پیش‌شرط برای گفت‌‌وگوی ملی ممنوع

اعتماد نوشت: موضوع همان است و مواضع همان. يك طرف واقع‌بين‌تر شده، در فضاي بسته تن به ائتلاف مي‌دهد و هم صحبت از گفت‌وگو مي‌كند و از پيشنهاد گفت‌وگو استقبال. طرف ديگر اما تمام گفت‌وگوي ملي را گره خورده به ٨ سال پيش مي‌داند، گره‌اي كه با هر موضع‌گيري از دو طرف كورتر مي‌شود و باب گفت‌وگو بسته‌تر.

 

گرچه گفت‌وگوي ملي پيش از اين مطرح شده ‌بود اما با چراغ‌ سبز سخنگوي جامعه روحانيت مبارز براي همنشيني با مجمع روحانيون مبارز در سطحي سياسي و جناحي طرح شد. چند روز بعد كه مخالف‌خواني‌هاي اصولگرايانه يك به يك آغاز شد، مصباحي‌مقدم كه صحبت از همنشيني ميان دو جريان سياسي مي‌كرد از بزرگ‌ترين مانع براي عدم استقبال از پيشنهاد اصلاح‌طلبان گفت. مصباحي‌مقدم مانع بزرگ براي عدم استقبال از پيشنهاد اصلاح‌طلبان را اعلام نكردن مواضع آنان نسبت به حوادث ۸۸ مي‌داند. موضوعي كه زمان طرح بحث آشتي ملي و پس از آن گفت‌وگوي ملي هم بيان شد و راه را از همان آغاز بست. محمدامين قانعي‌راد، جامعه‌شناس مي‌گويد براي مذاكره نبايد پيش‌شرط گذاشت. او معتقد است كشور‌هاي در حال جنگ نيز با يكديگر براي حل اختلافات بدون پيش‌شرط مذاكره مي‌كنند. از نگاه قانعي‌راد وجود پيش‌شرط براي مذاكره يعني طرفين نسبت به يكديگر ذهنيتي خاص دارند كه اين موضوع آينده گفت‌وگو را نامشخص مي‌كند.

 

دو طيف سياسي اصولگرا و اصلاح‌طلب پالس‌هاي مثبتي را براي گفت‌وگو به يكديگر ارسال مي‌كنند اما هيچ زماني اين پالس‌ها به ميز جلسه ختم نمي‌شود. در صورت برگزاري، اين جلسه چه تاثيري بر وضعيت كشور خواهد داشت؟

براي توسعه و ثبات در كشور‌هاي مدرن شرطي وجود دارد كه كشورهاي پيشرفته به آن رسيده‌اند و ما تاكنون نتوانستيم به آن نياز پاسخ دهيم؛ آن شرط، گفت‌وگو بين دو طيف سياسي قدرتمند در جامعه است. بايد شرايطي فراهم شود كه بين اين دو طيف سياسي كشور يك گفت‌وگو و تعاملي را ايجاد كرد تا فراتر از رقابتي كه با يكديگر دارند بررسي كنند چگونه مي‌توانند يك سازمان سياسي مشترك شكل دهند. دو جريان اصلاح‌طلب و اصولگرا نياز به يك فضاي سياسي، رقابتي و يك سامان سياسي دارند كه در آن دانش مشترك، علاقه مشترك و خير عمومي وجود داشته باشد و به اين نياز‌ها پاسخ داده شود. در اين شرايط جامعه مي‌تواند به توسعه رسيده و ثبات داشته باشد.

آيا در ايران نيز همچين فضايي براي گفت‌وگو و تعامل وجود دارد؟

در شرايط خاص ايران موارد ويژه ديگري نيز وجود دارد كه لزوم ايجاد فضاي تعاملي ميان اصلاح‌طلبان و اصولگرايان را بيش از پيش عيان مي‌كند. حضور در منطقه خاورميانه، تهديد‌هاي جهاني، بن‌بست‌هاي اجرايي و كارآمد نبودن برنامه‌ها از معضلاتي است كه نياز به گفت‌وگو در كشور را نشان مي‌دهد.

اين گفت‌وگو آيا بر عملكرد دولت‌ها نيز مي‌تواند تاثيرگذار باشد؟

ما در سال‌هاي اخير شاهد بوديم كه برنامه‌هاي اجرايي دولت در عمل به بن بست خورده و پيش نمي‌رود. چشم‌انداز‌هاي تحول در زمينه‌هاي مختلف اندك است كه بتواند رضايت مردم را در پي داشته باشد. اين اختلاف بر اثر فقدان گفت‌وگو است و با گفت‌وگو مي‌توان اين بن بست را از بين برد. موضوع ديگر، گسترش فساد است كه اين مهم ناشي از سياسي شدن اين موضوع است. مقوله فساد و فاسد سياسي شده است و گفت‌وگو مي‌تواند شرايطي را در كشور ايجاد كند كه اين فساد از ريشه در كشور برطرف شود.

آيا نبود فضاي گفت‌وگو بر اعتماد مردم به حاكميت نيز تاثيرگذار است؟

از ديگر معضلات نبود گفت‌وگو در كشور كاهش سرمايه سياسي مردم در اثر عدم گفت‌وگو است كه ناشي از درگيري‌هاي مستمر و بدون نتيجه بين جناح‌هاي مختلف است كه با گفت‌وگو مي‌توان اين معضل را برطرف كردو دلسردي مردم نسبت به فضاي سياسي كشور و دولت‌ها را كاهش داد.

برخي معتقدند اعلام پيش‌شرط براي گفت‌وگو سبب شده است اين دو طيف هيچگاه پاي ميز مذاكره قرار نگيرند. آيا اين پيش‌شرط‌ها تاثيري بر فضاي گفت‌وگو دارد يا خير؟

در موضوع پيش‌شرط‌ها بايد توجه داشت دو گروهي كه نسبت به يكديگر پيش داوري دارند، مجموعه‌اي از پيش‌شرط هارا مي‌گذارند كه براي طرف مقابل قابل گفت‌وگو نيست. بنابراين براي گفت‌وگو بايد پيش‌شرط را كنار گذاشت چون هيچ موضوعي غيرقابل گفت‌وگو نيست. گاها ما شاهد هستيم ميان دولت‌هاي در حال جنگ با يكديگر گفت‌وگوي بدون پيش‌شرط صورت مي‌گيرد بنابراين نبايد براي صحبت، پيش‌شرط گذاشت.

آيا اين گفت‌وگو‌ها مي‌تواند به گفت‌وگوي ملي تبديل شود؟

براي گفت‌وگوي ملي نياز به عزم ملي و افرادي است كه داراي شجاعت و ابتكار باشند تا بتوانند ميدان‌داري كنند. چون بر مبناي وضعيت موجود گفت‌وگو ممتنع است. بنابراين نياز به ابتكار عمل طرفين مذاكره وجود دارد. اين مهم به دليل ضعفي كه در رهبري جريان‌هاي سياسي در كشور وجود دارد و افراد پيشقدم در ايران تعداد كمي دارند، مشخص نيست چگونه مي‌توان به اين سوالات پاسخ داد.

آيا مواضع مشتركي ميان دو جريان وجود دارد؟

مسائل و اختلافات موجود ميان دو طيف صورت‌بندي نشده‌اند و اينكه اصلا چه مساله‌اي وجود دارد مشخص نيست. گام اول بايد از اينجا آغاز شود كه اختلاف‌نظر‌هايي كه وجود دارد و قرار است درباره آن گفت‌وگو صورت پذيرد، مشخص شود. اين صورت‌بندي موارد اختلاف نظر را مطرح خواهد كرد. گفت‌وگو نبايد در قالب مطالبات جناح‌ها باشد بلكه بايد در جهت ساخت يك سامانه سياسي پايدار باشد نه منافع و سياسي خود تا دو طرف به يكديگر نزديك شوند. هرچند اين نزديكي نبايد فضاي رقابت و اختلاف‌نظر را محدود كند.

منظور شما از اينكه مي‌گوييد اين گفت‌وگو‌ها نبايد رقابت و اختلاف‌نظر را كم كند، چيست؟

هدف از اين گفت‌وگو اين است كه ما چگونه مي‌توانيم فارغ از اختلافات سياسي فعاليت سياسي خود را ادامه دهيم و وجود اختلاف سياسي سبب فاصله گرفتن دو جريان از يكديگر نشود. فضاي رقابتي در كنار سامان سياسي مشترك لازم است. بنابر اين بحث اين نيست اختلافات در اين گفت‌وگو‌ها حل شود. در دنيا نشست‌هايي با هدف اينكه چگونه با يكديگر همكاري كنيم، چگونه به يكديگر را رسميت بشناسيم، چگونه براي يكديگر مشكل و محدوديت ايجاد نكنيم، چگونه به اختلاف نظر‌ها احترام بگذاريم و در نهايت در يك چارچوب ملي با يكديگر رقابت سياسي كنيم صورت مي‌گيرد.

اين گفت‌وگو‌ها براي حل جزييات است يا كليات؟

دو جناح سياسي در كشور نمي‌توانند در جزييات به تفاهم برسند اما در كليات مي‌توانند؛ اين اتفاق امكان‌پذير است. اين كليات براي كشور ثبات سياسي را به همراه خواهد داشت و همين موضوع سبب مي‌شود فعاليت سياسي در اين فضا راحت‌تر انجام شود. در اين فضا تحزب اهميت پيدا كرده و افراد در جامعه ياد مي‌گيرند در كنار به رسميت شناختن يكديگر، با يكديگر رقابت نيز داشته باشند. جناح‌هاي ما بايد درباره خير عمومي به اشتراك برسند و عملكرد خود را با توجه به آن تعريف كنند و خروجي اين مهم رضايت مردم از فضاي سياسي كشور خواهد بود.

افزودن نظر جدید