- کد مطلب : 11639 |
- تاریخ انتشار : 6 شهریور, 1395 - 11:31 |
- ارسال با پست الکترونیکی
در سیاستگذاریهای هستهای باید میانهرو باشیم
امروز دکتر امراللهی در دانشکده مهندسی انرژی و فیزیک دانشگاه امیرکبیر به دانشجویان تدریس میکند. حوزه تخصصی او به روزترین فنآوری انرژی هستهای یعنی گداخت هستهای است. در روزهایی که برجام به شاهبیت غزل سخنان سیاسی و جناحی تبدیل شدهاست، پای سخنان او نشستیم تا اندکی از نیازهای واقعی کشور در حوزه هستهای بیشتر بدانیم. او نیاز کشور به ساخت نیروگاههای هستهای را یک نیاز جدی و مهم میداند و معتقد است که برجام راه را برای ساخت نیروگاههای هستهای مورد نیاز کشور باز کردهاست.
او معتقد است که باید تلاش بیشتری برای حفظ سرمایهانسانی علمی کشور شود تا نخبگان علمی کشور دانش خود را در اختیار پیشرفت صنایع انرژی و هستهای ایران قرار دهند. دکتر امراللهی در میانه بحث بسیاری از حرفها را ناگفته گذاشت و گفت علاقهای ندارد تا از عملکرد اشتباه دیگران در طول سالهای گذشته صحبتی به میان بیاورد، اما تا جایی که میتوانست به نکات مثبت و راهکارهای عملی موجود برای بهبود وضع انرژی کشور پرداخت.
به خصوص این استاد دانشگاه معتقد است که نیاز به تنوع منابع انرژی برای کشور یک نیاز جدی و فوری است. با توجه به کمبود منابع آب، امراللهی تاکید میکند که باید منابع جایگزین از جمله زغال سنگ و انرژی هستهای به جای استفاده گاز و نفت وارد چرخه تولید انرژی در کشور شوند تا انرژی برق ایران از منابع متفاوتی تامین شود. در ادامه متن کامل مصاحبه با رییس اسبق سازمان انرژی اتمی ایران را مطالعه میکنید.
آقای دکتر امراللهی با توجه به مسوولیت پیشین جنابعالی در صدر سازمان انرژی اتمی جمهوری اسلامی ایران، شما یکی از شایستهترین افرادی هستید که میتوانید در مورد اثر برجام به طور اخص در زمینه صنایع و دانش هستهای صحبت کنید. به گمان شما برجام چه تاثیری بر روند پیشرفت دانش هستهای در ایران میگذارد؟
اجازه بدهید ابتدا این را بگویم که من طرفدار برجام هستم و البته طرفداری هستم که دقیقا میدانم چه میگویم، برای انگیزههای سیاسی یا از روی احساسات صحبت نمیکنم. اولین اثر برجام این است که به ما اجازه میدهد نیروگاههای هستهای بسازیم. باعث میشود که فشار از روی ما برای ساخت نیروگاههای برق هستهای برداشتهشود تا با خیال راحتتر بتوانیم به فکر تولید بیشتر انرژی برق از طریق هستهای باشیم.
واقعیت این است که اگر ما نیروگاه اتمی نداشتهباشیم، دانش و صنعت هستهای برایمان ارزشی کامل ندارد، یعنی اگر نتوانیم از این دانش برای تولید انرژی استفاده کنیم، انگار عمده هزینههایی را که تا به امروز برای کسب دانش هستهای کردهایم دور ریختهباشیم.
برجام راه فروش نفت و خیلی از کارهای بین المللی را باز کرد که البته بخش هایی را امریکائیها تا امروز سد کرده اند.
اما خب منتقدانی هستند که میگویند برجام جلوی پیشرفتهای مهمی را گرفتهاست ...
اهمیت موضوع نیروگاه هستهای واقعا کم نیست. اجازه بدهید بیشتر موضوع را باز کنم تا ببینید در مبحث انرژی، حرف اول و آخر ، تنوع منابع انرژی یا اصطلاحا Energy Diversification است. در دانشگاهها تدریس میکنند کشوری عاقل است که از هر منبع موجود انرژی در داخل مرزهایش به تناسبی استفاده ببرد. من زمانی در آمریکا دانشجو بود، چهار دهه پیش، آن زمان آمریکا درصد عمدهای از برقش را از زغال سنگ تهیه میکرد، الآن هم بعد از ۴۰ سال همان مقدار از برقش از زغال سنگ است و در گزارشی که به موسسه بینالملل انرژی دادهاست نیز گفتهاست تا ۲۰-۳۰ سال آینده همین مقدار از انرژی برقش را از منبع زغال سنگ تامین خواهد کرد. زمانی که من دانشجو بودم ۱۸ تا ۱۹ درصد انرژی برق آمریکا از نیروگاههای هستهای تامین، الآن هم حدودآ همان میزان است و تا ۲۰ سال دیگر هم در همین عدد خواهد ماند. به ترتیب منابع انرژی در آمریکا، نفت، زغال سنگ، برق آبی و انرژی اتمی هستند و بخش کوچکی هم انرژیهایی که به آن تجدید پذیر میگویند.
در ایران ما در شرایطی زندگی میکنیم که در یک منطقه آب و هوایی گرم و خشک قرار داریم. با تمام تلاشهایی که امروز برای توسعه منابع انرژی برقآبی شدهاست اکنون بین ۸ تا ۹ درصد منابع انرژی برق ما از سدهای آبی است، در بهترین حالت بتوانیم این را به ۱۰ درصد برسانیم. بقیهاش را از نفت و گاز تامین میکنیم.
سوال اصلی این است که چرا ما باید نفتمان را بسوزانیم و با آن برق درست کنیم؟ چرا گاز را که انقدر منبع پاکی است و به راحتی میتوان آن را به پول نزدیک کرد بسوزانیم برق درست کنیم؟ چرا از زغال سنگ استفاده نمیکنیم؟
از سوی دیگر امروز بعد از سال ها که نیروگاه اتمی بوشهر وارد مدار شدهاست، ۲ درصد از کل برق مورد نیاز کشور را این نیروگاه هزار مگاواتی هستهای تامین میکند، حالا ما برای اینکه بتوانیم به حد مورد نظر برای تنوع کافی در زمینه انرژی برسیم دست کم نیاز داریم که ۱۵ تا ۲۰ درصد منابع برقمان را از نیروگاههای هستهای تامین کنیم. این یعنی اینکه دست کم به ۱۰ نیروگاه مشابه نیروگاه هستهای بوشهر نیاز داریم. اگر برجام نبود قطعا نمیتوانستیم به سمت این هدف حرکت کنیم.
چرا نمیتوانستیم؟
توضیح میدهم، من خودم کسی هستم که ایستادگی کردم تا نیروگاه هستهای بوشهر به پایان برسد، آن هم در شرایطی که بعضی از افرادی که امروز از این سوی بام میافتند روزگاری از آن سوی بام میافتادند و میگفتند اصلا نیروگاه هستهای به چه درد ما میخورد، چرا انقدر تلاش میکنید، بگذارید مبحث برجام را ببندیم تا بگویم قبل از برجام در همین تجربه نیروگاه بوشهر چه دردسرهایی داشتیم.
یعنی به اعتقاد شما جز قضیه نیروگاه منافع دیگری هم از برجام نصیب صنعت هستهای ایران شدهاست؟
بله! قطعا، البته نیروگاه بوشهرکه قبل از برجام وارد مدار شدهبود، منظور تسهیل مسیر برای ساختن نیروگاههای هستهای جدید است. اما موضوع این است که پیش از برجام در سراسر جهان به شدت ایرانستیزی و ایران هراسی گسترش پیدا کردهبود. کاری کردهبودند که ما را پیش چشم جهانیان بد و خطرناک نشان دهند. این واقعیتی است که همه میدانند، ما با آمریکاییها مشکل داشتیم و هنوز هم داریم، اما چون آنها زور بیشتری داشتند، روابط عمومی بهتری داشتند، بوقهای رسانهای قدرتمندی در اختیار داشتند، از این طریق چهره کریهی از ما در سراسر دنیا ترسیم کردهبودند. این فضا بعد از برجام تا حد زیادی شکستهشده و آن کوه یخ درمقابل چشم ملت ها آب شدهاست.
برجام یک واقعیت را به جهانیان نشان داد و آن این بود که ما در صنعت هستهای دنبال بمب و این حرفها نیستیم، از اول هم نبودهایم، هر کس غیر از این بگوید حرف بیربطی زدهاست، من بیش از دو دهه خودم دستاندرکار بودهام و میدانم که چنین چیزی وجود نداشتهاست. اگر از لحاظ شرعی هم نگاه کنید ما فتوا داریم که بمب اتمی حرام است، ساختنش حرام است.
این را برجام به جهانیان نشان داد که ایران دنبال صنعت هستهای صلح جویانه است، فضای رسانهای علیه ایران شکسته شد، جوسازیها در مورد برنامه هستهای ایران شکست خورد.
دستاورد دیگر برجام این است که تا حالا ما دنبال مساله شکاف هستهای بودیم، امروز جهان به دنبال گداخت هستهای است. کارهای برزگی در این زمینه در دوران من شدهبود، چون من خودم تخصصم گداخت هستهای است، اما بعدا کسانی آمدند و از بین بردند که نمیخواهم در موردش صحبت کنم. اما امروز حالا با نگاه مثبت و بازی که آقای صالحی دارند، دوباره مساله گداخت مورد توجه قرار گرفتهاست و این فرصت هم برای ما فراهم شده است که در پروژه جهانی ایتر که یک پروژه برای صنعتیسازی تولید انرژی از طریق گداخت هستهای است مشارکت داشتهباشیم. اگر برجام نبود چنین فرصتی را نداشتیم. توجه کنید که چنین پروژههایی آینده انرژی جهان را رغم میزند و اگر ما در جریان آن نباشیم و از غافله عقب بمانیم، وقتی استفاده از آنها عملی شود ما جز کشورهای عقب افتاده خواهیم ماند.
اگر برجام نبود ما نه امکان ساخت نیروگاههای جدید را داشتیم نه امکان مشارکت در پروژههای جهانی گداخت هستهای را. برخی دوست دارند که بگویند این لیوان که نود و پنج درصدش پر است، چرا پنج درصد جای خالی دارد؟
در مورد ناتوانی در ساخت نیروگاه هستهای در صورتی که برجام نبود قرار بود بیشتر توضیح بدهید.
بگذارید من از تجربه خودم در مورد نیروگاه هستهای بوشهر بگویم، جایی که از ابتدای کار پای آن بودم، زمانی که انقلاب شد آلمانیها رفتهبودند. زمان ما آقای هانس بلیکس مدیر کل آژانس بینالمللی انرژی اتمی بود، خودش سوئدی بود. آقای دکتر هانس بلیکس قبل از ریاست آژانس وزیر خارجه سوئد؛ او بین ما و آلمانیها به عنوان داور و واسطه عمل میکرد. اتفاقا خودش هم مایل بود که ما نیروگاه داشتهباشیم و از خدایش بود که آلمانها خودشان بیایند و کار بوشهر را تمام کنند.
نزدیک به چهار سال پیغام و پسغام برای آلمانها برد و آورد و ما منتظر جواب قطعی آنها برای اتمام نیروگاه بودیم، عاقبت وزیر صنایع آلمان به ایران آمد و به ما خبر داد که آمریکاییها نمیگذارند که ما کار را تمام کنیم، این موضوع را به آژانس هم ابلاغ کردند که آمریکاییها اجازه نمیدهند و ما کار بوشهر را کاملا رها میکنیم.
بلافاصله رفتیم سراغ فرانسویها، آنها هم گفتند که نمیکنیم. قطعا آمریکاییها جلوی کار را گرفتهبودند. عاقبت رفتیم سراغ اسپانیاییها، آنها ۱۰ تا نیروگاه مشابه نیروگاه بوشهر داشتند و میتوانستند به ما کمک کنند. اتفاقا مهندسانشان را هم به ایران فرستادند و شش هفت ماهی هم کار کردند. اما باز هم آمریکاییها سنگاندازی کردند و اسپانیاییها ول کردند و رفتند.
فقط اینها نبود، با چندین کشور دیگر حرف زدیم، مثلا سراغ چین رفتیم که آنها توانایی ساخت راکتور ۱۰۰۰ مگاواتی نداشتند، یعنی میگویم که چنین موانعی سر راه ما بود. دیگر بعد از قطعنامههایی هم که صادر شد و تحریمهای بینالمللی کار خیلی خیلی سختتر میشد، دیگر اصلا امکانش نبود که نیروگاهی اتمی را درست کنیم.
عاقبت سراغ روسها رفتید، بگذارید اینجا یک سوال تکراری بپرسم، آیا تفاوت تکنولوژی روسها و آلمانها ایجاد مشکل نمیکرد. البته حالا که کار کامل شده و نیروگاه اتمی بوشهر در مدار برق سراسر قرار گرفتهاست، ولی مشکل ایمنی در این کار نبود؟
ببینید، توضیح دادم، ما به میل و اختیار سراغ روسیه نرفتیم، روسها تنها گزینهای بودند که داشتیم. قرار شد بر اساس همان درصدی که آلمانیها پیشرفت کردهبودند، روسها بیایند و کار را تکمیل کنند. به هر حال هزینه شدهبود و تلاش شدهبود، نمیشد کار را رها کنیم. به قولی اگر روسها نمیآمدند مجبور بودیم در آن سازهای که آلمانیها ساخته بودند جای برق هستهای، آب دوغ خیار درست کنیم. به اضافه اینکه پایه سیستمی که روسیه به کار برد با آن تکنولوژی که آلمانیها استفاده کردند تفاوتی نداشت.
حالا من نمیخواهم از فنآوری روسیه دفاع کنم یا طرف روسها را بگیرم، اما خب آنها هم در صنعت هستهای ادعا دارند. روسها اعتقاد دارند در صنعت هستهای هم سطح آمریکا هستند، میگویند آمریکا ۱۰۸ راکتور دارند ما هم همین تعداد راکتور داریم، حتی ادعا دارند که در بعضی زمینهها از آمریکا هم جلوتر هستند. این ادعایشان به هر حال تا حدی مشهود است، اگر اغراق هم باشد به هر حال بخشی از آن واقعیت دارد. همین الان یک نیروگاه هستهای در فنلاند هست که روسها ساختهاند، در فنلاند لقب ایستینگهاوس را به آن دادهاند، در برابر نشان وستینگهاوس، شرق در برابر غرب، این نیروگاه ۳۵ سال است کار میکند و همچنان یکی از بهترین عملکردها و راندمانهای تولید انرژی هستهای در جهان را دارد.
بعضیها میگویند نیروگاه هستهای بوشهر به دلیل زمان و هزینهای که ساختش برد، ارزش و صرفه اقتصادی نداشت.
عرض کردم، میلیاردها دلار هزینه شدهبود، اگر تکمیلش نمیکردیم مخروبه می شد با این سرمایهگذاری. الآن دو درصد از کل انرژی برق کشور را تامین میکنند. همان اوایل کار در همین داخل کشور کسانی را داشتیم که میگفتند نیروگاه هستهای به چه درد ما میخورد و حاضر نبودند تمامش کنیم. امروز خیلی از اینها عوض شدهاند. آدمهایی هستند که همیشه روی لبه پشت بام حرکت میکنند، یا این طرف یا آن طرف، چنین آدمهایی همیشه خطر افتادن دارند. به اعتقاد من تکمیل نیروگاه هستهای بوشهر بسیار کار مهم و درست و بزرگی بود.
میتوان گفت که روسها هم از کار بر روی این نیروگاه منفعت زیادی بردند، هم چم و خم فنآوری آلمانی را سر در آوردند و هم منافع مالی زیادی بردند؟
بله، مسلما روسها هم منفعت بردند. اگر بگوییم که صد درصد همهاش منفعت برای روسها بود درست نگفتهایم، اگر بگوییم که به لحاظ علمی هیچ چیزی برای روسها نداشت باز هم درست نگفتهایم. چیزهایی را خودشان میدانستند، چیزهایی را یاد گرفتند و آزمایش کردند.
اصلا قبل از اینکه کار را شروع کنند یک سال آمدند مطالعه کردند که امکانپذیر هست یا نه، ما هم استقبال کردیم، چون میخواستیم کار را درست انجام دهیم.
حالا شما میگویید پس از برجام این امکان فراهم شده که ما نیروگاههای هستهای بیشتری بسازیم، آیا این امکان وجود دارد که در آینده دور یا نزدیک، برای ساخت نیروگاه متکی به خارجیها نباشیم و خودمان بتوانیم بسازیم؟
ببینید، آن زمانی که ما میخواستیم نیروگاه هستهای بوشهر را تکمیل کنیم هیچ کسی نمیآمد، سراغ هر کسی رفتیم نمیشد. الآن دست کم راه بازتر شدهاست. اما در مورد اینکه خودمان در این زمینه خودکفا شویم چرا که نه؟ قطعا امکانش وجود دارد. همین الآن ما یک شرکتی داریم به نام مپنا، این شرکت میتواند صفر تا صد نیروگاههای برق سوخت فسیلی ما را بسازد، نزدیک به ۶۰ تا ۷۰ درصد از کار یک نیروگاه هستهای هم مشابه همان نیروگاههای سوخت فسیلی است. یعنی ما الآن ۶۰ تا ۷۰ درصد کار را بلدیم.
اما در مورد ۳۰ تا ۴۰ درصد بقیه هم اگر دقت داشتهباشیم، اگر درست و با دید باز عمل کنیم امکانپذیر است. دو نکته اساسی وجود دارد. یکی اینکه نیروی انسانی تحصیل کرده و دانشمندان خودمان را حفظ کنیم و تکریم کنیم. چرا شرایطی وجود دارد که این همه نیروی انسانی تحصیل کرده و دانشمند به خارج از کشور میروند؟ من یک بار به کانادا رفتهبودم و جمعیت دانشجویان و متخصصان ایرانی را میدیدم، آدم اشکش در میآید که این همه سرمایه انسانی چرا نباید درون کشور مورد استفاده قرار بگیرند؟
نکته دوم هم البته بسیار مهم است، من نمیخواهم خیلی باز کنم، اما واقعیت این است که ما به نیروگاه اتمی نیاز داریم و باید روی ساخت آن تمرکز کنیم، اگر به کارهای حاشیهای و بیربط و بدون منفعت مشغول نشویم و تمرکزمان را روی این قضیه بگذاریم، دانشمند تربیت کنیم و حفظش بکنیم و تمرکزمان را بگذاریم روی ساخت راکتور. به نظرم این امکانپذیر است، فقط باید تمرکز کنیم.
افزودن نظر جدید