او ادامه داد: مفهوم «ارتباط جمعی خودانگیز» جمعی است، چون مخاطب جهانی دارد و خودانگیز یا خودگزین است چون پیامها در آن حالتی خودتولید و خودگردان دارند. یعنی همان بحث قدیمی که مخاطب تبدیل به کاربر شده و حالا این خود کاربر است که مثلا عکسی میگیرد، برایش شرحی مینویسد روی رسانهای اجتماعی به اشتراک میگذارد، از دیگر کاربران «پسفرست» لحظهای دریافت میکند و بالحظه در حال تکمیل و تصحیح پیام خویش است. اما ارتباط ما با هم تنها به رسانههای اجتماعی محدود نمیشود. یعنی ما جهان بیرون را فقط از راه خواندن توییتها و دیدن عکسها فهم نمیکنیم، بلکه با دیگران درباره اتفاقها صحبت میکنیم و در ضمن در صداوسیما هم برخی از موضوعهای مرتبط را دنبال میکنیم.
شاکر یادآور شد: این سه شکل ارتباط یعنی ارتباط میانفردی، ارتباط جمعی و ارتباط خودگزین در عمل تصویری از دنیای بیرون به ما ارائه میکنند که منجر به واکنش ما به اتفاقها میشود. اینجاست که در چنین فضایی هم میتوان از بدیهای این شکل از ارتباط گفت و هم از خوبیهایش.
این کارشناس رسانه با بیان اینکه «نباید رسانهها را در اتفاقهای اجتماعی در جایگاه متغیر مستقل، یعنی عاملِ تعیینکننده مطلق قرار دهیم»، اظهار کرد: یعنی فکر نکنیم اگر رسانه را در اختیار داشته باشیم و نیتمان نیز خیر باشد، آنگاه میتوانیم جامعه را اصلاح کنیم. نمیگویم رسانه بیتاثیر است، اما تاثیر مطلق هم ندارد. در واقع نمیدانیم تاثیرش چقدر است چون به درستی میزان تاثیرش را نمیتوانیم محاسبه کنیم. یادمان باشد که اتفاقهای اجتماعی تکعاملی نیستند و در طول فرایند اتفاق، متاثر از متغیرهای زیادی هستند.
او درباره سازوکار تاثیر رسانههای اجتماعی نیز توضیح داد: به قول کاستلز قدرت در جامعه شبکهای به دست کسانی میافتد که ظرفیتهای ارتباطی میان شبکهها و گروههای درون شبکه را کنترل میکنند. قدرت برخاسته از ارتباط است؛ ارتباطی که دیگر رودررو و همسنگ نیست، بلکه کاربران را از راههای دور به هم وصل میکند تا بتوانند بر تصمیمها تاثیر بگذارد.
شاکر خاطرنشان کرد: نمونههای مثبت آن را میتوان در جریان آتشسوزی مدرسه زاهدان دید. یا اینکه امروز اگر سری به توییتر بزنید میبینید بسیاری از کاربران فارسیزبان (فارغ از مکان جغرافیایی) دارند از دردهای سیستان و بلوچستان میگویند. درد دلهای کارگران هفتتپه را کاربری از نیوزلند ممکن است بازنشر کند و این جریان ارتباطی قدرت میتواند هم روی صحبتهای روزمره ما با دیگران موثر شود و هم روی بحثهای رسانههای جمعی. اکنون برخی کاملا روی خط بحثهای آنلاین حرکت میکنند. یعنی فکر میکنند نبض جامعه را نه در اخبار صداوسیما یا سوژههای روزنامهها که باید در اینستاگرام، توییتر، پینترست یا فیسبوک و ... پیدا کرد.
این کارشناس علوم ارتباطات و رسانه، با تاکید بر اینکه رسانههای اجتماعی در ساختاری شبکهای حضور دارند، گفت: شبکه، ساختاری ارتباطی دارد. قدرتمندان در این ساختار کسانی هستند که مدیریت ظرفیت ارتباطی را به دست بگیرند. یعنی در دست داشتن الگوی تماس در شبکه. در این فضا باید بلد باشیم که چگونه موضوعی را وایرال کنیم. یعنی چه کنیم که همه سر برگردانند و پیام ما را ببینید.
او اضافه کرد: همانطور که پیش از این هم گفتم، شناخت الگوی تماس و در دست گرفتن معناسازی در شبکه نیازمند تخصص است. حال این تخصص هم میتواند در راه منفی به کار گرفته شود و هم مثبت. ممکن است موضوع خیلی هم مهم و حیاتی باشد. اتفاقا با دانستن الگوی تماسها میتوان آن را پیشپا افتاده جلوه داد. البته این کار پیچیدگیهای خودش را هم دارد.
شاکر به بیان اینکه «بخش مهمی از کاربران خواسته یا ناخواسته رقابت با صداوسیمای انحصاری را شروع کردهاند»، خاطرنشان کرد: اگر صداوسیما موضوعی را کماهمیت جلوه دهد، کاربران برعکس عمل میکنند. منفی بودن ماجرا همینجاست که الزاما هر آنچه که صداوسیما میگوید بد یا اشتباه نیست. ولی کاربران چراغ توجه خویش را به نقطهای دیگر میتابانند.
او همچنین در پاسخ به پرسشی مبنی بر تاثیر شبکههای اجتماعی در انعکاس اخبار آتشسوزی مدرسه زاهدان، اظهار کرد: بنا بر هر دلیلی دوربین و چراغ رسانههای غالب در سیستان و بلوچستان چندان روشن و پر فروغ نیست. برای همین کاربران سیستانی از ظرفیت شبکه استفاده میکنند، برای اینکه موضوع استان خود را تبدیل به موضوعی ملی کنند. از این لحاظ که باعث توجه بیشتر مسئولان و افکار عمومی به این نقطه محروم میشود، میتوان گفت که شبکههای اجتماعی دارند خوب عمل میکنند.
شاکر درباره مضرات و فواید شبکههای اجتماعی در فضای رسانهای، بیان کرد: از بین بردن فضا و زمان، کوتاه کردن فاصلهها، ارتباط مستمر و در اصطلاح ۲۴ ساعته در طول هفته، سرعت بالا و ... همگی در یک تنش یا بحران اجتماعی هم میتواند موجد تغییرات مثبت باشد هم منفی. اینکه چرا به جای استفاده مثبت از شبکههای اجتماعی آن را بستری برای اعمال جرم کردهاند به خود این رسانه مربوط نیست. علت در جای دیگری است.
او افزود: عامل بیادبی نماینده مجلس یا آتش گرفتن کلاس، رسانههای اجتماعی نیست. آنان پیش از اینکه حیاتی مجازی داشته باشند در عالم حقیقی کنشهایی دارند که با تشویق و دلخوری مردم همراه است؛ البته نقش رسانهها در این میان این است که فقط واکنش نشان ندهند و از همین بستر استفاده کنند تا مثلا هر چه بیشتر افکار عمومی را متوجه خطرهای نبود سیستم گرمایشی ایمن کنند. ولی نمیتوان از کاربران انتظار داشت که پس دیدن اتفاقهای تلخ سکوت کنند.
این کارشناس رسانه تاکید کرد: در واقع کیفیت مواجهه و نوع کاربرد ماست که تعیین میکند رسانههای اجتماعی سویههای مثبت دارند یا منفی. از آن مهمتر اینکه در کل، کار رسانه انداختن نور به تاریکیهاست. اگر در گوشهای تاریک عدهای در حال فساد هستند، باید به گناه آنان رسیدگی شود و نه اینکه برگردیم و چراغ را خاموش کنیم.
افزودن نظر جدید