- کد مطلب : 13129 |
- تاریخ انتشار : 15 بهمن, 1395 - 23:23 |
- ارسال با پست الکترونیکی
زنان و انقلاب اسلامی
حضرت امام خمینی جدای از زعامت انقلاب و نظام سیاسی کشور به عنوان یک مصلح اندیشمند، بزرگترین و اساسیترین تحول را در مسائل زنان ایجاد نمود.
ایشان با اعتدال گرایی در این حوزه، از یک سو افراط گری غربی ضد دین را و از آن سو تفریط گرایی متحجرین دینی را نسبت به زنان کنترل نموده و با ارائه الگوی جدیدی از زن مسلمان، آغازگر فصل نوینی از فعالیت و مشارکت زنان در تمامی عرصهها گردید.
با ذکر این رخداد انکار ناپذیر به عنوان یکی از مواهب انقلاب در حوزه زنان، در نظر است در این فرصت اندک ضمن اشاره به زوایای رخدادهای پسا انقلاب در حوزه زنان؛ به کالبد شکافی این موضوع غم انگیز پرداخته شود که چرا امروز بعد از 38 سال از پیروزی انقلاب اسلامی، زنان در پی چانه زنی برای حضور کمی و مؤثر در عرصههای تصمیم سازی سیاسی، اجتماعی و مدیریتی کلان میباشند؟
در حالی که سابقه فعالیت مدنی و سیاسی زنان به سال 1280 هجری شمسی برابر با 1901 میلادی و آغاز قرن بیستم و قبل از پیروزی مشروطه بر میگردد!.
لذا مطالبه فرصت برابر، برای زنان در حوزههای مدیریتی کلان سیاسی و تقنینی، نه تنها حق مشروع و اساسی است، بلکه حسب رهنمودهای حضرت امام خمینی رحمت الله علیه، تکلیف سیاسی زنان مبنی بر مداخله در مقدرات اساسی کشور میباشد.
حضرت امام با توجه به واقعیت انکار ناپذیر نقش بی بدیل و صادقانه و همدلانه زنان در فرآیند پیروزی انقلاب، همواره ضمن تأیید بر نقش پیش رو و مؤثر زنان در روند مبارزات و پیروزی نهضت، مشارکت سیاسی و اجتماعی آنان را در رهنودهای گهربار خویش به کرات تاکید کردهاند.
در یک کار پژوهشی آماری ارائه شده مبنی بر اینکه حضرت امام 169 فراوانی راجع به نقش زنان در نهضت، بیانات حمایتی و تاییدی و تاکیدی داشتنه اند و حتی عملاً با انتخاب یک زن برای تصدی فرماندهی سپاه پاسداران در منطقه غرب کشور و باز، اعطای نمایندگی به همین زن (مرحوم خانم دباغ رحمت الله علیها که شایسته است به این زن رشید و مبارز که افتخار زنان ایران است با ذکر صلوات ادای احترام داشته باشیم)، در تیم نمایندگان اعزامی به کشور اتحاد جماهیر شوروی، عملاً اندیشه خود مبنی بر جواز ورود زنان به عرصه کلان سیاسی را نهادینه کردند.
اما با گذشت بیش از سه دهه از پیروزی انقلاب براساس گزارش مجمع جهانی اقتصاد، شاخص مشارکت سیاسی زنان از سال 2006 تا 2015 سیر نزولی داشته و ایران در رتبههای آخر جدول قرار دارد.
چرا چنین شد؟
چه شد که استقبال و رغبت مشارکت سیاسی پس از پیروزی انقلاب، از عموم زنان گرفته شد؟
چرا مدیریت سیاستی مردانه شد؟
آن زنان شکنجه شده در زندانهای مخوف ساواک و نیز خیل عظیم زنان در مبارزات خیابانی در میان آتش و گلوله، فردای پیروزی چرا از سیاست روی گردان شدند؟؟ به طوری که در مجلس خبرگان قانون اساسی در ابتدای 58 به تعداد74 نماینده، یک زن و در دورههای اول، دوم و سوم مجلس قانون گذاری از سال 1359 تا 1371 فقط 4 زن به مجلس راه مییابند. یعنی (2/1% الی 4/1%) به نسبت مجموع نمایندگان، و در بالاترین نرخ رشد حضور زنان، در مجلس پنجم در سال 75 ، تعداد14 نماینده زن به نسبت 5% کل نمایندگان به مجلس راه مییابند.. در حالی که تعداد زنان در آخرین دوره مجلس شورای ملی (دوره 24) 20 تن بوده است.!
در سال 94 در دوره دهم مجلس وقتی که 16 زن ( 5/5%) به مجلس راه یافتند، مسرور شدیم. در حالی که هنوز به تعداد زنان در آخرین مجلس قانون گذاری رژیم پهلوی( انتخابات سال 54) نرسیدهایم..در حالی که زنان در سال 94 با زنان در سال 54 از لحاظ سطح آگاهی و بینش، سطح علمی و فرهنگی و آموزش تفاوت و فاصله بسیاری دارند.
به دو عامل مهم در کاهش مشارکت سیاسی زنان در تاریخ انقلاب اشاره میکنم .
اولاً - اعمال محدودیتهای بیرونی و تبعیضات جنسیتی علیه زنان.و نیز راه ندادن زنان به ساختارهای انقلاب.شورای انقلاب اسلامی، دولت انقلابی موقت، دادگاههای انقلاب اسلامی و بسیاری از تشکیلات انقلابی در همان ابتدا با ساختاری کاملاً مردانه بدون حضور زنهای انقلابی و زندان رفته، شکنجه شده و مبارز، برای مدیریت انقلاب و ساماندهی ساختار نظام جدید سیاسی تشکیل گردید.
ثانیاً - سرخوردگی سیاسی زنان از حواشی و رخ دادهای جنسیتی پیش از انقلاب و و پسا انقلاب. نه تنها از حضور زنان در این نهادهای انقلابی خبری نبود، بلکه با گذشت ماههای نخست پیروزی انقلاب، با ناشیگری انقلابی، حقوق مدنی و اجتماعی زنان که با بیش از 80 سال مبارزه اسلاف خود به دست آورده بودند، به چالش کشیده میشود.
از جمله اجباری شدن امر حجاب، سلب حق قضاوت از زنان با پاکسازی زنان از کادر قضایی دادگستری و خاتمه دادن به خدمات زنان در مراکز نیروهای مسلح و کلانتریها، اعمال تبعیضهای جنسیتی در مجموعه قوانین مدنی و جزایی و استخدامی و نسخ قانون حمایت خانواده مصوب سال 54 و دهها موارد محدودیت و تبعیض دیگر.
به عبارتی همان تجربه تلخی که پس از پیروزی انقلاب مشروطه برای زنان حاصل شد، بار دیگر پس از پیروزی انقلاب اسلامی تکرار شد. به عبارتی زنان در طول بیش از یک قرن مبارزه سیاسی در دو واقعه انقلاب، یکی انقلاب مشروطه و دیگری انقلاب اسلامی ایران، دو تجربه تلخ با یک رویکرد مشترک جنسیتی پیش روی دارند.
*** قبل از مشروطه با اینکه زنان از وضعیت اجتماعی و تحصیلی و حقوقی مناسبی برخوردار نبودند لاکن متأثر از منبرهای مذهبی، از طریق تشکلهای سنتی زنانه با برگزاری مجالس روضه، دارایشم سیاسی بوده و در مبارزات قبل از مشروطه و برای مشروطه به انحاء مختلف مشارکت داشتند.
از قبل از سال 1280 خورشیدی تشکلهایی توسط زنان پیشرو تحت عنوان "انجمنهای آزادی زنان"، "نسوان وطن خواه"، "مخدرات وطن"، با اهداف مبارزات سیاسی علیه بیگانگان و برای استقلال وطن بوجود آمد.
حضور سیاسی و سنتی زنان در "جنبش تنباکو"، "جنبش نان"، "جنبش تحریم کالاهای خارجی"، "تجمع جهت مخالفت با گرفتن وام از دول بیگانه" و جنبش مشروطه از جمله حضور مؤثر زنان در صحنههای سیاسی و مبارزاتی است که مشهود تاریخ است.
".... در نهضت مشروطه ایران زنان ایرانی پای در میان داشتند. عکس یک دسته شصت نفری از زنان چادر به سر و تفنگ به دست اکنون در اختیار ماست. اینان نگهبانان یکی از سنگرهای تبریز بودند....." (کتاب انقلاب مشروطه ایران نوشته تریا. پاولو ایچ و ایراتسکی - ترجمه هوشیار).
".... در یکی از زد و خوردهای بین اردوی انقلابی معروف ایران، ستارخان با لشکریان شاه در میان کشته شدگان انقلابیون جنازه 20 زن مشروطه خواه در لباس مردانه پیدا شده بود."(همان منبع فوق).
"..... امروز زنان تهران نیز با یک خیزش پا در میدان نهادند و چنان که حبل المتین نوشته پانصد از ایشان در جلو بهارستان گرد آمده بودند..." (تاریخ مشروطه ایران - احمد کسروی)
- حضرت امام میفرمایند ".... کسی که تاریخ صد ساله را مطالعه کرده باشد میداند در جنبشهای اصیلی که در ایران بوده قبل از دوره رژیم پهلوی، جنبش تنباکو، جنبش مشروطیت، زنها هم دوش با مردها فعالیت کردند.
ایشان در جای دیگری میفرمایند که ابر جنایتکاران استعمار دیدند که حکم نیم سطری یک مرجع مذهبی دارای چنان قدرتی است که دولت انگلیس و دربار قاجار را به زانو در آورده و نیز دریافتند که زنان در آن نهضت نقش اساسی داشتند و متوجه شدند که در مشروطه و پس از آن نیز به ویژه قشر متوسط محروم آنان هستند که میتوانند با قیام خود مردان را به میدان بکشند.(جلد 9- صحیفه نور)
با این حال پس از پیروزی مشروطه چیان در سال 1285، نه تنها هیچ سهم سیاسی به زنان داده نمیشود بلکه مجلس اول مشروطه به دو مطالبات اساسی زنان پاسخ منفی میدهد.
اول - زنان خواهان آن شدند که تشکلهای سیاسی زنان که از سال 1280 شمسی در جهت مبارزات سیاسی آنان علیه بیگانگان و استقلال وطن تشکیل شده بود، به رسمیت شناخته شود لاکن مجلس رأی به غیر قانونی بودن تشکلهای زنانه میدهد.
دوم - یکی دیگر از مطالبات سیاسی زنان در آن دوره برخورداری از حق رأی بود. لاکن علیرغم نقش زنان در پیروزی انقلاب مشروطه، طی ماده چهارم و هفتم نظام نامه انتخابات، زنان در ردیف محجورین (صغار و مجانین) از "حق رأی دادن و انتخاب شدن" محروم گردیدند.
نتیجه گیری :
اولاً- این تصمیم سیاسی از سوی مجلس اول مشروطه در واقع بازخورد نگاه و تلقی جامعه مردسالار آن زمانه نسبت به زنان به عنوان انسان و شهروند درجه دو و راندن آنان به اندرونیها بود. (هرچند همان زمان مشابه این وضعیت را زنان در بسیاری از کشورهای دیگر نیز داشتند و صرفاً در آن زمان حدود 16 کشور به زنان حق شرکت در انتخابات مبنی بر رأی دادن اعطا شده بود).
ثانیاً - طرح مطالبات حقوقی و مترقیانه از سوی زنان در چنان جامعه سنتی و در آن محدوده فرهنگی و با آن سطح دانش اندک زنان، بیانگر شعور و هوش سیاسی و اجتماعی و اعتماد به نفس زنان آن دوره است.
با این بی مهری سیاسیون، زنان با هوش و شم سیاسی خود در مییابند که برای کسب حقوق سیاسی و مدنی خود راهی سختتر از مبارزات سیاسی در پیش دارند.
فلذا مبارزه مدنی خود را با فعالیت فرهنگی در مدارس دخترانه و مراکز تربیت معلم (دارالمعلمات) از سال 1297 و نیز فعالیت در دفاتر نشریات آغاز و ادامه میدهند.
** بعدها مبارزات سیاسی ضد استبدادی زنان در دوره پهلوی از خرداد سال 42 به رهبری و همراه با مبارزات امام خمینی ادامه مییابد. با وجود زنان مبارز در احزاب و گروههای سیاسی، در بدنه توده مردم نیز زنانی بودند که چراغ خاموش با نهضت امام خمینی همراه بودند.
از همین رو کم نبودند زنانی که طعم شکنجه و زندانهای رژیم پهلوی را چشیده باشند. حضور سیاسی زنان در فرایند انقلاب اسلامی ایران بسیار چشمگیر و جدی توام با همدلی، اتحاد و آرمانگرایانه نشات گرفته از یک تحول جدی فرهنگی و فکری بود.
شکل نوینی از روند مبارزات سیاسی زنان علیه استبداد در روز عید فطر 1357 در سطح خیابانهای تهران با چادرهای سیاه به عنوان نماد مبارزه رونمایی شد و روز بعد در 17 شهریور همان سال حماسه زنان در پیشاپیش مردان در میدان ژاله به اوج خود رسید. بعدها مبارزات زنان در کنار مردان در کف خیابانها، تاریخ را ورق می زند..
در سال آخر عمر رژیم پهلوی و قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، زنان همدلانه و آگاهانه، دست به انتخاب مهم پوشش اسلامی زدند. این رخ داد فرهنگی تحول مهمی را در فرهنگ پوشش زنان و دختران، به خصوص در میان نخبگان و جوانان تحصیل کرده این قشر، به وجود آورد.
انتخاب حجاب اسلامی، بدون هرگونه دستور از بالا و تحمیل و اجبار و گشت انتظامی در شهری که پوشیدگی استثاء بود به یکباره شکل و ظاهر شهرها را متحول ساخت.
حالا دیگر حضور و شرکت اکثریت زنان با حجاب اسلامی و پوشش چادر در راه پیمایی ها سوژه روزنامههای آن عصر گردیده بود.
از شهید مرتضی مطهری در کتاب "پیرامون جمهوری اسلامی" چاپ سال 79 ص 44 نقل شده است "بانوان سهم بزرگی از انقلاب را به خود اختصاص دادند و این حقیقتی است که جملگی بر آنند.
رهبر انقلاب اسلامی با تیز بینی و تیز هوشی خاصی دریافته بودند که انقلاب بدون شرکت بانوان به ثمر نخواهد نشست. از این رو شرکت بانوان را در مراسم انقلابی واجب و لازم شمردند بطوری که موافقت پدر و یا شوهر را لازم نداشتند.
بانوان با ایمان پا به پای مردان راهپیمایی کردند؛ شعار دادند و در تظاهرات شرکت نمودند و شهید دادند. زندان رفتند؛ آواره از خانه و خانواده شدند. در به دری کشیدند و محرومیتها متحمل شدند.
با پیروزی انقلاب و آن روی دادهای تلخ برای زنان یک پس از دیگری که عرض شد، بزودی زنان در مییابند نه تنها در اداره کشور به عرصه سیاسی راه نخواهند داشت بلکه حتی این بار برای اعاده حقوق انسانی و مدنی و فرصتهای برابر که در طی سالها مبارزه مدنی به دست آورده بودند! از نو باید تلاش نمایند.!
خاطرات خانم منیره گرجی به عنوان زن منحصر به فرد در مجلس خبرگان بررسی قانون اساسی در سال 58 موید این ادعا است. ایشان میفرماید با حضور من در این مجلس همان روز اول برخی انقلابیون تندرو مخالفت کرده و گفته بودند با حضور یک زن در میان 70 نماینده مرد این مجلس مجلس گناه است. ایشان در بازگویی خاطرات اخیرشان میفرمایند با این که دوره مجلس کوتاه بود لاکن به اندازه 500 سال در این مجلس در دفاع از حقوق زنان رنج کشیدم. همچنین ایشان در جای دیگری نقل میکند روز پر کاری در مجلس داشتیم. به خانه آمدم دیدم تلویزیون مراسم سنگسار زنی را به نمایش گذاشته است. سریع خود را به دفتر قطب زاده رساندم و به این امر اعتراض کردم و ایشان گفت من در جریان نمایش نبودم.!
این اشارت تاریخی و بیان رخدادهای پاکسازی زنان از برخی دستگاههای دولتی و واحدهای اداری- نظامی، به جهت ملموس نمودن شرایط و فضای تندروی، کج فهمی و هیجانی اوایل پیروزی انقلاب در مسائل زنان از سوی برخی به نام اسلام است. بطوری که حتی حمایتها و تائیدات و اقدامات حضرت امام که عرض شد، در این حوزه نیز کار ساز نبود و در واقع مسائل زنان نیز به مانند برخی موارد، در همان بحبوحه پیروزی انقلاب، دستخوش تندرویها و هیجانات انقلابی توام با کج فهمیهای دینی و موانع ساختاری قرار گرفت.
در روند مبارزات انقلاب اسلامی، زنان ایرانی که دو تجربه سنت و تجدد را پشت سر گذاشته بودند، با تاسی به اندیشه حضرت امام با آرمان گرایی انقلابی و اعتقاد به اسلام مترقی، از یک سو با نفی نگاه سنتی مرد سالارانه و از سوی دیگر نفی نگاه تجدد ابزاری و جنسیتی به دنبال کرامت انسانی گمشده خویش پای در مبارزات ضد استبدادی امام راحل گذاشت. لاکن این بار مورد تهاجم تبعیضات نوشته و نانوشته از سوی دستهای پنهان افراطی گری قرار گرفت.
لذا با این روند و نتایج مشارکت زنان در مراحل مبارزاتی نهضت اسلامی، بار دیگر زنان، مبارزات خود را برای کسب حقوق اساسی و مدنی متمرکز مینمایند به طوری که انگیزه مشارکت سیاسی تحت الشعاع این مقصود قرار میگیرد.
نتایج 38 سال مبارزات مدنی پسا انقلاب زنان:
نتیجه مبارزات مدنی:
1- در حق تحصیل بدون سهمیه بندی جنسیتی، موجب سیر صعودی زنان در شاخص آموزش گردید و امروزه زنان 60% جمعیت دانشگاهی کشورند.
2- حق قضاوت بنا به اعلام مسئولین قوه قضاییه منجر به حضور حدود 800 قاضی زن در کشور شد. (هرچند هنوز قضات زن حق صدور رأی ندارند و در مقام مشورتی و تحقیق فعالند، اما همین هم از زنان سلب شده بود و یک شبه در روزهای نخست پیروزی انقلاب رتبههای قضایی زنان به اداری تبدیل و قضات زن از دادگستری مشمول پاکسازی شده بودند).
3- اصلاح برخی مقررات قانون مدنی، جزایی، استخدامی و رفع خلاءهای قانونی مربوط به زنان و خانواده. هر چند نواقص و تبعیضات آنقدر گسترده است که با بیش از 9 دوره قانون گذاری، هنوز تا رفع تبعیض از قوانین، راه طولانی در پیش است.
4- افزایش حضور زنان در عرصه تصمیم گیری تقنینی در دوره دهم مجلس شورای اسلامی برای اولین بار در نظام جمهوری اسلامی به 16 تن و اختصاص 5/5% کرسیهای مجلس به زنان.
5- کسب تجربههای مدیریتی میانی و کلان مانند وزارت، معاونت ریاست جمهوری، شهرداری مناطق و فرمانداریها و عضویت در شوراهای شهری و روستایی، ولو اندک و بر حسب اتفاق.
این اتفاقات مثبت هرچند اندک و آهسته و با فاصله با آرمانهای بلند زنانه اما نتیجه حق خواهی و مطالبه گری و خود باوری زنان از یک سو، و تغییر نگرش مردان سیاستگزار از سوی دیگر نسبت به این موضوع مهم است که جامعه را نمیتوان با 40% نخبگان اداره کرد و 60% نخبگان را به حاشیه راند.!
امروز پس از 38 سال از مبارزات زنان برای انقلاب اسلامی باید گفت : هنوز راه بلند است و تبعیض جنسیتی بسیار.
-متن سخنرانی ارائه شده در نشست زنان،انقلاب اسلامی و مدیریت سیاسی در بنیاد امید ایرانیان
افزودن نظر جدید