان حضور ایشان تاکید می‌کنند که امام از حضور خانواده شان در عرصه سیاست و قدرت ابا داشته اند. اما اصلاح‌طلبان که موافق حضور ایشان هستند آقای خمینی را به کاندیداتوری تشویق می‌کنند. شما شخصا موافق حضور ایشان هستید؟

صددرصد. اینکه در آن زمان حضرت امام موافق حضور خانواده‌شان در قدرت نبودند، مربوط به زمان حیات خودشان به عنوان رهبر انقلاب بود چراکه نمی‌خواستند افرادی که منسوب به خانواده ایشان هستند چندان در عرصه‌ها حضور پیدا کنند تا سوءتفاهمی ‌مبنی بر قبضه شدن قدرت از سوی یک خانواده پیش نیاید. نظر ایشان در آن زمان بسیار بسیار درست، حساب شده و دقیق بود و ایشان خیلی قاطع این نظر را به اجرا گذاشتند اما اکنون متاسفانه ایشان حضور ندارند. حسن آقا شخصیتی فاضل، خوش فکر، جوان و بانشاط است و حضور ایشان در هر سمتی چه خبرگان، چه مجلس و هر جای دیگری برای کشور بسیار مفید است و اگر این اتفاق بیفتند خیلی خوشحال می‌شوم.

به نظر شما صلاحیت ایشان تایید می شود؟

برای عضویت در خبرگان شرط تحصیلات حوزوی در سطح اجتهاد وجود دارد که تشخیصش برای من میسر نیست ولی به لحظ شخصیت اجتماعی و سیاسی هیچ دلیلی برای ردصلاحیت ایشان وجود ندارد. اگر از نظر تحصیلات حوزوی که مورد تاکید آقایان هست و البته من خودم نسبت به آن نقد دارم اما بالاخره الان قانون این است، نتوانند مشکلی به این شرط وارد کنند، دلیلی برای عدم تایید ایشان وجود ندارد و البته من بارها شنیده ام که ایشان بالاتر از این سطحی هستند که مورد انتظار است.

 

این سوال من تا حدی شخصی است. در کارنامه شما تنوع کاری زیادی دیده می‌شود از وزرات تعاون تا آموزش و پرورش، صنایع سنگین، مطبوعات استانداری و سپاه و اکنون هم کار در زمینه گردشگری و همه اینها بامدرک تحصیلی  ریاضی. همه اینها را چگونه با هم جمع می‌کنید؟

سپاه مربوط به اول انقلاب بود و به عنوان یک کار موقت در بابل انجام شد. فقط سه یا چهار ماه در سپاه بودم. بعد از آن به استانداری رفتم .من علاوه بر اینها که نام بردید رئیس اولین دوره شورای شهر بابل نیز بودم. این کارهایی که داشتم چندان به تحصیلاتم ارتباطی ندارد. بیشتر تجربه مدیریتی است که در طی سالها ایجاد شده است. البته درباره استانداری اولیه باید بگویم که اگر امروز بخواهند فردی را با استانداردهای کنونی برای استانداری انتخاب کنند، انتخاب من با شرایط آن زمانم انتخاب درستی نیست. برای آن روز من شرایط استاندار شدن با استاندارد امروز را نداشتم اما خب با استاندارد آن روز انتخاب درستی بود، بالاخره انقلاب شده بود و نیروهای انقلابی به مدیران قبلی اعتماد نداشتند. در فاصله بهمن 57 تا مهر 59 که من استاندار شدم، مازندران سه استاندار و یک سرپرست استانداری دیگر را تجربه کرده بود و من نفر پنجم بودم. در آن زمان شوراهای هماهنگی نهادهای انقلابی تشکیل می‌شد و از همه شهرها نهادهای انقلابی مثل سپاه، جهاد، هیأت‌های واگذاری زمین برای هماهنگی مسائل دور هم جمع می‌شدند. در آنجا این افراد به اتفاق طومار امضا کردند و مهر زدند که من استاندار بشوم. من خودم در خواب هم نمی‌دیدم که چنین اتفاقی بیفتد. این طومار به دست مسئولان وزارت کشور رسید. آنها هم با من مصاحبه کردند و دیدند من مدیر خوبی هستم و مرا قبول کردند.

بعد از دوره اول استانداری، در وزارت صنایع سنگین که تازه تاسیس بود مشغول به کار شدم، در آنجا من کار صنعتی نمی‌کردم. کار من در حوزه اجتماعی بود و برای تشویق در سرمایه گذاری و مسائل مربوط به کار و کارگری کار می‌کردم. در آن زمان هر از چند گاهی در هر کارخانه ای دعوایی راه می‌افتاد بالاخره چپی‌ها و مجاهدین فعال بودند و نیاز بود که یک مدیریت متمرکز به حوزه این مسائل بپردازد. احتمالا هم کارم خوب بود که پس از چندی با وجود صنعتی نبودن، قائم مقام وزیر شدم. بعد از آن دوباره استاندار شدم. من در یک جلسه شورای اداری در سال 65 اعتراف کردم که در دوره اولم ندانم کاری زیادی کردم و اگر امکانات امروز را آن روز داشتم پروژه‌های متفاوتی را اجرا می‌کردم.

پس از آن به وزارت ارشاد رفتم و معاون سیاحتی شدم و کاری که در آن زمان انجام داد به کار امروزم مرتبط است، البته در آن زمان معاون وزیر بودم و حالا رئیس هیات مدیره این کانون هستم که زیرمجموعه آن معاونت بود. بعد ازآن را هم که در جریان هستید. بازخوردهایی که تاکنون دریافت کرده‌ام نشان می‌دهد که از کارم راضی بوده‌اند و مخصوصا مردم مازندران که احترام خاصی برایشان قائلم، مرا موردمحبت خود قرار می‌دهند.

به نظر خودم رمز اینکه توانسته ام در موقعیت‌های مختلف قرار بگیرم این بود که به کارکنان آن حوزه احترام می‌گذارم. من به مجموعه کارشناسان هر حوزه اعتماد دارم. مثلا وقتی به آموزش و پرورش رفتم، نگفتم من عقل کل هستم بلکه ابتدا اتاق فکری تشکیل دادم که صاحب نظرهای حوزه آموزش بیایند و نظراتشان را بگویند. در آنجا حتی رئیس جلسه نشدم، یکی از اساتید دانشگاه که موردقبول جمع بود به عنوان رئیس جلسه ایفای نقش می‌کرد. از این جلسات مطالب بسیاری به دست آوردم. یا مثلا در وزارت ارشاد که بودم، به دلایل گزینشی نوعی بی‌تفاوتی در کار ایجاد شده بود و درعمل کاری پیش نمی‌رفت اما من کارکنان آنجا را قانع کردم که تصمیم‌ساز شما هستید و رئیس حوزه شما تنها تصمیم‌گیر است. علت موفقیت من نیستم بلکه این روش است و فکر می‌کنم اگر به کارکنان هر بخش اعتماد شود خروجی خیلی بهتر خواهد بود.

مرتضی حاجی کاندیدای مجلس دهم خواهد بود؟

خیر.

منبع: خبرآنلاین

افزودن نظر جدید