- کد مطلب : 5624 |
- تاریخ انتشار : 6 مهر, 1393 - 08:01 |
- ارسال با پست الکترونیکی
محمد علی رامین:شاید پسرم پدرش را در وضعیت حضرت نوح می دید، اما من پسرم را هرگز در وضعیت پسر نوح ندیدم
به گزارش امید،بخشهایی از این مصاحبه در ادامه میآید:
الان هم با احمدی نژاد ارتباط دارید ؟
رابطه فکری ، عقیدتی و سیاسی مان با همان تلاقی و تقاطع ایشان در بحث ولایت فقیه منقطع شد.
یعنی دیگر تماسی با او ندارید؟
اگر تماسی بر اساس ضرورت پیش آید، مثل ارتباط سابق نیست. البته به عنوان یک شخصیت سیاسی شجاع و هوشمند که خدمات بزرگ و برجسته ای برای کشورم انجام داده، همیشه برایم عزیز و قابل احترام خواهد بود؛ هرچند به خاطر رفتار اواخرش نسبت به ولایت فقیه از او سخت آزرده خاطرم.در چند سال آخر دوران مدیریتش، توسط عناصر نفوذی حامی هاشمی که تغییر چهره داده بودند، در دام اشتباهاتی افتاد که عملاً میان خودش و جریان جهان شمول اسلامی پیرو امامت ولی فقیه جدایی انداخت؛ البته اگرصادقانه به دامان ولایت برگردد، باز هم می تواند، یکی از برجستگان امت جهانی امام خامنه ای باشد.بزرگترین اشتباه دکتر احمدی نژاد این بود که وقتی به عنوان نماینده ملت ایران محبوب بسیاری از ملتهای جهان شد؛ وقتی در مجامع بین المللی با اقتدار و صلابت توانست از عزت مسلمانان و ایرانیان دفاع کند و بسیاری از قدرت های سلطه گر را مرعوب مواضع خودش بسازد، متوجه نشد که اعتبار و استحکام مواضع و جایگاهش به پشتوانه ولایت فقیه پدید آمده و لذا خناسان چند چهره، به مرور او را گرفتار این غرور کردند که "موقعیتش در ایران وجهان، فراتر و جدای از ولایت فقیه هم شکست ناپذیر است".
منظورتان آقای اسفندیار رحیم مشایی است ؟
این فرد از نظر بنده یک عنصر کاملاً "فرعی" بود که تمام کارهایش برای جلب عواطف رئیس جمهور وقت بود؛ لیکن دو گروه کاملاً متقابل توانستند این زائده ی آقای احمدی نژاد را به "شخصیت اصلی" و مستقل از رئیس جمهور تبدیل کنند: گروه اول حامیان هاشمی بودند که هم به او خط "جدایی از ولایت" می دادند و هم چاپلوسانه او را در حد احمدی نژاد و بلکه بالاتر تکریم و اغفال می کردند؛ و گروه دوم دوستانی بودند که بدون توجه به ضرورت "اصلی- فرعی" کردن شخصیت ها، در باره اش مبالغه بیهوده کردند. در قیاسی برای تقریب ذهن، به نظر بنده، وی مانند "مهدی هاشمی رفسنجانی" برای رئیس تشخیص مصلحت است. کسانی که امروز هم سرگرم پرونده "مهدی هاشمی رفسنجانی" می شوند، باز هم "اصلی- فرعی" نمی کنند...
چرا آنقدر مخالف هاشمی هستید؟
این یک بحث فکری- عقیدتی است و من حب و بعض شخصی نسبت به هیچ کسی ندارم. تحلیل بنده به مرور و پس از مشاهدات سی و پنج ساله خودم شکل گرفته است: کسی که ولایت فقیه را فقط در حد رفاقت قبول دارد؛ نظام توحیدی امت- امامت را قبول ندارد و وابسته به نظام ملت- دولت هاست؛ هیچ اعتقادی به مبارزه با آمریکا و نظام سرمایه سالاری ندارد؛ با مبانی جهان شمول جمهوری اسلامی از ابتدا در تعارض بوده است؛ حمایتش از نظام و رفیق پنجاه ساله خود تا تنظیم منافع شخصی و خانوادگیش مفهوم پیدا می کند و بس... این شاخص ها برداشت بنده است و اگر کسی آن ها را برایم نقض کند، قدردان او خواهم بود.
ا
فکر می کنید احمدی نژاد و نزدیکانش برای انتخابات مجلس آینده، برنامه ای دارد؟
من از همان آغاز دوران ریاست جمهوری شان در جایگاه دبیر سیاسی رایحه خوش خدمت به ایشان عرض کردم که در هیچ انتخاباتی فراتر از شخص خودش وارد نشود. معتقدم که این طور نیست که هر کسی را او به مردم معرفی کرد، حتماً رای بیاورد.
شما از آشنایی پسرتان با مهناز افشار خبر داشتید؟
خیر
ازشما مشورت نخواست ؟
خیر
کی درجریان تصمیم پسرتان قرار گرفتید؟
بعد از اتخاذ تصمیم نهایی و قبل از روز مراسم.
نظرتان در این باره چه بود؟
حرف تازه ای به جز تکرار چند تذکرنداشتم؛ جون پسرم باورهای پدرش را خوب می شناسد؛ اما به عنوان یک پدر مسلمان حق دخالت نداشتم؛ شاید پسرم برای لحظاتی، پدرش را در وضعیت حضرت نوح می دید، اما من پسرم را هرگز در وضعیت پسر نوح ندیدم و می دانم که هر اقدامی برایش یک تجربه است و هر تصمیمی باعث رشد بیشتر شخصیت او می شود.
پس چرا به مراسم ازدواجش نرفتید؟
وظیفه ام، حرمت گذاری به تصمیم پسرم بود، و نه تبعیت از تصمیم و رفتار او.
اگر بجای سید محمد خاتمی خطبه عقد پسرتان را فرد دیگری می خواند به مراسم عقد پسرتان می رفتید؟
از طرح و بحث فرضیات گوناگون بگذریم، تا این نیز بگذرد! البته آقای خاتمی یکی از چهارنفر اصلی سران فتنه 88 است که ظلم بزرگی علیه منافع ملت و مصالح نظام و امنیت کشور مرتکب شده اند؛ ایکاش قبل از مرگ یا محاکمه، هر سه توبه می کردند؛ چون از محرک اصلی انتظار توبه نباید داشت، اما هر کدام که توبه کند، به دست بوسی او خواهم رفت.
این اتفاق در رابطه پدر- پسریتان تاثیری داشته است؟
بطور طبیعی کیفیت و میزان رابطه ها شکل جدیدی پیدا می کند. البته رابطه پدر و پسر، یک رابطه جوهری فطری و الهی است که به خاطر یک فاصله ظاهری، قطع نمی شود. جنس این رابطه اصالتا تغییری نداشته است، اما ظاهرا تغییر سبک زندگی، تبعاً محدودیت هایی به وجود می آورد. این تجربه نیز به خود من آموخت، که چقدر محبت پدر به پسر، خالص و بی بدیل و بی رقیب است.
دیدگاهها
درود بر هاشمی،مسلمان معتدل
درود بر آقای رامین که در چند
افزودن نظر جدید