- کد مطلب : 14980 |
- تاریخ انتشار : 24 مرداد, 1396 - 10:14 |
- ارسال با پست الکترونیکی
مسعود دلخواه: وظیفه تئاتر، عریان کردن حقیقت است
چطور شدکه مفیستوی آرین منوشکین را انتخاب کردید با اینکه نمونه های دیگری نيز دارد. دلیل خاصی داشتید؟
بله؛ طبیعتا ترجمه دیگری ازمحمدرضاخاکریز هست که اقتباسی است ازرمان«کلاوس مان» که هشت کاراکتر و متن قوی وخوبی دارد.این دو اثر به فارسی ترجمه شده است. با توجه به اینکه می خواستم پروژه ای با تعداد زیادی از فارغ التحصیلان و دانشجویان و بازیگران کار کنم، خواستم نمایشنامه ای باشد که حداکثر افراد ممکن را در آن شریک کنیم و چون این اثر 30 نقش داشت، دیدم که این نمایشنامه می تواند جوانان مستعد تئاتر را با خود درگیر کند.
سقوط مفیستو درکتاب بسیار مشخص است اما چه در نمایشنامه و چه در اجرا، این سقوط برای مخاطب روشن نمی شود.دراجرای شما، سعی میشد که مخاطب از فضای تراژدی کنده شود. آیا عمدی در این موضوع بود؟
نمایشنامه ای که براساس یک رمان نوشته میشود، نمیتواند همه آن چیزی راکه در رمان وجود دارد، وارد کند؛چرا که نویسنده، رمان را می خواند و بخش هایی بر او تاثیر می گذارد و همانها را وارد می کند و بخشهایی را کمرنگ می کند؛ این طبیعی است، چرا که باید ایده های خودش را نيز به کار تزریق کند. منوشکین کاملا درست عمل کرده است که شخصیت های نمایش، یک نمایشنامه طنز سیاسی اجرا میکنند. در واقع در این اثر، شما با دو داستان و دو لایه روبهرو هستید؛ نخست نمایشی که مربوط به شخصیتهایی است که خیلی از آنها واقعی هستند؛این بخش جدی و تراژیک کار است. اما اینكه اين گروه، در یک شرایط تاریخی خاص که باید هرکدام تصمیمی بگیرند، موقعيتي برایشان پیش می آید که تصمیم میگیرند یک نمایش طنز سیاسی کار کنند، ارتباطی ندارد با شخصیت واقعی این افراد. این بخشهای طنز که دیدید، همه به اجراهای این گروه تئاتری مربوط است ولی زندگی واقعی آنها تراژیک می شود. من سعی کردم روی هیچ موضعگیری خاصی تاکید نکنم و فقط نشان دهم که هرکدام از اینها، چه گزینه هایی را برای ادامه کار و زندگی خودشان انتخاب می کنند.
آقای دکتراحساس نمی کنید لایههای طنزی که در نمایش اجرا می شود، سوار بر اصل می شود؟
نمایش، 11سال از زندگی این آدمهاست که توسط یک حکومت فاشیستی خودکشی میکنند،آواره میشوندوزندان میروند اما واقعا احساس میکردم که در انتها، تماشاگر با اینکه چطور با حکومت فاشیستی درگیر میشوند، همراه نشده است.یعنی آن نمایشی که در نمایش اجرا می شد، قدرتمندتر بود.با نظرشما موافق نیستم چون خیلی از تماشاگران به من می گویند که ما در صحنه های مختلف اشک می ریختیم.من معتقدم که تنها نباید با احساسات تماشاگر بازی کرد بلکه او باید با عقل و اندیشه و قضاوتش بتواند داوری کند. من نخواستم که تماشاگر خیلی از لحاظ عاطفی درگیر همذاتپنداری شود بلکه کمی هم قضاوت کند. زمانی که هرکدام از این بازیگران تئاتر تصمیم میگیرند برای نجات خودشان یا ادامه زندگی شان انتخاب هایی را انجام دهند، تماشاگر آزاد است که به این ها حق بدهد یا ندهد. در واقع تراژدی برای «هنریک» بیشتر است؛ چرا که در پایان احساس عذاب وجدان می کند وحتی ممکن است در نمایشنامه خیلی بهآن تاکید نشده باشد اما من دوست داشتم روی آن تاکید کنم. این مثل زندگی است. کاراکتر زن، «میریام» مدام نقش طنز بازی می کند و زمانی که میخواهد خودکشی کند، چیزهای جدی می گوید اما باز هم تماشاگر می خندد. آنجاست که تماشاگر هم می خندد وهم اشک میریزد و آن خنده، تلخ است و شادی آور نیست.
در این ماجرا، شوخیهایی درباره امروز ایران است. برای مثال شما با نجومیها شوخی میکنید و حتی اسم خیابانها را که می آورید، بسیار برای مخاطب آشنا ست و انگار که بومی سازی شده است.
شما اگر متن را بخوانید، اسم خیابانها عینا در متن آمده است. در واقع اینها ،مشابهت تاریخی داشته است؛مثلا وقتی که می گویند اگر آلمان در گل فرورفته به خاطر سرمایهداری است. اما شعر را من ساختم و در بروشور کار ننوشتم که شعرها ازمونوشکین است.در این شعرها با اینکه بازهم خواستم مفهوم صحنه را بگنجانم اما آن ها را به نوعی چیدم که تماشاگر ایرانی هم بتواند ارتباط برقرار کند.
در طراحی صحنه ، همبستگی خوبی بود. در تمام صحنهها یک چیز قرمز رنگ مثل شنل یا کلاه وجود دارد. با اینکه صحنه بارها تغییر میکند اما این آیتم قرمز را در صحنه داریم. این بخش طراحی خودتان بود یا تنها کار طراح صحنه بود؟ فکر میکنید بهتر نبود که در سالن اصلی تئاتر شهر، اجرا می رفتید؟
بهترین جا برای اجرای چنین نمایشی، بلک باکس است، بهخصوص اینکه بازیها رئال است. این المانها و نشانهها در نمایش زیاد است، برای مثال یک سری تکرار در صحنه اول و آخر داریم. کسی که برای دومین بار نمایش را ببیند، شروع آن را بهتر متوجه می شود. لحظاتی در شروع می بینیم که فقط نشانه ای برای ادامه نمایش است. طراح صحنه ما ،خانم شیما میرحمیدی که طراح خلاقی است، به این نتیجه رسید که از پالت استفاده شود. این فضای تئاتر یا در تئاتر هامبورگ یا تئاتر انقلابی و یا تئاتر برلین است؛ البته چند صحنه رستوران و خانه هم داریم اما بقیه در تئاتر اتفاق می افتد و دیدم که این پالتها خیلی مناسب است و با ایده موافقت کردم که اتفاقا جواب هم داد. نور قرمز و دستکش و این ها ، نشانههایی است که وجود دارد و بهتر است خودمان آن را نقد نکنیم و بر عهده تماشاگر بگذاریم. در10 دقیقه اول، چیزهایی در عکس العملها گذاشتم که شیوه کار من را خیلی معرفی می کند.
جاهایی احساس می کردم که طراحی صحنه ضد سرمایهداری است. جالب است وقتی نازیها می آیند، باز هم جریان ضد سرمایهداری در نمایش وجود دارد. دکور به گونه ای بود که بهنظر ميرسيد نمایش نمیخواهد خیلی بورژوا شود.
با اینکه من ایدئولوژی ام شبیه خانم آرین منوشکین نیست اما مسلما مشترکاتی وجود دارد؛ مثلا من خودم را در نظریاتی مانند حمایت از طبقه مستضعف یا اینکه افراط و تفریط چه نتایجی می تواند در پی داشته باشد، سهیم میدانم. به نظر من شما خیلی خوب دیدید؛ طراحی صحنه، ما را از یک تئاتر بورژوایی دور می کند که البته این را به شکل افراطی «الکس» مطرح میکند. درتئاتر با شعاردادن مخالف بودم.این حداکثر کاری است که من اجازه می دهم در رابطه با ارجاع به بعضی واقعیتهای اجتماعی مان روی صحنه اتفاق بیفتد، آن هم در حد طنز و کم، چون معتقدم هنر باید غیر مستقیم و نباید خیلی رو باشد؛جالب است که در نمایشنامه، همه اینها که هنر بورژوایی چیست، تئاتر طبقه کارگر چیست و به طوركل تئاتر وظیفه اش چیست، به شکل های مختلف مطرح می شود و حتی به شکل علنی درباره سانسور صحبت می شود.وظیفه تئاتر، عریان کردن حقیقت است. اگر قرار باشد در تئاتر نيزواقعیتها را بپوشانیم، دیگر تئاتر نیست. تماشاگر باید از یک سری واقعیت های اجتماعی آگاه شود؛ باوجود اینکه می داندولي باید به او یادآوری کرد و هشدار داد. معتقدم بسياري از مسائلی که در مفیستو مطرح می شود، در جامعه ما مطرح نیست اما نمونههایی نيز در جامعه ما وجود دارد. آن چیزهایی که در جامعه وجود دارد، برای تماشاگر یادآوری میشود و آن چیزهایی هم که در جامعه ما وجود ندارد، میتواند به تماشاگر هشدار دهد که این فضای امنی که امروز در آن هستی، این فضای فرهنگی که می توانی مفیستو را اجرا کنی، فضایی است که باید قدرش را بدانی و اجازه ندهی با افراط و تفریط به یک فضای امنیتی تبدیل شود. این نمایش هم به تماشاگر و هم به مدیران پیام می دهد هم اینکه به خیلی از هنرمندان و فرهیختگان و هرکسی که دغدغه فرهنگ و هنر دارد، یادآوری می کند که فرهنگ ما پتانسیل بیش از اینها را دارد. با مفیستو ثابت کردیم در ایران هم می شود در حد کارهای برادوی و موزیکال، اجرایی را روی صحنه برد و مسائل اجتماعی و سیاسی را مطرح کرد و این نشان می دهد که ظرفیت فرهنگی ما بالاست و فضای فرهنگی ما بالقوه بهتر از آن است که فکرش را می کنید.
ممیزی تا چه اندازه نمایش را سانسور کرد؟مسلما یک سری مرزها و محدودیتها هست که آنها را رعایت میکنم. ما بازبینی شدیم و اصلا سانسوری در کار نبود؛ البته باید یک سری قوانین را رعایت کنیم ولی درعینحال همواره باید یک قدم رو به جلو برداریم. اجرای مفیستو در شرایط فرهنگی حاضر ، می تواند جرقه یک رنسانس فرهنگی در حوزه هنر و تئاتر باشد،خیلی ها به این موضوع اشاره کردند؛ البته اگر ما آگاه باشیم و با احتیاط به سمت تئاتر و هنر و متعالی و اعتراض آمیز پیش برویم. وظیفه تئاتر، انتقاد و اعتراض است. فکر می کنم قدم بسیار مهمی برداشته شده است ولی این قدم بدون احساس امنیت در فضای فرهنگی فعلی، امکان پذیر نبود.
کم پیش میآید کارگردانها چنین پروژهای را با بازیگران جوان و تازه کار پیش ببرند. تمایل ندارید با بازیگران حرفه ایتر، دوباره این کار را روی صحنه ببرید؟
نه. با تمام احترامی که برای بازیگران حرفه ای قائل هستم. ولی این پروژه اولا دارای چند بازیگر جوان حرفهای هست که حتی شناخته شده هم هستند و بقیه از طریق فراخوان آمدند و ما تلاش کردیم به یک هماهنگی و یکدستی در بازی برسیم. تلاش و انرژی که بچه ها برای این کار گذاشتند، خیلی قابل تقدیر است. ما حتی نقشهایی داریم که دو تا بازیگر آن را بازی می کنند؛ بازیگردوم که قرارنیست آن شب اجرا کند، می آید و در پشت صحنه کمک میکند و حضورش پرانرژی است. این خیلی زیباتر است تا اینکه ما دوباره بخواهیم جایی اجرا کنیم و بعضی بازیگران نتوانند بیایند . اما اینکه بخواهم بازیگران حرفهای را جایگزین بازیگران جوان این کار کنم، نه.بيشتر این بازیگران در حد حرفه ای هستند و جسارتی که اینها دارند شاید بازیگران حرفه ای نداشته باشند.
به نظرم رسید که در بخشهایی از نمایش موسیقی خیلی زیاد بود، به گونه ای که احساس کردم کاش موسیقی تمام شود و بتوانم دیالوگ ها را بشنوم. نظر خودتان در این مورد چیست؟
ممکن است. خیلی ها از موسیقی تعریف کردند. مطمئن باشید که این کار بی نقص نیس�%
افزودن نظر جدید