مازنی: باید دست به جراحی شویم حتی اگر رای نیاوریم

خبرآنلاين نوشت: احمد مازنی گفت:ما در انتخابات 92 و 96 می‌خواستیم کشور را از یک جهنم وارد برزخ کنیم و از آن فضای تند عبور کنیم. از هر کسی سوال کنیم تفاوت قائل است بین دولت روحانی و احمدی نژاد یا بین مجلس دهم و مجلس نهم و اساسا بین فضای سیاسی بسته دوره گذشته با این دوره.
به انتخابات که نزدیک می‌شویم تحرکات جریانات سیاسی هم بیشتر می شود و گویا از یک خواب زمستانی بیدار می‌شوند اما از یک سال گذشته با داغ شدن شعار عبور از اصلاح طلبی و اصولگرایی این زنگ به صدا در آمد که دیگر شرایط امروز با دیروز یکی نیست و اگر جریان‌ها می‌خواهند نبض قدرت را به دست بگیرند باید به سمت اصلاحات درونی بروند تا در گام اول نبض آرا را در اختیار داشته باشند اما سوال اینجاست که چقدر این اراده وجود دارد. احمد مازنی نماینده مردم تهران و عضو فراکسیون امید در این رابطه می گوید تا زمانی که به شیوه گعده‌ای و لویی جرگه‌ای حرکت می‌کنیم نمی‌توانیم انتظار اصلاحات داشته باشیم. وقتی پای انتقادات به جریان چپ و اصلاح طلبان به میان آمد معتقد بود بسیاری از این انتقادات به جهت تخریب مطرح شده است البته مازنی رای آوردن اصلاح‌طلبان در انتخابات 98 را نیز امکان‌پذیر می داند. آنچه در ادامه می‌خوانید مشروح این گفت وگو است؛

امروز انتقادات زیادی نسبت به جریان‌های سیاسی کشور مطرح می‌شود چقدر اصلاح جریانات سیاسی را لازم و ضروری می‌دانید؟

من فکر می کنم اینکه چه گفتمانی به مردم منتقل کنیم که برگشت مطالبات مردم باشد این نیاز به بررسی دارد. احزاب و تشکل ها باید سخنگوی مردم باشند و پژواک خواست های مردم باشند. هرچند مردم در یکسری مطالبات مشترک هستند اما سبد آرا متفاوت است. وقتی نزدیک انتخابات می‌شویم سبد ارا متفاوتی وجود دارد. مسلم است که هر جناحی باید خود را متناسب با افکار عمومی که توقع دارد به آن رای دهند هماهنگ کند. بخشی از مردم هم خاکستری هستند یعنی نگاه می کنند ببینند عملکرد احزاب چگونه بوده و برای آینده چه برنامه ای دارند. 

در این شرایط چقدر اصلاح اصلاحات ضرورت دارد؟

اصلاح طلبان همواره منادی این بودند که جمهوری اسلامی حاصل مطالبات 116 ساله مردم ایران است و در دل قانون اساسی  جمهوری اسلامی ایران اصول استقلال آزادی و عدالت به طور متوازن پیش بینی شده است ما در قالب این قانون اساسی می توانیم مطالبات مردم ایران را محقق کنیم و پیشرفت را برای مردم کشور به ارمغان بیاوریم اما در این مسیر ما دچار مشکلاتی هستیم که این مشکلات با این قانون اساسی و این نظام قابل حل است. بنابراین مجموعه جمهوری اسلامی و قانون اساسی اصلاح پذیر است و ما می‌توانیم برنامه و قوانین‌مان را به روز کنیم و هم‌گام با دنیا به پیش برویم. نمی‌شود ادعای اصلاح طلبی داشته باشیم اما همچنان به همان راه و روش قبل اصرار کنیم و با روش گعده‌ای و لویی جرگه‌ای به پیش برویم. حزب هم که تشکیل می‌شود برای این است که این حزب یا این فرد در شورای عالی سیاست گذاری یک رای داشته باشد که بتواند در انتخابات بعدی حضور داشته باشد. یعنی هرکسی که می‌خواهد در جریان اصلاح طلبی نقشی داشته باشد یک حزب تشکیل می‌دهد و می گوید دبیرکل یک حزب اصلاح طلب را نمی توان به شورای عالی دعوت نکرد. پس دعوت می کنیم و بعد می‌گوییم نمی‌شود که به آن سهم ندهیم پس سهمی هم به او می‌دهیم. در نتیجه حزب به معنای واقعی شکل نمی‌گیرد و بر همان مدار گعده‌ای حرکت می‌کنیم و این گعده بزرگ اسمش شده شورای عالی اصلاح‌طلبان که البته می‌گویم به این شورا نیاز داریم اما این شیوه ما را از آرمان‌های اصلاح‌طلبی دور می‌کند.

اما به نظر می‌رسد همین الان هم اصلاح طلبان از آرمان‌های خود خیلی فاصله گرفته‌اند

نه به نظرم هنوز دور نشده‌ایم یعنی باتوجه به موانعی که بر سر راه احزاب وجود دارد به اعتقادم هنوز دور نشده‌ایم. البته بعضی وقتی از دوستان که اصرار دارند این شورا نباشد می‌پرسیم جای این شورا چه چیزی باشد می گویند احزاب؛ می‌پرسیم چرا؟ می‌گویند باید به سمت تحزب پیش برویم. وقتی می‌گوییم کدام حزب؟ می‌گویند همین احزابی که وجود دارد. البته این را هم بگویم همه احزاب ما به یک شکل نیستند و برخی با اختلاف مراتب تشکیلاتی‌تر و سازمان‌یافته‌تر هستند و برخی هم حالت گعده‌ای دارند. با این توصیف این سوال مطرح می‌شود آیا با این احزاب گعده‌ای می‌توان یک انتخابات متکی بر احزاب برگزار کرد؟ به اعتقاد من جواب منفی است. به نظرم قدم اول این است که همه این احزاب در قالب یکی دو حزب یا جبهه قوی تشکیل شوند و آن را به ثبت وزارت کشور برسانند و در قالب احزاب قانونی در انتخابات شرکت کنند. از سوی دیگر ما نیز باید در مجلس هم باید قانون انتخابات و هم قانون احزاب را اصلاح کنیم که حداقل درباره قانون انتخابات قدم‌هایی برداشته شد. به عبارت دیگر ما باید به سمت نظام انتخاباتی برویم که محصول اراده همه مردم باشد نه بخشی از آن. چندسال آقای احمدی‌نژاد رئیس جمهور بود و معلوم بود دوستان اصولگرا، آقای احمدی‌نژاد را معرفی کردند و آنها به او رای دادند اما هم اصولگرایان می‌گویند احمدی نژاد اصولگرا نیست و هم احمدی نژاد می‌گوید من اصولگرا نیستم. البته این موضوع درمورد آقای روحانی هم در حال رخ دادن است؛ یعنی برخی دوستان اصلاح طلب به گونه‌ای آقای روحانی را نقد می‌کنند که انگار هیچ ارتباطی میان اصلاح طلبان و روحانی وجود ندارد. من نقد دولت را قبول دارم اما نباید پشت دولت را خالی کرد. من فکر می‌کنم اصلاح طلبان باید تا توان و قدرت دارند قوانین را به سمت تحزب به پیش ببرند و این موضوع در جریان اصولگرایی هم باید رخ بدهد. بنابراین در چارچوب قانون اساسی باید اصلاحات در جریان‌های سیاسی اتفاق بیفتد تا راه برای پیشرفت باز شود.

با توجه به اینکه از سال 92 انتخابات متعددی وجود داشت و اصلاح‌طلبان توانستند موفقیت‌هایی به دست بیاورند اما در ماههای اخیر انتقادات به جریان چپ زیاد شد به نظر شما آیا این جناح در انتخابات 98 می‌تواند باز موفق باشد و لیست خود را راهی مجلس کند؟

این امکان وجود دارد. ما در انتخابات 92 و 96 می‌خواستیم کشور را از یک جهنم وارد برزخ کنیم و از آن فضای تند عبور کنیم. از هر کسی سوال کنیم تفاوت قائل است بین دولت روحانی و احمدی نژاد یا بین مجلس دهم و مجلس نهم و اساسا بین فضای سیاسی بسته دوره گذشته؛ اساسا این دو مقطع زمانی با هم قابل مقایسه نیست. نکته دیگر اینکه در انتقادات چون جانب انصاف رعایت نمی‌شود از همان روز اول تخریب‌ها شروع شد و اینگونه ‌نیست که حالا بعد از گذشت دو سال از انتخابات علیه فراکسیون امید حرف بزنند. لذا از همان روز اول نه در جناح اصولگرا بلکه در جناح اصلاح طلب این تخریب‌ها علیه فراکسیون امید و شخص عارف وجود داشت. بنابراین اگر نگاه کنیم ما می‌خواستیم از آن فضا عبور کنیم که کردیم. مثلا در همین موضوع برجام ببینید ما چه توفیقاتی داشتیم و امروز دنیا بر علیه ما نیست. اگر این توفیق نیست پس چیست؟

برجام که در مجلس نهم تصویب شد

عیب ندارد. آن زمان هم اگر آقای لاریجانی رئیس نبود مشخص نبود برجام به تصویب برسد یا خیر و از سال 92 تفکر اعتدال جریان پیدا کرد و امکان گفت‌وگو و تعامل بیشتر شد. نکته دیگر اینکه ما اگر گزارش مجلس دهم و فراکسیون امید را ارائه دهیم مردم قطعا قضاوت خواهند کرد و اتفاقا باید خرداد 98 حتما این گزارش تهیه شود.

نکته‌ دیگر اینکه ما 290 نماینده داریم که اگر هر یک نماینده‌ای را نتوانیم قانع کنیم ممکن است یک طرح، یک لایحه یا یک استیضاح و تحقیق و تفحص به تصویب نرسد مضاف برآنکه از میان سه فراکسیون هیچ‌کدام اکثریت مطلق را در اختیار ندارند. همین فراکسیون امید که تصور می‌شد اکثریت را در دست داشته باشد هم تعداد لازم را ندارد و برای رسیدن به اهدافش مجبور است گاهی با مستقلین ائتلاف کند و گاهی با ولایی‌ها تا یک حرکتی شکل بگیرد و مثلا پزشکیان و مطهری بشوند نائب رئیس و عارف و مازنی بشوند رئیس کمیسیون. بنابراین همه این اقدامات در شرایطی انجام می‌شود که ما اکثریت را در دست نداشتیم. لذا اگر بنا بر ارزیابی است باید کل مجلس دهم را ارزیابی کرد که به نظرم یک عملکرد عقلانی داشته است و تلاش کرد صدای منافع ملی باشد هرچند گاهی این صدا در میان فریادهای گوش‌خراش افراطی شنیده نشد. یعنی تصور بر این بود که فرد باید یا اصولگرای تند و یا اصلاح طلب تند باشد که صدایش شنیده شود.

البته من این احساس را دارم که جریانی به دنبال تخریب کل مجلس است و ما در برخی برنامه‌های صدا و سیما این موضوع را می‌بینیم یا از سوی افرادی که تریبون‌هایی در دست دارند از این فرصت برای تخریب مجلس و نمایندگان استفاده می‌کنند. من معتقدم  ائمه جمعه حق دارند اظهار نظر کنند اما هر موقع خواستند اظهار نظر کنند در کنار نقد، نکات مثبت را هم بگویند چراکه آن تریبون، تریبون دین مردم است. رسانه ملی هم باید به طور برابر برای فراکسیون‌ها و جریان‌های مختلف زمان صحبت قرار دهد. من می گویم اگر نفع ما در جراحی است این جراحی را انجام بدهیم حتی اگر به قیمت رای نیاوردنمان تمام شود و در فکر این نباشیم که چون مریض جراحی را نمی‌پسندد فقط به آن مسکن بدهیم تا از ما راضی باشد.

دقیقا اصلاح طلبان در این چند سال این کار را کردند یعنی فقط مسکن دادند. اینکه در هر انتخاباتی گفته می‌شود اگر ما نیاییم چنان و چنین می‌شود این یعنی فقط رسیدن به قدرت از طریق ترساندن مردم بدون اینکه نتیجه مطلوبی داشته باشد. تا کی قرار است اصلاح طلبان مردم را بترسانند و رای بگیرند؟

آقای خاتمی سال 84 یا سال 83 بود که فضا علیه ایشان تند شده بود در دانشگاه به ایشان گفتند شما به وعده‌هایت عمل نکردی که پاسخ داد دیگران می‌آیند و عمل می‌کنند. این صحبت منصفانه نیست و من هم نمی‌توانم همه چیز را بگویم اما اگر قرار بر این باشد که اثبات کنیم اگر روحانی رئیس جمهور نشده بود چه اتفاقی رخ می‌داد حتما حرف برای گفتن داریم و همینطور اگر مجلس دهم ترکیب دیگری داشت نیز می‌توانستیم تفاوت را ببینیم.

اما اینکه می‌آییم و اتفاقی نمی‌افتد بله نقد در این زمینه وجود دارد که بخشی از آن به عوامل درونی باز می‌گردد و بخشی هم مربوط به عواملی خارج از کنترل ماست که یکی از این عوامل را همین در اختیار نداشتن اکثریت مجلس است.

زمانی با آقای هاشمی رفسنجانی که خدا رحمتش کند رفته بودیم درباره ریاست مجلس گفت‌وگو کنیم و گفتیم گزینه ما آقای عارف است گفت شما تلاشتان را بکنید اگر موفق شدید که چه خوب اما اگر موفق نشدید مردم می‌فهمند برای آنکه خواسته‌شان محقق شود باید افراد بیشتری را به مجلس بفرستند.

من باز هم می‌گویم اگر قرار است ارزیابی باشد باید عوامل خارج از کنترل هم دیده شود چه کسی فکر می‌کرد ما با ترامپی مواجه شویم که زیر میز کافه بزند. ما باید هم مشکلات را حل کنیم و هم به سمت اصلاح ساختار برویم و از این فرصت فورس ماژور هم به نفع تقویت خود استفاده کنیم. به هر حال ایران مستحق بهترین‌هاست و ما باید آن را محقق کنیم.

 

برچسب‌ها :

افزودن نظر جدید